پاورپوینت کامل (متن ادبی و شعر) ولادت حضرت امام حسن مجتبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل (متن ادبی و شعر) ولادت حضرت امام حسن مجتبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل (متن ادبی و شعر) ولادت حضرت امام حسن مجتبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل (متن ادبی و شعر) ولادت حضرت امام حسن مجتبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

خشم تو تخم سعیر دوزخ است

هین بکش این دوزخت را کین فخ است۱

خشم و شهوت مرد را احول کند

ز استقامت روح را مبدل کند

چون غرض آمد هنر پوشیده شد

صد حجاب از دل به سوی دیده شد۲

۱. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت ۸۴۳.

۲. همان، دفتر اول، ابیات ۳۳۳ و ۴۳۳.

برداشت های اخلاقی از سیره و سخن حضرت امام حسن(ع)

درباره با خصوصیات اخلاقی و سیره امام حسن مجتبی(ع)، احادیث و روایات بسیاری آمده است. دستگیری از ضعفا، سخاوت، زهد، فواید رفتن به مسجد و عظمت قرآن از جمله این موارد است. برای آشنایی بیشتر، به برخی از این خصوصیات اشاره می شود:

۱. فریادرس محرومان

امام حسن(ع) نه تنها از نظر علم، تقوا، زهد و عبادت، مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از نظر بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در زمان خود زبان زد خاص و عام بود. وجود گرامی آن حضرت آرامش بخش دل های دردمند و پناهگاه مستمندان و تهی دستان و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت دست خالی برنمی گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی کرد، جز آنکه مرهمی بر دل آزرده او می نهاد. گاه پیش از آنکه مستمندی اظهار نیاز کند و عرق شرم بریزد، نیاز او را برطرف می کرد و اجازه نمی داد رنج و ذلت درخواست کردن را بر خود هموار سازد.

۲. سخاوت و بخشش

امام حسن(ع) در تمامی صفات نیک بی مانند بود. تاریخ نویسان نوشته اند که حضرت در طول عمر شریف و پر برکت خود، سه بار مال و اثاث زندگی اش را تقسیم فرمود، به گونه ای که یک جفت کفش برای خود برمی داشت و یک جفت به مستمندان می داد.

۳. شکوه و وقار

حضرت رسول(ص) فرمود: «به حسن، شکوه و جذبه و وقار و به حسین، بخشندگی و رحمت خود را بخشیدم».

۴. بخش و خساست

افرادی در بین انسان ها هستند که دیدگاه مادی گرایانه دارند و همه چیز را در مادیات می بینند و به فراتر از آن نمی اندیشند. این افراد آبرو را به داشتن مال و ثروت آن چنانی می دانند و اگر مالی به کسی بدهند، آن را تلف شده می شمارند. در حقیقت، اینان دچار بیماری بخلند. امام حسن مجتبی(ع) در این باره می فرماید: «بخل آن است که فرد تصور کند آنچه دارد مایه شرف، و آنچه انفاق کرده، تلف است».

۵. روشنایی روح انسان

دین مقدس اسلام، برنامه هایی برای تکامل روحی انسان قرار داده است که در سایه آن به درجات بالای معنوی دست یابد و با جانی روشن و نورانی در مسیر زندگی حرکت کند. امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: «نورانیت و روشنایی در انجام دادن نیکی ها و ترک زشتی هاست».۱

۶. توجه به غذای روح

تعجب می کنم از کسانی که به غذای جسم خود فکر می کنند، ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تعقل نمی کنند. شکم را از طعام مضر حفظ می کنند، ولی باک ندارند که افکار پلیدی در روان آنها وارد شود.

