پاورپوینت کامل جوان، نازها و نیازها ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جوان، نازها و نیازها ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جوان، نازها و نیازها ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جوان، نازها و نیازها ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۱. نازها
الف) جمال گرایی و آراستگی
به طور طبیعی هر انسانی، زیبایی گرا و دوست دار جمال است. انسان ها برای آنکه مورد توجه دیگران قرار گیرند، از جایگاهی اجتماعی برخوردار باشند و آبرومند و مورد تحسین دیگران باشند، سعی می کنند از ظاهری آراسته و جمیل برخوردار باشند و از خویش، ظاهری زیبا به نمایش بگذارند. آراستگی و جمال گرایی، به دلیل آنکه خوشایند است، در ایجاد، افزایش و استحکام پیوندهای اجتماعی نیز می تواند اثرگذار باشد و دلگرمی و محبت دیگران را در پی داشته باشد و اساساً آراسته داشتن خویش و مراقب جمال ظاهری خود بودن، مقوله ای است که مورد توصیه اسلام بوده و شخصیت بزرگی چون رسول خدا(ص)، نسبت به این موضوع، اهتمام می ورزید. امام صادق(ع) فرمود:
اخلاق پیغمبر این بود که در آینه نگاه می کرد و موهای سرش را در آینه منظم می نمود و شانه می زد و گاه در آب نگاه می کرد و موهایش را مرتب می فرمود. پیغمبر برای اصحاب خود نیز خود را آراسته می کرد، تا چه رسد برای خانواده خود. روزی عایشه دید که آن حضرت در ظرف آبی که در منزل بود، نگاه می کند و موی سر و صورت خود را منظم می کند تا به نزد اصحاب برود. گفت: پدر و مادرم به فدایت، در آب نگاه می کنی و خود را برای اصحاب می آرایی و مرتب می کنی، در حالی که تو یک پیامبری و بهترین خلق خدایی؟ پیامبر فرمود: خداوند دوست دارد که بنده اش چون به سوی برادران خود بیرون می رود، خود را برای آنها منظم کند و بیاراید و زیبا سازد.۱
امام صادق(ع) در حدیثی دیگر فرمود: «خداوند زیبایی و آراستگی را دوست دارد و از نکبت و بدحالی، بیزار است».۲
«از این روایات استفاده می شود که اولیای اسلام به پرورش حس زیبایی و بیدار کردن عاطفه جمال دوستی مردم، علاقه کامل داشتند. ضمناً این نکته نیز استفاده می شود که تزیین و تجمل در نظر اسلام، نه تنها یک کار پسندیده اجتماعی است، بلکه نزد خداوند محبوب است و اما اگر توجه به جمال و آراستگی ظاهر، برای همه توصیه می شود. به جوان، بیشتر توصیه می شود و اگر همه سزاوار زیبایی و آراستگی هستند، جوان نسبت به این کار، سزاوارتر است. در حقیقت، جمال دل پذیر و جذاب دوران جوانی، یکی از زیبایی های طبیعی بشر است که در ایام شباب با فروغ خیره کننده خود جلوه می کند و تنها نسل جوان، از آن زیبایی برخوردار است. شور و هیجان، عشق و امید، وجد و نشاط، طراوت و لطافت، تناسب اندام، صورت شکفته، موهای زیبا و صفات دیگر، همانند اینها، همه و همه از شاخ و بال های زیبایی دوران جوانی است. همه ملل پیشرفته و همه اقوام عقب مانده، قوّت و نیروی جوانی را درک می کنند. همه می فهمند که جوانان از سال خوردگان و پیران قوی ترند، ولی درک جمال جوانی برای همه مردم میسر نیست؛ زیرا تشخیص زیبایی های رقیق و نازک کاری های طبیعت، تنها در پرتو عواطف شکفته و احساسات پرورش یافته قابل درک است. مللی که از علم و فرهنگ بهره ندارند، قومی که از تربیت صحیح برخوردار نبود، و حسّ جمال دوستی در ضمیرشان شکفته نشده است، از درک ظرایف عاجزند. آنان نمی توانند جمال جوانی را آن طور که هست، درک کنند و زیبایی های رقیق ایام جوانی را به خوبی تشخیص دهند».۳
ـ نکته: تعادل در جمال گرایی و آراستگی.
