پاورپوینت کامل سال روز تشکیل نهضت سواد آموزی ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سال روز تشکیل نهضت سواد آموزی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سال روز تشکیل نهضت سواد آموزی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سال روز تشکیل نهضت سواد آموزی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
نور دانش – مبتنی بر آثار و اندیشه های آیت الله جوادی آملی
مقدمه
علم، ودیعه الهی به انسان است که از آغازین روزهای آفرینش آدم، به او داده شده است. علم که گاه از آن تعبیر به آگاهی می شود، در برابر جهل بوده است و در میان همه انسان ها، به عنوان فضیلت انسانی شمرده می شود. علم امری مجرد بوده و همانند نوری است که در روح انسان قرار دارد و از این حیث، عقلی یا قلبی است که بیشتر از نوع قلبی آن به عنوان باور و یقین، و در تعبیرهای دینی، ایمان یاد می شود.
نوشتار حاضر، مطالبی است در موضوع علم که بر اساس آثار و اندیشه های حکیم الهی، آیت الله جوادی آملی، تألیف و در سه فصل تنظیم شده است:
فصل اول: اقسام علم؛ فصل دوم: نفع علم و علم نافع؛ فصل سوم: تعلیم و تعلم.
فصل اول: اقسام علم
در حدیثی از وجود مبارک پیامبر آمده است که علم سه گونه است: آیت محکمه؛ فریضه عادله؛ سنت قائمه و غیر آن فضل است.۱ برخی شارحان، این حدیث را بر سه علم اعتقادات، اخلاق و فقه تطبیق کرده اند. در این حدیث شریف، علم به معنی معلوم است؛ نظیر خلق به معنای مخلوق، و منظور از آن رشته های علمی است.
در حدیث دیگری آمده که علم دو قسم است: علم ادیان و علم ابدان،۲ یعنی علم مربوط به روح و جان و علم مربوط به طبیعت و جسم. در احادیث دیگری نیز علم به اقسام متعددی تقسیم شده است.
۱. علم درسی و علم ارثی
در روایات امامان معصوم(ع)، علم به عنوان میراث پیامبران الهی دانسته شده است،۳ نیز از امام باقر(ع) حدیثی نقل شده است که فرمود: «هر جا علم صحیحی وجود دارد، از طریق انبیای الهی و امامان معصوم(ع) به انسان ها رسیده است.»۴ اما باید دانست که برخورداری از این علم، راه مخصوص به خود را دارد که باید توضیح داده شود.
فراگیری علم دو گونه است یا از طریق درس و مدرسه که بیشتر انسان ها از این راه کسب علم می کنند یا از طریق وراثت است. در تحصیل علم مدرسه ای، تلاش و پشتکار لازم است، اما تحصیل علم ارثی، تنها نیازمند پیوند و ارتباط معنوی با مُوَرَّث و صاحب علم است؛ یعنی همان گونه که برای برخورداری از ارث مالی می باید میان وارث و مُوَرَّث (ارث گذارنده) رابطه نسبی یا سببی برقرار باشد، در ارث معنوی نیز باید میان طالب علم و صاحبان علم که انبیا و امامان معصوم (ع) هستند، پیوند و رابطه معنوی برقرار باشد.
در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به وجود این رابطه تصریح شده است: «أَنَا و عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الأمَّه؛ من و علی پدران این امّتیم.»۵ البته باید گفت با اینکه این پیوند از سوی آنان برقرار است، اما همانند پیوند نسبی نیست که لزوماً از سوی وارث نیز رابطه برقرار باشد، بلکه برای ایجاد رابطه معنوی پدری و فرزندی با پیامبر و اهل بیت(ع)، می بایست وارث نیز این پیوند را ایجاد کند. در این صورت است که انسان عالم، ورثه انبیا می شود؛ والاّ هر علمی که از طریق مدرسه کسب شود، انسان را به وراثت از انبیا نمی رساند. این پیوند معنوی است که علما را وارث انبیا می کند.
