پاورپوینت کامل شهادت استاد مرتضی مطهری رحمه الله _ روز معلم ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهادت استاد مرتضی مطهری رحمه الله _ روز معلم ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت استاد مرتضی مطهری رحمه الله _ روز معلم ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت استاد مرتضی مطهری رحمه الله _ روز معلم ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

عوامل تربیت شخص و جامعه از نگاه شهید مطهری رحمه الله

مقدمه

شهید مطهری، نامی آشنا برای مردمان این مرز و بوم، به ویژه نسل جوان است. اندیشه های او همچنان پویا و اثرگذار، و آثار او در حال تجدید چاپ و استمرار حیات است. او را می توان آموزگار نمونه انقلاب دانست؛ آموزگاری که میلیون ها شاگرد دارد. او فیلسوف بود، ولی فلسفه و پیچیدگی هایش، او را از درد جامعه و مسائل جوانان، بی خبر نگذاشت و در چارچوب کتاب و تنگنای حجره، منحصر نساخت. او فقیه بود، ولی فقیهی هم سو با مقتضیات زمان و مجتهدی نواندیش و مبتکر. او عارف بود، ولی نه عارفی که نیازهای روز جامعه اش را نشناسد یا آنها را بشناسد، ولی روی بگرداند. او عالِم بود، ولی نه عالمی که ـ چون عابد ـ تنها، سر در سودای خویش داشته و فقط در اندیشه خوش بختی خود باشد، که عالمی دردآشنا بود که سری پرشور و پردغدغه برای سعادت همه آدم ها داشت. او مصداق آن عالمی بود که سعدی شیرازی تفاوت او با عابد را این گونه ترسیم کرده است:

صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه

بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم میان عابد و عالِم چه فرق هست

تا اختیار نمودی از آن این فریق را

گفت آن گلیم خویش به در می برد ز موج

وین سعی می کند که بگیرد غریق را۱

مطهری فرزند زمان خویشتن بود. او نه تنها از زمان خود جا نمانده بود، که بسی جلوتر از زمان خویش پیش می رفت. به همین دلیل، هیچ گاه در حوادث روزگار غافل گیر نشد و هیچ وقت اظهار درماندگی نکرد. دوست و دشمن را به خوبی می شناخت و از رموز پیشرفت جامعه اسلامی، به خوبی آگاه بود. با وجود تجلیل در رسانه ها، تجدید چاپ کتاب هایش، پایان نامه نویسی با موضوع آثارش، برقراری مسابقه با محوریت آثار وی ـ که درخور ستایش است ـ چنان که باید، چهره اش آشکار نشده است. «متأسفانه باید گفت ما به متفکران اصیل خود ـ که انگشت شمارند ـ بهای چندانی نمی دهیم. بها دادن به یک متفکر نیز چیزی جز کندوکاو و نقد و تحلیل آراء و اندیشه های او نیست. متأسفانه هم دچار غفلت هستیم و هم خودباخته. چرا در کنار درس و بحث هایی که در باب اندیشه های دکارت، لاک، هیوم، کانت، هگل، ویتگنشتاین و هایدگر و حتی ابن سینا و ملاصدرا مطرح می کنیم، از اندیشه های علامه طباطبایی، استاد مطهری، علامه جعفری و. .. نباید سخن بگوییم؟ چرا باید درس های گوناگون در باب تاریخ فلسفه غرب داشت، اما درس مستقلی در باب تاریخ فلسفه معاصر خود نداشت؟ کم نیستند استادان فلسفه ای که برای فیلسوفان معاصر غربی، ارج و قرب بسیار قایلند، اما فیلسوفان معاصر اسلامی را به هیچ می انگارند. بدون شک، یکی از عوامل این بی توجهی، عدم آشنایی آنها با اندیشه های این قبیل متفکران است».۲

شهید مطهری، متفکری عالم بود که در بسیاری از دانش ها صاحب نظر بوده است. او در مباحث تربیتی، صاحب نظر و دارای اندیشه های نو و درخور تأمل بوده است. این نوشتار، مروری بر برخی عوامل تربیت شخص و جامع از نگاه ایشان است.