از نگاه زیبایی شناسان، تعادل در هر کاری، یکی از مصادیق مهم زیبایی است. تعادل و میانه روی در کارها به دلیل آنکه زیبایی است، هر عملی که بدان متّصف شود، نیز زیبا خواهد کرد. بر این اساس، آراستگی و جمال گرایی در صورتی به عنوان «زیبایی» جلوه می کند که در حد تعادل باشد و از جاده اعتدال بیرون نرود. «فراموش نکنیم که توجه به خودآرایی و جمال گرایی بیش از اندازه، می تواند منشأ بیماری وسواس شود و رفته رفته مایه اختلالات روحی گردد. توجه بیش از اندازه به خودآرایی، برای جلب توجه دیگران، ممکن است باعث پیدایش خوی ناپسند ریاکاری و خودپرستی شود و آدمی را منفور و مردود جامعه نماید. توجه بیش از اندازه به خودآرایی می تواند شخص را از فعالیت های ثمربخش زندگی باز دارد، و عمر عزیز که سرمایه سعادت بشر است، در راه های غیر مفید و احیاناً زیان بار مصروف گردد».۴
مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:
«اصل گرایش به زیبایی و زیباسازی و زیبادوستی، یک چیز فطری است. مسئله آرایش لباس و این چیزها، مقوله خاصی است که انسان، به خصوص جوان، از زیبایی و زیباسازی خوشش می آید و دلش می خواهد که خودش هم زیبا باشد و این عیبی ندارد؛ یک چیز طبیعی و قهری است. در اسلام هم منع نشده است. آن چیزی که منع شده، فتنه و فساد است. این زیبایی و زیباسازی، بایستی موجب این نشود که در جامعه انحطاط و فساد به وجود آید؛ یعنی ابتذال اخلاقی نباید به وجود آید. اگر این امر به صورت افراطی و به شکل مدپرستی در بیاید، این به فساد خواهد انجامید. اگر این مقوله زیباسازی و رسیدن به سر و وضع و لباس و امثال اینها، مشغله اصلی زندگی شود، انحراف و انحطاط است؛ مثل اینکه در دوره طاغوت، آن خانم های اعیان و اشراف، پشت میز آرایش می نشستند. فکر می کنید چند ساعت می نشستند؟ شش ساعت! این واقعیت دارد و ما خبرهای دقیق داشتیم که شش ساعت می نشستند! عجیب است، یک انسان این همه مدت برای آرایش، صرف وقت کند که می خواهد مثلاً به عروسی برود! اگر کار به این شکل در بیاید، انحراف و انحطاط است، اما فی نفسه، رسیدن به وضع و لباس، بدون آنکه در آن، خودنمایی و تبرّج باشد، عیبی ندارد.
در اسلام «تبرّج» ممنوع است. تبرّج یعنی همان خودنمایی زنان در مقابل مردان برای جذب و فتنه انگیزی. این، یک نوع فتنه است و خیلی اشکالات دارد. اشکالش فقط این نیست که این دختر جوان، یا این پسر جوان به گناه می افتند ـ این اولی اش است؛ شاید بتوانم بگویم کوچک ترینش است ـ دنباله اش به خانواده ها می رسد. اساساً آن گونه رابطه بی قید و شرط و بی قید و بند، برای بنای خانواده، سمّ مهلک است؛ چون خانواده با عشق زنده است.