همچنین در ارث مادی تا صاحب مال نمیرد، چیزی به وارث نمی رسد، اما در ارث علمی و معنوی، تا وارث خود را در پیشگاه مُوَرِّث فانی نکند، چیزی به او نمی رسد و نکته دیگر اینکه علم درسی با مرگ انسان از بین می رود، اما علم ارثی به همراه انسان به صحنه قیامت، منتقل می شود.
۲. علم میزبان و علم میهمان
انسان دارای دو گونه علم است: علم میزبان و علم میهمان. علم میزبان، علمی است که انسان از هنگام تولد آن را به همراه دارد؛ یعنی همان گونه که خدای سبحان از زمانی که بدن انسان را آفرید، آن را دارای دست و پا و اعضای دیگر قرار داد، از همان زمان، آگاهی هایی را در جان او به نام فطرت تعبیه کرد. هیچ انسانی بدون سرمایه فطرت و آگاهی های اولیه فطری، خلق نشده و فطرت انسان بر پایه توحید بنا شده است.
قرآن در سوره روم می فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ.»۶و در سوره مبارکه شمس نیز به آگاهی های فطری انسان تصریح دارد: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ قسم به جان انسان، به گونه ای آن را مستوی الخلقه آفریدیم که تقوا و فجور، نیکی و بدی را به او الهام کردیم». (شمس: ۷ و ۸)
انسان ممکن است جزییات علم را بعدها فرا بگیرد، ولی کلیات علومی مثل اعتقاد توحیدی و اخلاق را در نهان او ذخیره، و همچنین گرایش به خوبی را در او ایجاد کردیم تا به سمت نیکی و فضیلت تمایل پیدا کند. ازاین رو، کودک فطرتاً به راست گویی متمایل است، نه دروغ، بلکه بعدها دروغ را یاد می گیرد. این بینش اولیه و اصیل در جان انسان، علم میزبان نام دارد.
قسم دوم، علوم اکتسابی است که انسان به تدریج و هم زمان با رشد جسمی در مدرسه، حوزه و دانشگاه فرا می گیرد. این نوع آگاهی ها، هنگام تولد در جان انسان وجود ندارد. لذا قرآن کریم می فرماید: «خداوند شما را از شکم های مادرانتان بیرون آورد در حالی که هیچ چیز نمی دانستید».۷
این علوم، علوم میهمان هستند که در آغاز زندگی با انسان نبودند و چه بسا هنگام پیری و فرتوتی هم از درون انسان رخت بر بندند و فراموش شوند. قرآن کریم می فرماید: «بعضی از شماها به پست ترین حالت عمر می رسید، به گونه ای که از دانایی های قبلی خود هیچ چیز نمی دانید».۸
پس ما کودک که بودیم، عوام بودیم. در پیری نیز عوام خواهیم شد؛ یعنی هرچه خواندیم، از ما می گیرند. سعدی می گوید:
آنها که خوانده ام همه از یاد من برفت
الّا حدیث دوست که تکرار می کنم۹
در این میان، یکی از نقش های انبیای الهی آن است که علم میزبان و گنجینه آگاهی های فطری انسان را شکوفا کنند.۱۰ وقتی این گنجینه شکوفا شد، انسان علوم وارداتی حوزه و دانشگاه را بجا و مناسب مصرف می کند. در این صورت، علم او وبال نخواهد شد، بلکه ابزار خدمتی در جهت سعادت و کمال او خواهد بود. چنین انسانی عالماً می میرد و عالماً وارد برزخ می شود و در قیامت به عنوان عالم و فقیه حق، شفاعت خواهد داشت.