۱. اراده

اراده، نیرویی درونی و ذهنی است که محرک شخص برای انجام کار یا تسلط بر عواطف است.۳ آن گاه اهمیت اراده در زندگی انسان آشکار می شود که بدانیم محور اصلی در عرصه تربیت، بایسته های اخلاقی و رفتاری و ضرورت انجام آنها و نبایسته های اخلاقی و رفتاری و لزوم پرهیز از آنهاست. در حقیقت، در صورت حاکمیت اراده در وجود آدمی است که بر انجام رفتارهای شایسته و پرهیز از رفتار و اخلاق ناشایست، توانا می شود. بر این اساس، مربی شایسته پیش از هر کاری، به پرورش اراده شخص مورد تربیت همت می گمارد، تا بر اثر آن زمینه برای آراستگی او به فضایل اخلاقی و پیراستگی وی از ویژگی های غیر اخلاقی، فراهم آید. شهید مطهری در این باره می گوید:

یکی از استعدادهایی که در انسان قطعاً باید پرورش پیدا کند، اراده است. اراده، یک نیروی درونی است که انسان به وسیله آن، خودش را از تأثیر نیروهای بیرونی، خارج و مستقل می کند. اراده هر مقدار که قوی تر باشد، بر اختیار انسان افزوده می شود و انسان، بیشتر، مالک خود و کار خود و سرنوشت خود می گردد.۴

از نگاه شهید مطهری، اراده با همه آثار سازنده و پیش برنده اش، به ضمانت اجرایی نیازمند است که آن ایمان است: «هیچ مکتبی در دنیا پیدا نمی شود که در اینکه اراده باید بر میل های انسان حکومت کند، کوچک ترین تردیدی داشته باشد. بحث در ضمانت اجرایی اراده است. آیا همین قدر که گفتیم اراده و در نتیجه، عقل باید بر میل ها حاکم باشد، با یک بایدی که ما گفتیم، فوراً دیگر عقل و اراده در وجود ما بر میل ها حکومت می کند؟ چه چیز ضامن اجرای حکومت عقل و اراده بر میل ها است؟ آیا فهمیدن و دانستن کافی است که اراده انسان بر تمایلات او حکومت بکند؟ نه. چرا؟ برای اینکه انسان در ذات خود، این گونه است که دنبال منافع خودش می رود، و اراده اش تا آن اندازه می تواند بر میل هایش حکومت کند که منافعش اقتضا می کند. اینجاست که تا یک امر دیگری که به انسان، خواسته هایی ماوراء منافع ندهد پیدا نشود، از عقل و اراده کاری ساخته نیست و آن همان است که به آن ایمان می گوییم. آن چیزی که هم قادر است تا حدود زیادی، جلوی انسان را از منفعت پرستی بگیرد و هم برای انسان مطلوب ها و خواست های ماوراء منافع فردی و مادی عرضه می دارد».۵

۲. عبادت و نیایش

عبادت در ادیان توحیدی، اهمیت حیاتی دارد و دلیل آن، این باور است که عبادت راهی برای ارتباط مستقیم با خداوند است. اسلام به ویژه بر ضرورت پنج بار عبادت روزانه تأکید دارد. عبادت منظم، فکر انسان را در اوقات منظمی از روز، متوجه خداوند می کند و همیشه مؤمن را به یاد مسئولیت هایش در برابر خداوند می اندازد و تضمین کننده حفظ ارتباط مستقیم روح با خداوند است.۶ نیایش و عبادت، نیاز روحی هر انسان است. در حقیقت، حس پرستش و نیایش، بخشی از وجود انسان را تشکیل می دهد. اگر این حس شکوفا نشود، انسان پرورش همه جانبه نیافته است و همواره بخشی از وجود او عطشناک خواهد ماند. رمز احساس کمبود روحی در آن دسته از انسان هایی که به همه خواسته هایشان رسیده اند، ولی از نیایش و عبادت به دور هستند، در همین نکته نهفته است؛ یعنی ناکام نگاه داشتن درونی ترین لایه های وجودی خویش به وسیله ترک دعا و نیایش و عبادت پروردگار.

