پاورپوینت کامل امام زین العابدین(ع) و نماز و قرآن کریم ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام زین العابدین(ع) و نماز و قرآن کریم ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام زین العابدین(ع) و نماز و قرآن کریم ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام زین العابدین(ع) و نماز و قرآن کریم ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

امام زین العابدین(ع) و نماز

نماز، یاد یار و سرود سبز دیدار پروردگار جهانیان است که جان آدمی را آرامش می بخشد و او را در ردیف عرشیان قرار می دهد. نماز، معراج مؤمن و پروازدهنده روح او به عالم بالاست. ازاین رو، این فریضه الهی جایگاه ویژه ای در سیره معصومان(ع) داشته است. در اینجا به برخی حالات و سخنان امام زین العابدین(ع) در خصوص نماز می پردازیم.

آن حضرت در رساله حقوق درباره حق نماز می فرماید: «حق نماز این است که بدانی بار یافتن به درگاه خدای تعالی است و در نماز پیش خدا عزوجل ایستاده ای، چون این را به خوبی دانستی، چنان بایستی که شخصی کوچک، آرزومند، خوشحال، امیدوار، ترسان، بیچاره و زار در پیش بزرگوار باوقار و باابُهت می ایستد و نماز را به دل بر پا می داری و حدود و حقوق آن را می گذاری.۱

آورده اند که وقتی آن حضرت وضو می گرفت، رنگ چهره اش دگرگون می شد، چون از علت آن می پرسیدند، می فرمود: «آیا می دانید در محضر چه کسی می خواهم بایستم؟»۲

آن حضرت وقتی آهنگ نماز می کرد، خود را از شیشه عطری که در جانماز داشت، خوش بو می ساخت و آن گاه با فروتنی به نماز می ایستاد.۳

ابوحمزه ثمالی می گوید: «امام زین العابدین(ع) وارد مسجد کوفه شد و آماده نماز گردید. دست های مبارک را تا کنار گوش ها بالا برد و تکبیری گفت که از عظمت و جلال آن تکبیر، موهای بدنم راست شد. وقتی هم شروع به نماز کرد، لهجه ای دلرباتر از او ندیدم.۴

یکی از یاران امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد: «هنگامی که امام زین العابدین(ع) به نماز می ایستاد، رنگ مبارکش تغییر می کرد.» حضرت فرمود: «به خدا سوگند! او کسی را که در پیشگاهش به نماز می ایستاد، به حق می شناخت».۵

یکی از یاران امام زین العابدین(ع) می گوید: «در مکه ایشان را دیدم که به نماز ایستاد و بسیار نماز خواند و سپس به سجده رفت. با خود گفتم: «مردی صالح از خاندانی پاک است. باید به دعای او گوش فرا دهم و آن را بیاموزم.» پس شنیدم که فروتنانه می فرمود: «بار خدایا! بنده کوچکت در آستانه درِ توست. مستمند تو به در خانه ات آمده. گدای تو در درگاهت ایستاده. درخواست کننده از تو به در خانه ات گام نهاده است».۶

امام زین العابدین(ع) در مناجات به درگاه خدای متعال می فرمود: «بار پروردگارا! پس از هر نماز یاد پدر و مادرم را به یادم آور تا برای آنها دعا کنم».۷

۱. زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۷۶ و ۱۷۷؛ زین العابدین حضرت امام سجاد(ع)، ص۲۶۱.

۲. شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۱۴۳؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص۲۶۲.

۳. حسین دیلمی، هزار و یک نکته درباره نماز، ص۶۹، نکته ۲۲۳.

۴. همان، ص۱۵۳، نکته ۴۸۴.

۵. همان، ص۱۷۱، نکته ۵۳۹.

۶. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۴۴؛ صادق احسانبخش رشتی، آثار الصادقین، ج۸، ص۱۱۴، ح۱۱۰۸۶.

۷. هزار و یک نکته درباره نماز، ص۲۳۱، نکته ۷۲۸.