۷. فواید رفتن به مسجد

کسی که مرتب در رفت و آمد به مسجد باشد، به یکی از هشت نیکی می رسد؛ اعتقادات محکم، برادری مفیدِ دانشی همه جانبه، رحمت الهی، گفتاری که او را به هدایت می رساند یا او را از کار زشتی باز می دارد و ترک گناه از روی شرم حیا یا از خوف و خشیت خداوند تبارک و تعالی.۲

۸. چیستی عظمت و بزرگی

از امام حسن(ع) سؤال کردند: «عظمت و بزرگی در چیست؟» فرمودند:« در هنگام خشم عطا کند و از جرم و خطا درگذرد».۳

۹. عبادت و زهد

امام صادق(ع) فرمودند: «امام حسن(ع)، عابدترین مردم زمان خویش بود و هم بافضیلت ترین بود و هر گاه به سفر حج، پیاده می رفت، گاهی پای برهنه راه می پیمود و چون به یاد مرگ و زنده شدن مردگان و گذشتن از صراط می افتاد، اشک می ریخت و هرگاه در قرآن تلاوت می کرد: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ، می گفت: لبیک اللهم لبیک».

همین که به نماز می ایستاد، بندهای بدنش می لرزید، به جهت آنکه خود را در مقابل پروردگار خویش می دید.۴

در هیچ حالی، کسی او را ملاقات نکرد، مگر آنکه می دید که مشغول به ذکر خداوند است و زبانش از تمام مردم راستگوتر بود و بیانش از همه کس فصیح تر بود.

امام رضا(ع) فرمودند: امام حسن(ع) در موقع مرگ گریه می کرد. به ایشان عرض کردند: «شما چرا گریه می کنید، در حالی که جایگاه بلندی نزد پیامبر دارید و بیست مرتبه، پیاده به سفر حج رفته اید و تمام اموال حتی کفش هایتان را سه مرتبه در راه خدا تقسیم کرده اید؟» فرمودند: «إنما أبکر اخصلیتی: لهول المطلع و فراق الأحبه؛ به دو چیز اشک می ریزم: یکی، هول مطلع [ایستادن در روز قیامت و گرفتاری های گوناگون پس از مرگ] و فراق و جدایی از دوستان».۵

امام مجتبی(ع) هرگاه وضو می گرفت، بندهای بدنش می لرزید و رنگ مبارکش زرد می گشت. سبب این حال را از آن حضرت پرسیدند و ایشان فرمودند: «سزاوار است بر کسی که می خواهد نزد رب العرش به بندگی بایستد، رنگش زرد شود و بدنش بلرزد.» همین که به مسجد رفت که به در مسجد می رسید، سرشان را بلند می کرد و رو به آسمان می گفت: «الهی ضیفک بباینک یا محسن قدأتیک المیئی فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم؛ ای خدای من، این مهمان توست که به درگاه تو ایستاده، ای خداوند نیکوکار، به نزد تو آمده بنده تبه کار، پس در گذر از کارهای زشت و ناستوده من به نیکی های خودت ای کریم».۶

۱۰. محبت و احسان به خلق

قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی(ع): یا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللهِ عَنِ مَحارِمِ اللهِ تَکنْ عابِداً وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَک تَکنْ غَنِیاً، وَأحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَک تَکنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یصاحِبُوک بِهِ تَکنْ عَدْلاً.۷

امام حسن مجتبی(ع) فرمود: ای فرزند آدم! نسبت به محرمات الهی عفیف و پاک دامن باش تا عابد و بنده خدا باشی. راضی باش بر آنچه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدر نموده است، تا همیشه غنی و بی نیاز باشی. نسبت به همسایگان، دوستان و هم نشینان خود نیکی و احسان نما تا مسلمان محسوب شوی. با افراد [مختلف] آن چنان برخورد کن که انتظار داری دیگران همان گونه با تو برخورد کنند.

۱۱. دقت در قرائت قرآن

امام حسن(ع) می فرماید: «مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَهٌ مُجابَهٌ، إمّا مُعَجَّلهٌ وَ إمّا مُؤجَلَّهٌ؛ کسی که قرآن را ـ با دقت ـ قرائت کند، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب می شود».۸

۱۲. قرآن؛ چراغ هدایت

امام حسن(ع) می فرماید: «إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَ شِفاءُ الصُّدُورِ؛ همانا در این قرآن، چراغ های هدایت به سوی نور و سعادت موجود است و این قرآن شفای دل ها و سینه هاست».۹

۱۳. اهمیت نماز صبح

امام حسن(ع) می فرماید: «مَنَ صَلّی، فَجَلَسَ فی مُصَلاّه إلی طُلُوعِ الشّمسِ کانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ».۱۰