شهید مطهری در این باره می گوید:

در باب عبادت و نیایش، اگر انسان علاقه مند به تربیت خودش و فرزندانش به تربیت اسلامی هست و یا می خواهد افرادی را تربیت بکند، واقعاً باید به مسئله نیایش، دعا و عبادت اهمیت بدهد. و اصلاً مسئله عبادت، قطع نظر از اینکه پرورش یک حس اصیل است، تأثیر زیادی در سایر نواحی وجود انسان می گذارد. این است که بزرگان همیشه توصیه می کنند: «هر اندازه هم که کارهایت فراوان است، یک ساعت از شبانه روز را برای خودت و برای عبادت و نیایش بگذار.» ممکن است شما بگویید که من هیچ ساعتم برای خودم نیست، تمام اوقاتم برای خدمت به مردم است، بنابراین نیازی به عبادت و نیایش در خود نمی بینم. این سخن، سخن درستی نیست؛ چراکه اگر تمام ساعات انسان هم وقف خدمت به خلق خدا باشد، در عین حال، بی نیاز از اینکه یک ساعت را برای خودش بگذارد، نیست. این ساعت با اینکه برای خود است، ضرورت دارد و لازم است جای آن ساعت هایی که برای غیر خود است را، با اینکه مفید و لازم است، پر نمی کند. البته این یک ساعت که گفته اند، حداقل است؛ یک ساعت یا بیشتر در شبانه روز را انسان واقعاً برای خودش بگذارد، یعنی در آن لحظات برگردد به خودش، خودش را هر چه هست، از خارج ببرد، به درون خودش و به خدای خودش باز گردد، و در آن حال فقط و فقط او باشد و خدای خودش و راز و نیاز کردن و مناجات با خدای خودش کردن و استغفار کردن.۷

۳. تفکر و اندیشیدن

از نگاه شهید مطهری، اندیشیدن یکی از عوامل تربیت روحی و معنوی انسان است. ایشان برای تفکر، مصداق هایی بازگو می کند، همانند تفکر در جهان خلقت، تفکر در اسما و صفات خداوند، تفکر در تاریخ و سرگذشت پیشینیان و…. ایشان تفکر انسان درباره خود را یکی از اثرگذارترین تفکرها در پرورش و تربیت انسان می داند و در این باره بر این باور است که «یکی از تفکرهایی که عبادت است، تفکر کردن انسان درباره خودش است؛ یعنی انسان، موضوع تفکر خودش باشد، و این دو گونه است: یک وقت، خودِ انسان به عنوان یک موضوع علمی، موضوع تفکر اوست، و یک وقت انسان درباره کارهای خودش تفکر می کند، درباره اینکه چگونه تصمیم بگیرد، و چگونه کار بکند، و خود را محکوم به جبر حوادث روزگار نداند. توضیح بیشتر در این باره آنکه یک وقت انسان، حالت یک خس و خاشاکی را پیدا می کند که در سیلی افتاده و این سیل به هر طرف که می رود او را با خودش می برد. و شک ندارد که جامعه حکم یک سیل را دارد و افراد را با خود به این طرف و آن طرف می کشاند. در حالی که این جور نیست که جبر مطلق باشد. یعنی محیط جامعه و اوضاع اجتماعی، به طور جبر مطلق بر انسان حکم فرما نیست؛ یعنی چنین نیست که انسان نتواند در این سیل، خودش برای خودش هیچ گونه تصمیمی بگیرد، و حتی مسیر خود را بر خلاف مسیر آن انتخاب کند، بلکه می تواند در این آبی که جاری است و خود به خود افراد را حرکت می دهد، مسیر را در خلاف جهت مسیر این آب قرار بدهد و احیاناً در سرنوشت این سیل تأثیر ببخشد و آن را در مسیر دیگر بیندازد. حال برای اینکه انسان بر سرنوشت خود و نیز بر جامعه خود مسلط باشد ـ لااقل در این حد که صد در صد، تسلیم اوضاع و احوالی که بر او احاطه کرده است، نباشد ـ شرط اساسی، تفکر است. یعنی انسان باید در شبانه روز، فرصتی برای خودش قرار بدهد که در آن فرصت، خودش را از همه چیز قطع کند و به اصطلاح، نوعی درون گرایی نماید، به خود فرو رود و درباره خود و اوضاع خود و تصمیماتی که باید بگیرد و کارهایی که باید، انجام دهد و آنچه که واقع شده، ارزیابی کارهای خودش در گذشته، ارزیابی رفقایی که با آنها معاشرت می کند، ارزیابی کتاب هایی که آن کتاب ها را مطالعه کرده است، درباره همه اینها فکر کند. مثلاً کتابی را خوانده، بعد بنشیند فکر کند که من از این کتاب چه گرفتم؟ این کتاب در من تأثیر خوب گذاشت یا بد؟ بنابراین، حتی در کتاب خواندن، انسان باید انتخاب داشته باشد. در رفیق و هم نشین، انسان باید انتخاب داشته باشد و انتخاب بدون فکر معنی ندارد. روی کارهای شخص خودش فکر کند که چه اثری روی او گذاشته و چه نصیب و بهره ای از آنها برده است».۸