۱. «إنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاَثهٌ آیهٌ مُحْکَمَه أَوْ فَریضَهٌ عادِلَهٌ أوْ سُنَهٌ قائِمَهُ و مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلُ». (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲)
۲. «العِلمُ عِلمانِ علمُ الادیانِ و عِلمُ الأبدانِ». (محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۰)
۳. «شرقا و غَرْباً لَن تَجدا عِلْماً ضجیحاً إلا شیئاً یخْرجُ مِن عِنْدنا اَهْلَ الَبیت». (محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۷۴)
۴. «الْعِلْمُ أفضَلُ مِنَ المالِ بِسَبْعَهٍ الْأَوَّلُ أنَّهُ مُیراثُ الانبیاء». (بحارالانوار، ج۱، ص۱۸۵)
۵. بحارالانوار، ج۱۶، ص۹۵، باب ۶.
۶. نک: روم: ۳۰.
۷. «وَ اللّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمّهاتِکمْ لا تَعْلَمُونَ شَیئًا». (نحل: ۷۸)
۸. «وَ مِنْکمْ مَنْ یرَدّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکی لا یعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیئًا». (نحل: ۷۰)
۹. کلیات سعدی، غزل ۴۲۱.
۱۰. «و یثیروا لهُم دَفائن العقول». (نهج البلاغه، خطبه ۱)
انسان شناسی، پایه همه علوم
علمی که ارتباط تنگاتنگ با انسان دارد یا کاربردش درباره انسان است، بدون انسان شناسی ثمره ای نخواهد داشت؛ یعنی تا زمانی که انسان و سود و زیان واقعی او را نشناسیم، چگونه می توانیم علومی را برای انسانی که به درستی نمی شناسیم، تحصیل کنیم؟ بنابراین، اگر شناخت صحیحی از انسان نداشته باشیم، نه علوم انسانی برای ما سودی خواهد داشت و نه علوم تجربی کاربردش در زندگی انسان مفید خواهد بود.
به همین دلیل است که قرآن کریم، موضوع معرفت نفس و خودشناسی را به طور مکرر گوشزد می کند و می فرماید: «یا أَیهَا الّذینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنْفُسَکمْ»۱ مواظب جانتان باشید! خودتان را رها نکنید! ببینید چه چیزی به جان خود می دهید و چه چیزی از جان شما بیرون می آید.
نک: مائده: ۱۰۵.
لزوم تحقیق در رهبری و پیروی
خدای سبحان، در قرآن کریم به انسان ها توصیه می کند که در فضای تحقیق زندگی، بدون تحقیق، نه از کسی پیروی و نه دیگران را به پیروی از خود دعوت کنند. این تحقیق، نشانه آن است که روح تقلید از جامعه اسلامی باید رخت بربندد.
خداوند در سوره مبارکه حج فرمود: انسان از دو حال خارج نیست یا مطیع است و پیرو، یا مطاع است و رهبر. دستور اسلام این است که در تبعیت و پیروی، از کسی بدون علم و تحقیق عمل نکنید؛ زیرا این کار تبعیت از شیطان متمرد است که شما را به تمرد وا می دارد: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتّبِعُ کلّ شَیطانٍ مَریدٍ»۱ و نه در راهبردی و استادی و مطاع شدن، بدون علم او تحقیق باشید؛ چراکه پیروان خود را گمراه خواهی کرد و در دنیا و آخرت، رسوایی به بار خواهد آورد.۲
نشانه محقق بودن انسان عالِم، آن است که حرف خودش را نقد کند.۳ در زبان عرب به کسی نقاد گفته می شود که پنبه ها را بررسی می کند تا دانه های خام را از لابه لای پنبه های نرم بیرون بکشد. بنابراین، عالم باید حرف خود را نقد کند و از اینکه دیگران از سخنان او انتقاد می کنند، مسرور باشد. بی تردید از نگاه اسلام چنین عالمی، محقق است.
۱. نک: حج: ۳.