۱۴. اهمیت فراگیری علم و دانش

امام حسن(ع) می فرماید: «تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاکتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فی بُیوتِکمْ؛ دانش را ـ از هر طریقی ـ فرا گیرید و چنانچه نتوانستید آن را در حافظه خود نگه دارید، ثبت کنید و بنویسید و در منازل خود در جای مطمئن قرار دهید».۱۱

۱۵. علل نابودی دین و ایمان

امام حسن(ع) می فرماید:

هَلاک الْمَرْءِ فی ثَلاث: اَلْکبْرُ، وَ الْحِرْصُ، وَ الْحَسَدُ; فَالْکبْرُ هَلاک الدّینِ، وَ بِهِ لُعِن إبْلیسُ. وَ الْحِرْص عَدُوّ النَّفْسِ، وَ بِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ. وَ الْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَ مِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.۱۲

هلاکت و نابودی دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تکبر، حرص و حسد. تکبر سبب نابودی دین و ایمان شخص است و به وسیله تکبر شیطان با آن همه عبادت، ملعون گردید. حرص و طمع، دشمن شخصیت انسان است، همان طوری که حضرت آدم(ع) به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتی هاست و به همان جهت، قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.

۱۶. عبادت خداوند

امام حسن(ع) می فرماید: «مَنْ عَبَدَاللهَ، عَبَدَاللهُ لَهُ کلّ شَیأ؛ هر کس خداوند را عبادت و اطاعت کند، خدای متعال همه چیزها را مطیع او گرداند».۱۳

۱۷. تهیه توشه برای آخرت

امام حسن(ع) می فرماید: «یابْنَ آدم! لَمْ تَزَلْ فی هَدْمِ عُمْرِک مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّک، فَخُذْ مِمّا فی یدَیک لِما بَینَ یدَیک، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوِّدُ وَالْکافِرُ یتَمَتّعُ؛ ای فرزند آدم از موقعی که به دنیا آمده ای، در حال گذراندن عمرت هستی، پس از آنچه داری برای آینده ات [قبر و قیامت] ذخیره نما، همانا که مؤمن در حال تهیه زاد و توشه می باشد؛ ولیکن کافر در فکر لذت و آسایش است».۱۴

۱۸. مروت و جوان مردی

«وَ سُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّهِ؟ فَقال(ع): شُحُّ الرّجُلِ عَلی دینِهِ، وَ إصْلاحُهُ مالَهُ، وَ قِیامُهُ بِالْحُقُوقِ؛ از حضرت درباره مروت و جوان مردی سؤال شد. فرمود: جوان مرد کسی است که در نگه داری دین و عمل به آن تلاش کند و در اصلاح اموال و ثروت خود همت گمارد و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد».۱۵

۱۹. اهمیت شستن دست ها

امام حسن(ع) می فرماید: «غَسْلُ الْیدَینِ قَبْلَ الطّعامِ ینْفِی الْفَقْرَ، وَ بَعْدَهُ ینْفِ الْهَمِّ؛ شستن دست ها قبل از طعام، تنگ دستی را می زداید و بعد از آن ناراحتی ها و آفات را از بین می برد».۱۶

۲۰. فایده سؤال کردن

امام حسن(ع) می فرماید: «حُسْنُ السِّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ؛ کسی که عادت سؤال و حالت پرس وجو دارد، مثل آن است که نصف علم ها را فرا گرفته باشد».۱۷

۲۱. صبر و شکیبایی، وفای به عهد، عجله و شتاب زدگی

امام حسن(ع) می فرماید: «إنّ الْحِلْمَ زینَهٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، والْعَجَله سَفَهٌ؛ شکیبایی زینت شخص، وفای به عهد علامت جوان مردی، و عجله و شتاب زدگی [در کارها بدون اندیشه] دلیل بی خردی می باشد».۱۸

۲۲. تبعات مزاح و شوخی زیاد و بی جا

امام حسن(ع) می فرماید: «الْمِزاحُ یأْکلُ الْهَیبَهَ، وَ قَدْ أکثَرَ مِنَ الْهَیبَهِ الصّامت؛ مزاح و شوخی های زیاد و بی جا، شخصیت و وقار انسان را از بین می برد، و چه بسا افراد ساکت دارای شخصیت و وقار عظیمی می باشند».۱۹