امام زین العابدین(ع) و قرآن کریم

یکی از مهم ترین جنبه های زندگی عبادی امام زین العابدین(ع)، پیوند و انس ایشان با قرآن کریم است. آن حضرت عاشق تلاوت قرآن بود و چنان لذتی از همراهی با این معجزه سترگ الهی می برد که هیچ لذتی به پای آن نمی رسید. ایشان خود در این باره می فرماید: «اگر همه مردم که میان مشرق و مغربند، بمیرند، تا زمانی که قرآن با من است، از تنهایی هراسی ندارم».۱

امام زین العابدین(ع) یکی از خوش صداترین مردمان در تلاوت قرآن کریم بود. طنین صوت دلربای آن حضرت، در فضای مسموم و آلوده عصر اموی، همگان را به اندکی درنگ وا می داشت. امام صادق(ع) در این باره فرموده است: «امام علی بن حسین(ع) خوش صداترین مردمان در تلاوت قرآن کریم بود».۲

امام کاظم(ع) نیز در این خصوص می فرماید: «صوت دل انگیز قرآن علی بن حسین(ع) چنان بود که گاه کسانی که بر آن حضرت می گذشتند، از خود بی خود می گشتند.»۳ البته امام زین العابدین(ع) افزون بر صدای دلنشین تلاوت قرآن، بر تدبر در آیات الهی تأکید داشت و می فرمود: «آیات قرآن، گنجینه هایی است. هر گاه گنجینه ای در برابر تو گشوده شد، شایسته است به درون آن بنگری».۴

همچنین آن حضرت درباره درجه اهل قرآن در آخرت فرموده است:

با قرآن باش که خداوند بهشت خود را خشتی از طلا و خشتی از نقره ساخته است و به جای آب و گل، ملاط آن را از مشک و زعفران درست کرده و سنگ ریزه هایش نیز از لؤلؤست و البته درجات آن به اندازه آیات قرآن می باشد. پس در قیامت به هر که اهل قرآن باشد، می گویند قرآن بخوان و صعود کن.۵

۱. چهل حدیث: گوهرهای سجادی(ع)، ص۲۴.

۲. سهیلا جلالی کندری و عذرا میثاقی، «جایگاه قرآن و در روایات امام سجاد(ع)»، بینات، سال هفدهم، ش۶۸.

۳. همان.

۴. چهل حدیث: گوهرهای سجادی(ع)، ص۵۲.

۵. «جایگاه قرآن و در روایات امام سجاد(ع)»، ش۶۸.

۴. نکته ها، داستانک ها و کلمات قصار

بدون تردید جامعه اسلامی نیازمند الگوهای کاملی است که نقشه راه زندگی و بندگی را به ایشان بنمایانند و پیشوایان معصوم(ع) بهترین الگوها در این زمینه به شمار می آیند. همچنین نمی توان از نقش سترگ صدا و سیمای جمهوری اسلامی درباره این موضوع مهم گذشت. یکی از حیاتی ترین وظایف این سازمان، ارائه این الگوهای کامل به شیوه های هنرمندانه و زیبا به مخاطبان خود و به ویژه نسل جوان و فعال انقلاب اسلامی است.

بر این اساس، رهنمون گرفتن از سیره عملی معصومان و نیز سیره گفتاری آن بزرگواران به شیوه های گوناگون، راهکار مناسبی برای برنامه سازان محترم صدا و سیما شمرده می شود. ازاین رو، در این بخش پایانی مقاله، ابتدا به نکته های ارزشمند از زندگی معصوم ششم و امام چهارم می پردازیم، سپس داستانک هایی از زندگی ایشان می آوریم و پس از آن، کلمات قصار و حکیمانه آن بزرگوار را برمی شمریم. بدیهی است برنامه سازان و مجریان عزیز، به شکل های مختلف می توانند از این مطالب بهره برند.

نکته ها

حضرت امام زین العابدین(ع) روزانه هزار رکعت نماز می گزارد.۱

در کرم و بخشندگی امام زین العابدین(ع) همین بس که هر روز ظهر در خانه ایشان ناهار عمومی بر پا بود.۲

امام سجاد(ع) در مدینه به طور پنهانی مخارج یک صد خانواده نیازمند را تأمین می کرد.۳

آن حضرت دو بار در راه خدا همه اموالش را به دو نیم تقسیم کرد و یک نیمه را به نیازمندان بخشید.۴