۲. نک: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ لا هُدًی وَ لا کتابٍ مُنیرٍ ثانِی عِطْفِهِ لِیضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ لَهُ فِی الدّنْیا خِزْی وَ نُذیقُهُ یوْمَ الْقِیامَهِ عَذابَ الْحَریقِ». (حج: ۸ و۹)
۳. «و مِن دلائلِ العَالِمِ انْتقِادُهُ لحَدیثهِ و عِلْمُهُ بِحَقائق فُنونِ النَّظرِ». (بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۹، باب ۲۰)
فصل دوم: نفع علم و علم نافع
۱. مرگ عالمانه یا جاهلانه
علومی را که انسان در طول زندگی خود فرا می گیرد، ماندگار نیست و با مرگ یا بیماری های سخت یا بر اثر کهولت سن از بین می رود. بسیاری از این علوم حوزوی و دانشگاهی، از این قبیل است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «مِنْکمْ مَنْ یرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکی لا یعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیئًا؛ برخی از شما انسان ها به پست ترین حالت عمر می رسید به گونه ای که هیچ دانشی نداشته باشید». (نحل: ۷۰)
به تعبیر سعدی:
آنها که خوانده ام، همه از یاد من برفت
الّا حدیث دوست که تکرار می کنم۱
بنابراین، عالم شدن خیلی مهم نیست، بلکه عالم مردن مهم است و این کار آسانی نیست. جاهل مردن، خسارت بسیار بزرگی به همراه دارد؛ زیرا دانشمندی که عمری را برای یاد گرفتن و یاد دادن علم صرف می کند، اگر جاهل بمیرد، در قیامت، در صف عوام محشور شود، بسیار تلخ است.
بعضی انسان ها عالمانه زندگی می کنند، عالمانه می میرند و عالمانه وارد برزخ می شوند. اینها کسانی اند که «بَعَثَهُ اللهُ یومَ القیامَهِ عَالِماً فَقیهاً.»۲ راه عالمانه مردن آن است که انسان، علم را برای به دست آوردن نام و نان تحصیل نکند و علمی را که فرا می گیرد، در قلب و جان خود جای دهد، نه در حافظه خویش که با فشار مرگ یا ضعف پیری، فراموش شود.
۲. درجات بهشتی عالمان
همان گونه که در دنیا، انسان عالم بر فرد جاهل فضیلت دارد، در بهشت نیز چنانچه ایمان و عمل دو نفر یکسان باشد، مسلماً عالم بر جاهل برتری خواهد داشت. قرآن کریم در این باره می فرماید: «یرْفَعِ اللّهُ الّذینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ الّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛ مؤمنانی که اهل علم نیستند، دارای درجه بهشتی اند؛ اما مؤمنان عالم، دارای درجات بهشتی خواهند بود». (مجادله: ۱۱)
۳. بقای عالمان راستین
اگر کسی بخواهد ماندگار شود و فنای جهان مادی او را از بین نبرد، راهی دارد که قرآن کریم به بیان آن می پردازد. قرآن عالمان راستین را صاحبان بقا می داند و می فرماید: «فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکمْ أُولُوا بَقِیهٍ ینْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی اْلأَرْضِ»۳ در طی قرون گذشته، صاحبان بقا بودند و با فساد مبارزه می کردند. صاحبان بقا، یعنی نامدارها و نام آورها و آنهایی که ماندگارند. در سخنان نورانی حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه آمده است: «اَلْعُلَماءُ باقُونَ ما بَقِی الدَّهْر»۴ اگر کسی بخواهد بماند، باید کرامت و حکمت داشته باشد، وگرنه همراه حوادث دیگر رخت برمی بندد.
در مقابل آن، درباره عالمان بی عمل در نهج البلاغه آمده است: «و ذلک مَیتُ الاحیاء.»۵ آنان قبل از اینکه از نظر جسمی بمیرند، از نظر روحی و شخصیتی مرده اند. آنان جنازه ای عمودی اند که در جامعه زندگی می کنند.
راه ماندگاری علم
اکنون این پرسش مطرح است که چه کنیم تا علم به جان بنشیند و ماندگار شود؟
علم، منادی و هاتف غیبی است و به صاحب خود می گوید: به من عمل بکن، وگرنه خواهم رفت. امی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 