۲۳. اهمیت برآوردن حاجت افراد

امام حسن(ع) می فرماید: «لَقَضاءُ حاجَهِ أخ لی فِی اللهِ أحَبُّ مِنْ إِعْتِکاف شَهْر؛ هر آینه برآوردن حاجت و رفع مشکل دوست و برادرم، از یک ماه اعتکاف، در مسجد ـ و عبادت مستحبی، نزد من ـ بهتر و محبوب تر است».۲۰

۲۴. حلال و حرام

امام حسن(ع) می فرماید: «إنَّ الدُّنْیا فی حَلالِها حُسابٌ، وَ فی حَرامِها عِقابٌ، وَ فِی الشٌبَهاتِ عِتابٌ، فَانْزِلِ الدُّنیا بِمَنْزِلَهِ المیتَهِ، خُذْمِنْها ما یکفیک؛ چیزهای دنیا اگر حلال باشد حساب و بررسی می شود و اگر از حرام به دست آید عذاب و عقاب دارد و اگر حلال و حرام آن معلوم نباشد سختی و ناراحتی خواهد داشت. پس باید دنیا [و موجوداتش] را همچون میته و مرداری بشناسی که به مقدار نیاز و اضطرار از آن استفاده کنی».۲۱

۲۵. برنامه ریزی برای دنیا و آخرت

امام حسن(ع) می فرماید: «وَاعْمَلْ لِدُنْیاک کأَنَّک تَعیشُ أبَداً، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِک کأنَّک تَمُؤتُ غداً؛ در دنیا ـ از نظر اقتصاد و صرفه جویی و… ـ چنان برنامه ریزی کن، مثل آنکه می خواهی همیشه دوام داشته باشی و نسبت به آخرت به نوعی حرکت و کار کن مثل اینکه فردا خواهی مُرد».۲۲

۲۶. زیرک ترین، نادان ترین و گرامی ترین افراد

امام حسن(ع) می فرماید: «أکیسُ الْکیسِ التُقی، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْکریمِ هُوَ التّبَرُعُ قَبْلَ السُّؤالِ؛ زیرک ترین و هوشیارترین افراد، شخص پرهیزکار است. احمق و نادان ترین افراد، کسی است که تبه کار و اهل معصیت باشد و گرامی ترین و باشخصیت ترین افراد، کسی است که به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، کمک کند».۲۳

۲۷. فضیلت اندیشه

امام حسن(ع) می فرماید: «عَلَیکم بِالْفِکرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکمَهِ؛ بر شما [شیعیان] لازم است که اندیشه کنید؛ زیرا فکر کلیدهای درهای حکمت است».۲۴

۲۸. پرهیز از بداخلاقی

امام حسن(ع) فرمود: «اشد من المصیبه سوء الخلق؛ بداخلاقی از هر مصیبت و بلایی، سخت تر است».۲۵

انسان بداخلاق، از نظر روان شناختی، کارهایش با سختی و گره خوردن همراه است و از نظر جامعه شناختی پی در پی موجبات ناراحتی خود و اطرافیان و سلب آرامش دیگران را فراهم می سازد.

۲۹. پستی یعنی کفران نعمت

امام حسن(ع) می فرماید: «اللؤم ان لا تشکر النعمه؛ پستی این است که سپاس گزار نعمت نباشی».۲۶

۳۰. ملاک زیرکی و حماقت

امام حسن(ع) می فرماید: «ایها الناس، ان اکیس الکیس التقی و احمق الحمق الفجور؛ ای مردم بدانید که بهترین زیرکی ها، پرهیزکاری است و بدترین حماقت ها، آلودگی و معصیت الهی است».۲۷

۱. سایت تبیان زنجان.

۲. تحف العقول، ص ۲۳۵.

۳. همان، ص ۲۲۵.

۴. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۱.

۵. همان.

۶. مناقب، ج ۴، ص ۱۴.

۷. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص ۷۹، ح ۳۳؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۲، س ۸.

۸. دعوات الرّاوندی، ص ۲۴، ح ۱۳؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰۴، ح ۲۱.