محبو ب ترین کار خیر نزد امام سجاد(ع) صدقه پنهانی بود.۵

زین العابدین(ع) پیک محبت بود.۶

خانه زین العابدین(ع) خانه مسکینان و یتیمان و بیچارگان بود.۷

ایشان بادام و شکر صدقه می داد و این آیه را تلاوت می فرمود: «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ؛ تا از آنچه دوست تر می دارید، انفاق نکنید، به مقام برتر نمی رسید». (آل عمران: ۹۲)۸

آن حضرت بیست و دو بار بر پشت شتری حج گزارد و حتی تازیانه ای هم به آن حیوان نزد.۹

زمانی که از خدمتکار امام زین العابدین(ع) خواستند تا ایشان را توصیف کند، گفت: «من هیچ گاه در روز برای او طعامی نیاوردم و در شب بستری برای آن حضرت نگستردم».۱۰

۱. الارشد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۴۳؛ آثار الصادقین، ج۸، ص۱۱۲، ح۱۱۰۷۸.

۲. زین العابدین حضرت امام سجاد(ع)، ص۳۲.

۳. سیره پیشوایان: نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امام معصوم(ع)، ص۲۹۸.

۴. زین العابدین حضرت امام سجاد(ع)، ص۳۷.

۵. همان.

۶. مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص۱۱۲.

۷. همان.

۸. زین العابدین حضرت امام سجاد(ع)، ص۳۶.

۹. زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۵۳.

۱۰. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص۲۶۳.

داستانک ها

شبی امام مشغول نیایش و عبادت بود. یکی از بچه های امام از جایی افتاد و استخوانش شکست که احتیاج به شکسته بندی پیدا شد. اهل خانه رفتند و شکسته بند آوردند و دست بچه را بستند؛ در حالی که او از درد فریاد می کشید. بچه راحت شد و قضیه گذشت. هنگام صبح امام دید دست بچه را بسته اند. فرمود: چرا چنین است؟ داستان را گفتند و معلوم شد امام آن چنان در حال جذبه به سر می برده است و آن چنان این روح به سوی خدا پرواز کرده بود که هیچ یک از آن صداها، اصلاً به گوش امام نرسیده بود.۱

فرزند پیغمبر است. به حج می رود. امتناع دارد با قافله ای حرکت کند که او را می شناسند. مترصد است قافله ای از شهرهای دوردست که او را نمی شناسند، پیدا شود و غریب وار داخل آن شود.

وارد یکی از قافله ها شد. از آنها اجازه خواست: به من اجازه دهید که خدمت کنم. آنها هم پذیرفتند و امام در تمام این مدت به صورت یک خدمتگزار قافله در آمد.

در بین راه مردی به قافله وارد شد که امام را می شناخت. نزد آنها رفت و گفت: «می دانید این مرد کیست؟» گفتند: «جوانی از مدینه است.» گفت: «این علی بن حسین بن علی بن ابی طالب است.» دویدند خودشان را به روی دست و پای امام انداختند: «آقا چه کاری بود شما کردید؟! ممکن بود به شما جسارتی بکنیم».

اما حضرت فرمود: «هدف من این است که با قافله ای بروم که مرا نمی شناسند تا توفیق و سعادت خدمت به مسلمانان برای من پیدا شود».۲

فرزندی از امام سجاد(ع) مُرد و مردمان جَزَعی از او ندیدند. پرسیدند: «چگونه است که در مرگ پسرت ناله سر نمی کنی؟!» فرمود: «مرگ چیزی است که منتظر آن بودیم و چون در رسید، آن را ناخوش نداشتیم».۳

امام زین العابدین(ع) از انگور خوشش می آمد. روزی هنگام افطار، کنیزک حضرت خوشه ای انگور نزد ایشان آورد. در همین حال، نیازمندی به در خانه آمد و حضرت آن خوشه انگور را به وی داد. کنیز کسی را فرستاد تا آن خوشه انگور را از آن فرد نیازمند بخرد و آن را نزد امام آورد. این بار هم نیازمند دیگری آمد و باز حضرت انگور را به او داد. باز کنیزک کسی را فرستاد و انگور را نزد ایشان آورد، اما برای بار سوم نیز نیازمند دیگری آمد و حضرت انگور را به وی بخشید و آن روز انگور میل نفرمود.۴