اصلاً بنای خانواده با عشق است. اگر این عشق ـ عشق به زیبایی، عشق به جنس مخالف ـ در صد جای دیگر تأمین شد، دیگر آن پشتوانه قوی ای که استحکام خانواده باید داشته باشد، از بین خواهد رفت و خانواده ها متزلزل می شود؛ به همین وضعی در می آید که امروز متأسفانه در کشورهای غربی مشاهده می شود».۵
ب) شیک پوشی
شیک پوشی و پوشیدن لباس های زیبا و آراسته، یکی دیگر از ویژگی های جوانی است. اساساً جوان را باید با شیک پوشی شناخت و اندازه جمال گرایی و اهتمام او به آراستگی را در همین شیک پوشی وی جویا شد. جوان، طبعی نازک و روحی لطیف دارد و این شیک پوشی اوست که با این ویژگی روحی او تناسب دارد و ظاهرش را هم رنگ باطنش می سازد. پیشوایان دینی ما به این نکته توجه داشتند و به آن عمل می کردند. آنها مایل بودند جوان، از پوششی درخور تحسین و از لباسی آراسته استفاده کند و طبع جوان خود را با لباس هایی کهنه و مندرس نیالایند. به این داستان درباره امیرالمؤمنین(ع) از زبان امام باقر(ع) توجه کنیم:
«حضرت علی بن ابی طالب(ع) در ایام خلافت، با غلام خود قنبر، برای معامله به بازار بزازها آمد. به مرد کاسبی فرمود: دو لباس داری به من بفروشی؟ مرد کاسب عرض کرد: بله ای پیشوای مسلمین، لباسی را که احتیاج داری نزد من موجود است. حضرت وقتی متوجه شد که مرد کاسب او را شناخته و به عنوان امیرالمؤمنین خطابش کرده، معامله نکرد و از در دکان او گذشت و مقابل بزاز دیگری که جوان بود توقف کرد و دو لباس خرید. یکی را به سه درهم و دیگری را به دو درهم. پس به قنبر فرمود: سه درهمی را تو بردار. قنبر عرض کرد: مولای من، شایسته تر آن است که شما لباس سه درهمی را بپوشی؛ زیرا منبر می روی و با مردم سخن می گویی و باید لباس شما بهتر باشد. حضرت فرمود: تو جوانی و مانند دیگر جوانان به تحمل و زیبایی، رغبت بسیار داری. به علاوه من از خدای خود حیا می کنم که لباسم از تو بهتر باشد؛ زیرا از پیامبر اکرم(ص) شنیده ام درباره غلامان سفارش می فرمود که به آنان همان لباسی را بپوشانید که خود می پوشید و همان غذا را بخورانید که خود می خورید».۶
خطیب توانا، مرحوم محمدتقی فلسفی درباره این حدیث می گوید:
«در این حدیث، سه نکته جلب توجه می کند:
اول آنکه زمام داران در معاملات عادی، نباید از مقام خود سوء استفاده کنند. چنانچه حضرت علی(ع) عملاً به مرد کاسب فهماند آنکه می خواهد لباس بخرد، یک فرد عادی مملکت به نام علی بن ابی طالب است، نه امیرالمؤمنین، شخص اول کشور، و چون حضرت را امیرالمؤمنین خطاب نموده بود، با وی معامله نکرد.
دوم آنکه غلامان در آیین مقدس اسلام به قدری مورد حمایت و توصیه هستند که پیشوای مسلمین صریحاً توصیه فرموده است که لباس و غذای آنان با لباس و غذای آقایان یکسان باشد.
سوم آنکه اولیای گرامی اسلامی از تمایل خودآرایی و تجمل دوستی جوانان آگاه بوده در حدود مصلحت، از این تمایل و میل غریزی حمایت می کنند. به همین جهت حضرت علی(ع) جامه بهتر را به قنبر که جوان بود داد تا او را از پوشیدن آن لباس، شادمان و مسرور کند، و بدین وسیله زیباپسندی و تمایل غریزی او به شیک پوشی را ارضا نماید».۷
ج) آرزومندی و بلندپروازی
از قدیم گفته اند، آرزو بر جوانان عیب نیست. دلیل آن نیز این نکته است که هر جا جوشش انرژی و شور و نشاط است، رویش آرزوها و بلندپروازی ها نیز هست. در حقیقت، لازمه توان مندی، طربناکی، نیرو و سرزندگی، آرزومندی و بلندپروازی است و چون جوان کانون این ویژگی هاست، پس مرکز آرزوها و محل جوشش بلندپروازی هاست. بی گمان نفس «آرزومندی» تعالی بخش و پیش برنده است و اگر به زیاده خواهی های بی حساب و زیان بار نینجامد و به درستی مهار و تعدیل شود، می تواند سکوی پرشی باشد به سوی تعالی. اساساً آرزوهای [منطقی و دست یافتنی] در هر که بجوشد، نشان از تحقق آنها با خود دارد و از دست یابی به آنها خبر می دهد. چنانچه شمس تبریزی گفته است: «تمنا و آرزوی هر چیزی، مژدگانی است از حق، به حصول آن چیز.»۸ صائب تبریزی نیز درباره درست بودن «نفس آرزو» و نقش پیش برنده آن در زندگی و تأثیر آن در تعالی انسان و سامان بخشیدن به جهان مادی می گوید:
از آرزوست عالَم ایجاد منتظم
عالَم به پاست تا به سرپاست آرزو
چون خر به گِل ز همّت پست تو مانده است
ورنه براق۹ عالَم بالاست آرزو
با خاک شد برابر از این طفل مشربان
ورنه ز نقص و عیب، مبرّاست آرزو
کوتاه نیست دست تمنّا ز هیچ کام
جام جهان نمای نظرهاست آرزو۱۰
بنابراین، جوشش آرزومندی و بروز بلندپروازی در روزگار جوانی، در حقیقت فرصتی است که باید از آن بهترین استفاده را کرد؛ چرا که خزان پیری، فصل اُفول آرزوهاست و اگر هم آرزویی از دلی سر برآورد توانی نیست و شور و حالی وجود ندارد تا دست مایه برآوردن آن آرزوها شود. پس جوان باید آرزومندی اش را به فال نیک بگیرد و آن را موهبتی از سوی خدا بداند، برای شکوفا شدن بلندپروازی های معقولش.