۹. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۱، ضمن ح ۶.

۱۰. وافی، ج ۴، ص ۱۵۵۳، ح ۲؛ تهذیب الأحکام، ج ۲، ص ۳۲۱، ح ۲ و ۱۶۶.

۱۱. إحقاق الحقّ، ج ۱۱، ص ۲۳۵، س ۷.

۱۲. اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۷۷؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۱، ح ۶.

۱۳. تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام، ص۴۲۷؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۴، ضمن ح۴۴.

۱۴. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص۷۹، س۱۳؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۱، ح۶.

۱۵. تحف العقول، ص۲۳۵، س۱۴؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۱۲، ح۳.

۱۶. کلمه الامام الحسن(ع)، ص۴۶.

۱۷. همان، ص۱۲۹.

۱۸. همان، ص۱۹۸.

۱۹. همان، ص۱۳۹؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۳، ح۷.

۲۰. همان، ص۱۳۹.

۲۱. همان، ص۳۶؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۸، ح۶.

۲۲. همان، ص۳۷؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۸، ح۶.

۲۳. احقاق الحق، ج۱۱، ص۲۰، س۱؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰.

۲۴. میزان الحکمه، ج۸، ص۲۴۵.

۲۵. فرهنگ سخنان امام حسن(ع)، ص۴.

۲۶. تحف العقول، ص۶۳۲.

۲۷. فرهنگ سخنان، ص۴۳.

سخنان امام حسن مجتبی(ع) در فضای ماه مبارک رمضان

از جمله نکاتی که حضرت در ماه مبارک رمضان به آن اشاره دارند، بهره گیری از فضای روحانی و معنوی ماه مبارک رمضان و پرهیز از اسراف وقت و بیهودگی است.

۱. پرهیز از سهل انگاری

«إنّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَیسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلی مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا، وَ قَصِّرَ آخَرُونَ فَخابُوا؛ خداوند متعال ماه رمضان را برای بندگان خود میدان مسابقه قرار داد. پس عده ای در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خشنودی الهی از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهی از روی بی توجهی و سهل انگاری خسارت و ضرر می ببینند».۱

۲. پرهیز از خنده بیجا و بیهوده

مرّ(ع) فی یوم فطر بقوم یعلبون و یضحکون، فوقف علی رؤسهم فقال، ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فیستبقون فیه بطاعته الی مرضاته فسبق قوم فقازوا، و قصر اخرون فخابوا فالعجب کل العجب من ضاحک لا عب فی الیوم الذی یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و ایم الله لو کشف الغظاء لعلموا المحسن مشغول باحسانه و المسی مشغول باسائته، ثم مضی(ع).۲

امام حسن مجتبی(ع) در روز عید فطر، مرورش به گروهی افتاد که به بازی های بیهوده و خنده های بیجا اشتغال داشتند. بالای سر آنان ایستاد و فرمود: خدای تعالی ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود قرار داده است تا در آن به سوی طاعت او سبقت گیرند و رضایتش را بجویند. آن گروهی که پیشی گرفتند، کامیاب شدند و گروهی که کوتاهی کردند، نومید و زیان کار گشتند. بسیار جای تعجب است از کسانی که مشغول بازی و خنده های بیجایند، در روزی که نیکوکاران پاداش می گیرند و بیهودگان در آن روز زیان و خسران برند. به خدا قسم اگر پرده برداشته شود، هر آیینه خواهند دانست که نیکوکار به پاداش خود رسیده، و بدکاران به کیفر اعمال خود گرفتارند. آن گاه آن حضرت از کنار آنان گذر کرد.

امام حسن مجتبی(ع) در این حدیث به اهمیت حُسن استفاده از فرصت ها و شب و روزهای مبارک، مانند روز عید فطر و دیگر اوقات برکت دار اشاره می کنند که باید برای جلب رحمت و مغفرت الهی و کسب معنویت کوشید و از این گونه فرصت و موقعیت ها بهره فراوانی برد و فرصت را بیهوده از دست نداد.

۱. تحف العقول، ص۲۳۴، س۱۴؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۱۱، ح۱۴۷۹.

۲. الرسول و الزاری، ص۷۰۵.