۴. ازدواج

ازدواج از نگاه شهید مطهری، یکی از عوامل تربیتی است. از دیدگاه ایشان، ازدواج، شخص را از قلمرو «من» بیرون می برد و به گستره «ما» پیوند می دهد و سبب می شود در کنار «من»، «او» هم باشد؛ چراکه آدمی را از خودگرایی به سوی دگرگرایی می راند.

شهید مطهری در این باره می گوید: «چرا در اسلام ازدواج، یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده، با اینکه از مقوله لذات و شهوات است. یکی از علل آن این است که ازدواج نخستین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیر دوستی برمی دارد. تا پیش از ازدواج فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحله ای که این حصار شکسته می شود، یعنی یک موجود دیگری هم در کنار این «من» قرار می گیرد و برای او معنی پیدا می کند؛ کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند؛ نه برای «من» بلکه برای او، در ازدواج است. بعد که دارای فرزندان می شود، دیگر «او» به «اوها» می شود و اینها اولین قدم هایی است که انسان از حالت خودخواهی خارج می شود و به سوی غیر دوستی می رود».۹

«پسر و دختری که هیچ کدام آنها در زمان تجردشان در هیچ چیزی نمی اندیشیدند مگر در آنچه مستقیماً به شخص خودشان ارتباط داشت، همین که به هم دل بستند و کانون خانوادگی تشکیل دادند، برای اولین بار، خود را به سرنوشت شخص دیگر علاقه مند می بینند، شعاع خواسته هایشان وسیع تر می شود و چون صاحب فرزند شدند، به کلی روحیه شان عوض می شود. آن پسرک تنبل و سنگین اکنون چالاک و پرتحرک شده است و آن دخترکی که به زور هم از رخت خواب برنمی خاست اکنون تا صدای کودک گهواره نشینش را می شنود، همچون برق می جهد».۱۰

«تجربه های خیلی قطعی نشان داده است که افراد پاک مجرد که برای اینکه بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به این عنوان و به این بهانه، ازدواج نکرده اند و یک عمر مجاهده نفس کرده اند، اولاً بیشترشان در آخر عمر، پشیمان شده اند و به دیگران گفته اند شما تجربه ما را تکرار نکنید و ثانیاً با اینکه واقعاً ملا و دانشمند بودند، مجتهد بودند، حکیم و فیلسوف و عارف بودند، تا آخر عمر و مثلاً در هشتاد سالگی، باز یک روحیه بچگی و جوانی و یک خامی هایی در اینها وجود داشته است. مثلاً یک حالت سبکی خاصی که گاهی یک جوان دارد، در همین آدم هشتاد ساله نیز پیدا می شود و این نشان می دهد که یک پختگی ای هست که این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود. در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد با نفس پیدا نمی شود، با نماز شب پیدا نمی شود، و با ارادت به نیکان نیز پیدا نمی شود. این پختگی، تنها در سایه ازدواج به دست می آید».۱۱

۵. کار

شهید مطهری بر این باور است که «یکی از عوامل تربیتی که کمتر به آن توجه می شود، عامل کار است. کار، از هر عامل دیگری اگر سازنده تر نباشد، نقشش در سازندگی و تربیت انسان، کمتر نیست».۱۲