بیهقی می نویسد: «اگر کسی لب به اعتراض بگشاید و بگوید چرا آفریدگار» «آرزو» و «خشم» را در جوان و در مردمان آفرید [در حالی که می توانند برای آدمی زیان بار باشند و او را به تباهی بکشانند] می گوییم: «آفریدگار را در هر چه آفریده است، مصلحتی است آشکار. اگر خداوندگار، آرزو نیافریدی، کسی به سوی غذا که موجب بقای تن است و به سوی ازدواج که سبب بقای نسل است، میل پیدا نمی نمود؛ در نتیجه مردمان از میان می رفتند و جهان ویران می گشت؛ و اگر آفریدگار، خشم را نمی آفرید، کسی از خویش دفاع نمی کرد و ننگ ستم از خود دور نمی نمود، و اموال خویش از دست غارتگران حفظ نمی کرد. اما چنان باید، و ستوده آن است که قوّه آرزو و قوّه خشم، در طاعت قوه خِرَد و در مهار او باشد. و آن را از زیاده روی باز دارد و در حال تعدیل نگاه دارد».۱۱
۲. نیازها
الف) دانش اندوزی
برای اهمیت دانش، کافی است به ثمره های عملی دانش اندوزی، تأثیر آن در اقتدار و عظمت شخص و جامعه و نقش آن در تعالی روحی و معنوی انسان ها، نگاهی بیفکنیم. دانش در هر که باشد، به او امتیاز می بخشد، وی را از دیگران متمایز می کند و عاملی برای کرامت و عزت او در میان جامعه به شمار خواهد آمد. هیچ دوره ای از زندگی انسان ها نیز به اندازه دوران جوانی، فرصتی طلایی برای دانش اندوزی وجود ندارد. دانش، به جوان هویت می بخشد، مشعل امید را در دل او فروزان می کند و به او در برابر آفت بیهودگی و پوچ انگاری زندگی، ایمنی می بخشد.
مقام معظم رهبری درباره اهمیت دانش اندوزی برای نسل جوان می فرماید:
«دوره جوانی، دوره توانایی است. این توانایی در چه چیزهایی باید به کار برود؟ به اعتقاد من، باید عمدتاً در تحصیل علم، در ایجاد صفای نفس و روحیه تقوا در خود و ایجاد نیروی جسمانی در خود ـ که ورزش باشد ـ به کار رود. این سه مورد، عمده است. یعنی اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می خواهید، به او خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. تحصیل، اعم از تحقیق و کارهای علمی است. چون این نیرو در جوانان هست، بایستی در کار تحصیل علم، خیلی تلاش کنند. هر کاری هم بخواهید بکنید، در دوران جوانی می شود کرد؛ یعنی در هر سه زمینه ـ هم در زمینه علمی، هم در زمینه تهذیب نفس و هم در زمینه ورزش ـ باید در جوانی کار کنید.۱۲ شما باید بدانید که امروز در کشور، یکی از فرایض حتمی برای این نسل جوان، که در درجه اول هم این فریضه بر دوش شما دانشگاهی هاست عبارت از تقویت بنیه علمی کشور است. ما اگر علم نداشته باشیم، اقتصادمان، صنعتمان، حتی مدیریت و مسائل اجتماعی مان عقب خواهد ماند. امروز کسانی که دارند بر دنیا خدایی می کنند؛ آن دست های مرموزی که امروز اختیار منابع عظیم انسانی و مادی دنیا در دست گرفته اند و همه اقیانوس ها و همه تنگه های حساس دریایی زیر چشم آنهاست و هر جا می خواهند دخالت می کنند، با ابزار علم بود که توانستند بشریت را به این خاکستر بنشانند. لذا برای مقابله با کار آنها، علم لازم است. روی پای خود ایستادن، آن وقتی تحقق پیدا خواهد کرد که علم از درون خود ما بجوشد و ما دست گدایی به سمت دشمنانمان دراز نکنیم. استعدادهای خوب و برجسته، دانش آموزان تیزهوش و کسانی که می توانند برای آینده کشور مفید باشند، بایستی خیلی احساس وظیفه و مسئولیت کنند».۱۳