متن ادبی )دریای کرامت(

سودابه مهیجی

دریا دوستش دارد تا به شوق چشمانش تا ابد مواج باشد. نسیم عاشق اوست که عطر گیسوانش را در مشام تمام پرستو ها، چون غزلی عاشقانه بیفشاند. بهار خود را به پیراهن او وصله می کند تا شکوفه بارانِ ابدی باشد. صبح از رخسار او درخشیدن پیشانی خود را الهام می گیرد. شعر صدای نفس کشیدن عابدانه اوست و عشق نام دیگر نگاهش که هیچ جنبنده ای را از مهرِ تماشا بی نصیب نمی گذارد.

نور از سمت کلماتش به سینه تاریخ اصابت می کند و قرونِ تا قیامت روشن می شوند. دستانش کرامت ماندگار زمانه اند که تنها بخشیدن و سخاوت می دانند و جز برای عطا آفریده نشدند. شبیه ازلیت عشق است، شبیه ابدیت حق، هر کجا که کلامی از او شنیده شود، گیاهانِ پر رونق حیات سر از خاک بر می آورند. پیری زمین هرگز فرا نمی رسد، مادامی که او گام برمی دارد در کوچه های جهان. ظرف های شکسته خانه ها دوباره به رونق سفره ها باز می گردند، وقتی به احسانِ دست های کریم او می اندیشند. سرنوشت تمام دل ها را می داند که بی پروا تمام شبانه روز برای سعادت مردم دست به کار دعاهای بی کران است.

امروز متولد شده، تازه از راه رسیده اما قرن هاست که نامش را ستاره های آسمان در گوشم نجوا کرده اند و صفات فرا رسیدنش را چون رازی بی انتها با هم در میان نهاده اند. تحسینِ شگفتی هایش را قرن هاست که تمام فرشتگان به عهده گرفته اند. تمجید والایی اش را از ازل کائنات بلد بوده اند و تمام تاریخ تا امروز مقدمه ای برای متولد شدن او بوده است. نزدیک ترین راه برای دانستن حقیقت، نگریستن به رفتار اوست. شبیه ترین سکوت به کلام حق، شنیدن نفس های اوست. تازه از راه رسیده، اما از همین نخستین لحظه تصمیم تحول زندگانی را دارد. از همین اکنون پر از وعده های هدایت جهان است، دل مهربانش.

پیش از این اگر بخل رونما بود و پیدا کسی تقصیری نداشت، اما از اینک هیچ دلیلی برای رواج امساک وجود ندارد، با وجود دست های توانگر و بخشاینده او، دیگر هیچ بی سخاوتی در زمین رشد نمی کند و هیچ تهی دستی، شرمسار از خواهش و تقاضا نخواهد شد. ماندگاری سفره های کرامت در دل تاریخ از امروز آغاز شده است، درست پیش روی این گهواره نوقدم، درست از کنار همین نوزادِ پیش آمده صدای فراوان شدن نعمت بی دریغ به گوش می رسد.

سلام بر چشمانِ حسن خداوندی! سلام بر صبر مدارا و طاقت مداوا! سلام بر شفای لاعلاجی های دروغ، سلام بر وقوع حقایق پنهان، سلام بر افشاگری خطبه های بالا بلند. .. سلام بر ادامه گریه های سر در چاه که منبرهای پس از ذوالفقار را صبورانه به گوش کرِ ناشنوندگان تأکید می کند.

پس از آن گریه های مخفیانه در چاه که نامش «پدر» بود، پس از آن عدالت دیرهنگام که زود از دست های عالم گریخت، نوبت به تو می رسد که سعادت را شرحی بلیغ بیاغازی. نوبت به تو می رسد که در آرامش صلح و مهربانی، با آن همه کبوتر آشتی بر شانه ات بر منبر اندرزهای عاشقانه بنشینی و سخن از ناشایستی ستم و بایستگی مساوات بگویی. اینک نوبت توست که لب بگشایی به انبوه آیه های خداوندی و ایمان و عشق و انزجار از ستم را همه جا شایع کنی.