شهید مطهری برای کار، آثار گوناگون تربیتی قایل و بر این باور است که انسان بر اثر کار، همه جانبه پرورش می یابد: «انسان یک موجود چند کانونی است. انسان جسم دارد، قوه خیال دارد، عقل دارد، دل دارد و کار برای همه این ابعاد وجودی انسان لازم است. کار برای جسم انسان ضروری است، برای خیال انسان ضروری است، برای عقل و فکر انسان ضروری است و برای قلب و احساس و دل انسان هم ضروری است».۱۳

آن گاه شهید مطهری این گونه ضرورت ها را تبیین می کند:

الف) نقش کار در سلامتی جسمانی

تأثیر کار بر روی سلامت جسمانی و پرورش جسم، امری محسوس است. اگر بدن انسان کار نکند، مریض می شود. پس کار، یکی از عوامل سلامتی جسمی انسان به شمار می آید.۱۴

ب) تأثیر کار بر تمرکز قوه خیال

قوه خیال آدمی، یکی از عوامل اندوه و آشفتگی روانی است. قوه خیال، در صورت آزاد بودن، می تواند دل آدمی را پراکنده سازد و از او انسانی چهل تکه بسازد. کار، نقش فراوانی در کنترل خیال خواهد داشت. شهید مطهری معتقد است:

انسان یک نیرویی دارد و آن این است که دائماً ذهنش و خیالش کار می کند. اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد، یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد می کند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوه خیال دارد. اگر قوه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان می شود. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اگر تو نفْس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول می کند.» بنابراین، شخص، همیشه باید نفس را مشغول کند، یعنی همیشه یک کاری داشته باشد. وقتی انسان، یک کار و شغلی داشت، آن کار و شغل، او را به سوی خود می کشد و جذب می کند و به او مجال برای فکر و خیال باطل نمی دهد.۱۵

ج) جلوگیری از گناه

اثر تربیتی دیگر کار، نقش بازدارندگی از گناه است. طبیعی است که گناه یکی از بازدارنده های مهم پرورش و تربیت انسان است. آن گاه که بر اثر کار، این بازدارنده از میان برداشته شود، زمینه برای تربیت انسان فراهم می شود. شهید مطهری در این باره می گوید: «کار و فعالیت صحیح مانع بروز گناه و معصیت و جرم و جنایت می گردد. توضیح آنکه انسان بر خلاف اشیای جامد، همواره در حال کسب انرژی است. حال، اگر انسان کار صحیح انجام داد و نیروهای ذخیره شده را در مجرای صحیح، مصرف کرد، بدن آرام می گیرد، در غیر این صورت، از آنجا که انرژی او تخلیه نشده است، خود به خود به کارهایی وادار می شود که گناه و معصیت و جرم و جنایت شناخته می شود. برخی از مردم در اثر بی کاری، غیبت کن و سخن چین و فتنه انگیز می گردند و برخی دیگر قاتل و جانی بار می آیند. دانشمندان گفته اند: بسیاری از گناهان و معاصی و جرم و جنایت ها، در حقیقت، یک نوع انفجار است در وجود آنها، مانند انفجار دیگ بخاری که هیچ گونه منفذی نداشته باشد و اگر کسی در اثر کار و فعالیت، دیگ وجودش را تخلیه نکند و انرژی متراکم درونش را رها نسازد، دچار انفجار گناه و معصیت خواهد شد».۱۶

د) کار و آزمون خود و استعدادیابی

یکی از مهم ترین عوامل رشد و پرورش انسان، شناسایی استعدادها و گزینش کار و شغل بر اساس استعدادهاست. امروزه، یکی از علل رشد کشورهای پیشرفته، شناسایی استعدادها و بارورسازی آنها با سپردن پژوهش، رشته تحصیلی و کار و حرفه هم سو با آن استعدادهاست. شناسایی استعدادها، سازوکارهای گوناگونی دارد. کار یکی از این سازوکارهاست. به باور شهید مطهری، یکی از آثار تربیتی کار، این است که شخص می تواند خود را بیازماید. در نتیجه، عملاً می تواند به استعدادهای درونی اش پی ببرد:

هیچ کس نیست که فاقد همه استعدادها باشد، منتها انسان خودش نمی داند که استعداد چه کاری را دارد… و از اینجاست که یکی از خواص کار آشکار می شود، یعنی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.