ب) مطالعه و اُنس با کتاب
یکی از نیازهای جوان، مطالعه و اُنس با کتاب است. مطالعه افزون بر آنکه یکی از ابزار افزایش دانش و معرفت هست و به اندوخته های علمی انسان، ژرفایی و پایایی می بخشد، می تواند یکی از تفریحات و لذت های زندگی باشد و از عوامل پر کردن اوقات فراغت نیز به شمار آید. سیره عالمان و دانشمندان، کتاب خوانی و عادت به مطالعه کتاب بوده است و در این باره هیچ دانشمندی را نمی توان یافت که با کتاب، بیگانه و از مطالعه گریزان باشد. شادابی روزگار جوانی و حافظه درخشان در این ایام، فرصتی ناب برای مطالعه کتاب است. مطالعه، حافظه را تقویت، ذهن را خلاق و اندیشه را شکوفا می کند. کتاب، «یار مهربان» همه دانشوران و «نکته آموز» بی زبان همه دانش اندوزان است. بخشی از هویت و شخصیت انسان ها بر اثر مطالعه کتاب شکل می گیرد و بسیاری از فضیلت ها با تأمل در کتاب، بهره آدم ها می شود.
صائب تبریزی می گوید:
منم که فیض شراب از کتاب می گیرم
به همت از گُل کاغذ، کتاب می گیرم۱۴
مقام معظم رهبری، درباره اهمیت کتاب خوانی می فرماید: «من هر زمان که باید کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم، قلباً غمگین و متأسف می شوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلاً برابر این میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد. اگر به دلیل پرچم داری تفکر اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب بیاورید، این معنا صدق می کند؛ چون اسلام به کتاب و خواندن و نوشتن، خیلی اهمیت می دهد، اگر هر منصفی به بیانات نبی مکرم اسلام و ائمّه(ع) و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که اینها در چه زمانی به کتاب و کتاب خوانی دعوت می کردند و فرا می خواندند، همه افسانه ها از ذهنش شسته خواهد شد و خواهد فهمید که دشمنان اسلام راهی جز این نداشتند که افسانه های کتاب سوزی و کتاب ستیزی را بر سر زبان ها بیندازند؛ چون اسلام پرچم دار کتاب خوانی است. کتاب، دروازه ای به سوی جهان گسترده دانش و معرفت است و کتابِ خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد، بی شک از مهم ترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است. برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب، سر و کار نداشته باشند؛ و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن، یعنی آموختن چیزهای تازه باشد، شما اگر از این جهت هم حساب کنید که امروز این ملت، ملتی است که در دنیا دچار ستم های ناشی از اِعمال قرض قدرت های استکباری جهان است، پس باید از خودش دفاع کند، کدام دفاع ملی است که در درجه اول، متکی به فرهنگ و آموزش و بینش و دانش نباشد؟ پس، باز هم به «کتاب» بر می گردیم. یعنی شما از هر طرف که بچرخید، مجبورید به کتاب اهمیت بدهید. اگر کسی اینجا نشسته باشد و در اتاق بغل دستش خبر و چیز تازه و حرف جدیدی باشد، کمتر کسی است که طاقت بیاورد اینجا بنشیند و بلند نشود سربکشد و ببیند این اتاق بغلی چه خبر است. همه اطراف ما را خبرهای تازه پر کرده است؛ این قدر معلومات، این قدر معارف در همه زمینه ها؛ ما چطور حاضر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 