خدا فکری به حال تمام خاک کرده که تو را از آسمان ها به زمین هدیه آورده است. خدا تو را به امانت به مردمان سپرده تا روزگاری چند از احوال خویش و خطا و ثواب خویش سر در بیاورند و در تو بنگرند و در آینه دلت خیره شوند و خود را ببینند و دست به آراستن و پیراستن خصایل خویش ببرند. تمام جهان از این پس یک نقطه است. آنجا که تو بایستی و کائنات را پروانه وار گرد خویش جمع کنی. تو را به صبر و مدارای نامت سوگند! تو را به شناسنامه مقدست، به سلاله شهیدانه ات سوگند! تو را سوگند به غوغای دادخواهی که در پس نام بی فریادت نهفته است، هنوز هم به ما صلح و آشتی بیاموز که پس از قرن ها همچنان از تمدن عشق ورزیدن و عدالت هیچ نمی دانیم.

تمام اجداد تو که از ابتدای خلقت زمین نور و سرور بوده اند. در تمام قرون باستانی نام معشوقت را به یکدیگر گوشزد می کرده اند. آن قدر تو را در هزاره های قدیم به گوش هم خوانده بودند که سنگ ها و صخره های زمین، کوه ها و رودها همه، نامت را می دانستند و شب و روز دعا برای بقای خویش می خواندند تا در چه قدرهای قرن بعد، سرانجام ببینندت. آنان که هزاران هزار سال چشم به راهت بودند، فرشتگان و ماهیان عاشق، گیاهان و درختان شیفته، از دیر آمدنت گلایه داشتند. بی خبر از آنکه تو در بزنگاهی مقدر چنان از آسمان ها نازل خواهی شد که هیچ زمانی درست تر از آن لحظه نخواهد بود.

میلاد تو را خداوندِ ازل و ابد با موبه موی موشکافی دانش خویش حساب کرده بود تا تو در وقتی پدیدار شوی که برای قهرمانی سال ها بعد حتی ثانیه ای درنگ در کار نباشد.

باران سختی بر زبان آورد و خاک را به شنیدن واداشت. و خاک سراپا گوش از سر اطاعت سکوت کرد. باران مژده ای بر لب داشت که پروانه ها و پرستوها ناگاه سرازیر زمین شدند. هنوز باور نداشت. خاک هنوز حیرت زده بود که صدای لبخند آغازین تو زندگی را متولد کرد. همه ایستادند. همه سکوت کردند و لحظه ای بعد هیاهوی تماشای تو عالم را بزمگاهی ابدی بدل کرد. چه قدر ستاره بر زمین نازل شد چه قدر شکوفه از کویر سر زد. چه قدر نیایش و استغاثه به اجابت رسید لحظه رسیدن تو…

هیچ کس سر انکار تقدس میلاد تو را نداشت. هیچ کس بی یقین نبود که تو نجات دهنده حیاتی. ..

بهار است که تمام زمین را پر از خود کرده. هیچ فصل دیگری نیست. هیچ اندوهی نیست. هیچ نومیدی ای در کار نیست تویی که رویش و برکت آورده ای تویی که فرا رسیده ای برای فراوان شدن باران ها. برای حاصلخیزی تمام مزارع و بی کرانگی گندم ها در سفره ها و خانه ها. .. تو که قرارِ ازلی با انسان داری که پاسدار حرمت عشق و عزتِ آدمیت و یاد خداوند باشی. تو که خون رشادتی در رگ های آسمان ها و زمین. ..

عشق سرگردان شده در حضور تو. دست و پا گم کرده و مضطرب، نمی تواند تو را آن گونه که سزاواری سجده کند. عشق اگرچه دلیل خلقت عالم است در برابرت به زانو افتاده که تو دلیل خلقت عشقی. .. عشق، آفریده شده تا معنای نام تو باشد، تعبیر بودنت. تفسیر حضورت. .. عشق بار سنگینی به دوش دارد برای بیانِ تو. .. و تو بر شانه های عشق نشسته و می روی که تاج فرمان روایی را بر سرت بگذارند و امارت و عمارت جهان را به دست های معمار تو بسپارند.

نامت اکنون همچون سفینه ای مهربان بر روی آب های جهان در سفر است. نامت مثل کشتی نجات در تمام دریاها و رودهای عالم پیش می رود و امواج هراس را پس می زند. تمام توفان های مبادا را پشت سر می نهد و غریقان و بی پناهان را با خود به ساحل امن می برد. اکنون که آمده ای همه غم ها رفته اند. رنج های زمانه مرده اند. که تو پاسدار نور و ایمان، پاسدار انسان همیشه تنها ایستاده ای بر فراز افق های زندگی و تمام ستیز های با عشق را از جهان می رانی و تبعید می کنی.

صدای فرا رسیدنت چه خوب گوش های زمین را شنوا کرده برای شنیدن حقایقی که چند صباحی دیگر آوار مصیبتی بر سر انسان خواهد بود. انسانی که همیشه کور و کر است و قدر ناشناس. انسانی که هرگز عشق را که به کرات از خداوند بر زمین نازل می شود قدر نمی داند و تو ای عشق! ای نورسیده! ای موهبت خداوندی! برای پاس داشتن آبروی آفرینش برای نگهبانی حقیقت آمده ای و هیچ واهمه ای از احتمالات خطر نداری. تو که عقاب قله های دور از چشم رسی تنها برای آنکه حافظ زمین باشی بال و پرت را روی خاک پهن کرده ای وگرنه پروازگاه تو در دورهای آسمانی است که هیچ دیده زمینی به تماشایش قد نمی دهد.

انسان تا ابدیت بودن خویش، در تمام پیکارها و ستیزهای با دروغ به تو خواهد اندیشید و از تکرار نام تو تاب و توان خواهد گرفت. تو معنای همه قیام های خداخواه، تعبیر تمام فریادهای حقیقت جو، تو مقتدای هر آنچه اعتراضِ سزاوار هستی. که پشت نامت همه دلیران مصلح صف می کشند و شمشیرهای ناسازگار با پلیدی و ستم رجزخوانِ نام روشنِ تو، به سینه تاریکی یورش می برند. چه شکوهی دارد شبیه تو بودن! چه فخر سربلندی است به تو چشم دوختن و کوشیدن برای به دنبالت آمدن. که از هر چه قرن های دور حتی تو را فرا بگیریم و برخیزیم تا روزی به آن بلندای دور که تویی برسیم.

خدا را سپاس که تو را می شناسم ای مرد! ای آبروی تمام انسانیت و آزادگی! ای خون هستی بخش که در رگ های غیرت و مردانگی جاری شده ای. .. خدا را سپاس که تو را می شناسم و می دانم برای دوست داشتنت باید تاوانی سنگین بپردازم. برای خواستنت باید بسیار چیزها را نخواهم. خدا را سپاس که دانسته ام راهی که به سرزمین موعود رهایی می رسد از خون بالابلند تو رنگین است. باید ردّ این قطره های تقدس را گرفت و بر لبه تیغ ها قدم برداشت و گلایه نکرد. .. هر فریادی که بر سر خون خواری ستم می زنم از نام تو جرئت می گیرم و هر زخمی که بر قلب و جسمم در این سنگلاخ می نشیند با یاد زخم های بی شمار تو مرهم اش می گذارم. هر کلامی که در برائت از جائران زمانه می نویسم تقرب جستن به نام تو و زنده بر پا داشتن یاد توست. من از خون تو می نویسم از جوهر عدالت. .. از جوهره جاودان خداخواهی. ..

من چشم به بلندای تو دوخته ام که اینک زیر پایم را هرگز نگاه نمی کنم و در مسیر صعب پیروزی هیچ خار و تیغ و دشنه ای را نمی بینم. فقط تو را می بینم. روزی خواهم رسید و تمام زخم ها و اشک هایم را به درگاه تو خواهم آورد.

تمام سالیان زجر بشریت را بر دوش به دامان تو تسلیم خواهم کرد. تا مرهم گذار اندوه انسان باشی. روزی خواهم رسید و آزادگی را با دستان قدرتمند تو مشعلی بر فراز قله تاریخ بر خواهم افروخت و تمام خون های ریخته از چشم و جگرِ بشر را از یاد خواهم برد.

شعر (آیات بارانی)

سودابه مهیجی

وصیت های «باران»ی که ظلمت را به پایان برد

ق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.