روزی مردی به ایشان دشنام داد. حضرت خاموش ماند و بدو ننگریست. مرد گستاخانه گفت: «با توأم.» امام پاسخ داد: «و من سخن تو را نشنیده می گیرم».۵

روزی یکی از بندگان خود را برای کاری خواست و او پاسخ نداد و بار دوم و سوم نیز چنین شد. سرانجام از او پرسید: «پسرم! آیا آواز مرا نشنیدی؟» گفت: «چرا؟» فرمود: «پس چرا پاسخ ندادی؟» گفت: «چون از تو نمی ترسم.» فرمود: «سپاس خدای را که بنده من از من نمی ترسد».۶

روزی امام زین العابدین(ع) در مجلس عمر بن عبدالعزیز، حاکم آن زمان مدینه نشسته بود، چون برخاست و بیرون رفت، عمر از حاضران پرسید: «شریف ترین مردمان کیست؟» گفتند: «شما؟» گفت: «نه، چنین نیست. شریف ترین مردم کسی است که هم اکنون از نزد ما بیرون رفت. همه مردم دوست دارند بدو پیوسته باشند و او دوست ندارد به کسی پیوسته باشد».۷

از حضرت پرسیدند: «چرا ناشناس با مردم سفر می کنی؟» فرمود: «خوش ندارم به دلیل پیوند با رسول خدا(ص) چیزی بگیرم که نتوانم مانند آن را بدهم».۸

روزی خلیفه وقت در مکه بود و مردمان هر کدام نزد او می رفتند و چیزی طلب می کردند. کسی به امام زین العابدین(ع) عرض کرد: «خوب است شما نیز چیزی از او بخواهید.» حضرت فرمود: « ای بیچاره! در حرم الهی از غیر خداوند چیزی درخواست کنم؟! به راستی من خوش ندارم که از آفریننده جهان نیز دنیا را طلب کنم، حال چگونه آن را از آفریده ای همچون خود بخواهم».۹

روزی به دیدن یکی از یارانش رفت که در بستر مرگ بود و می گریست. پرسید: «چرا گریه می کنی؟» گفت: «پانزده هزار دینار قرض به گردن دارم و چیزی برای پرداخت آن ندارم.» فرمود: «گریه مکن. وامت را بر عهده می گیرم و از حالا تو چیزی بر گردن نداری».۱۰

مردی در محضر امام زین العابدین(ع) گفت: «بار خدایا! مرا از همه خلق بی نیاز گردان.» حضرت رو به او فرمود: «این گونه دعا کردن، صحیح نیست. مردمان همواره به یکدیگر نیازمندند؛ بلکه باید چنین دعا کرد: بار خدایا! مرا از بدان خلقت بی نیاز گردان».۱۱

روزی چند تن مهمان او بودند. خادم وی سیخ کبابی را بر دست داشت و با آن با شتاب می آمد. ناگاه پایش لغزید و سیخ بر سر فرزندی از امام افتاد که زیر پلکان ایستاده بود و طفل کشته شد. غلام سرآسیمه ماند، ولی امام بدو فرمود: «تو در این کار قصدی نداشتی. تو را در راه خدا آزاد کردم.» سپس به دفن طفل پرداخت.۱۲

امام زین العابدین(ع) پسرعمویی داشت که شبانه و ناشناس به او کمک می کرد، ولی خود را معرفی نمی فرمود. آن مرد همواره می گفت: «خدا به تو جزای خیر دهد! اما علی بن حسین(ع) که فامیل من است، هیچ گاه به من کمکی نمی کند.» حضرت این سخنان را می شنید و چیزی نمی فرمود. تا اینکه امام به شهادت رسید و کمک ها قطع شد و آن مرد فهمید کسی که کمکش می کرده، امام زین العابدین(ع) بوده است. پس همواره سر قبر ایشان می رفت و عذر تقصیر می خواست.۱۳

روزی از کنار مردمی گذشت که از او بد می گفتند. فرمود: «اگر راست می گویید، خدا از من بگذرد و اگر دروغ می گویید، خدا از شما بگذرد».۱۴

مردی که پیشه مسخرگی داشت و با خنداندن مردم از ایشان چیزی می ستاند، به گروهی گفت: «علی بن حسین مرا عاجز کرده است. هر کار می کنم نمی توانم او را بخندانم».

روزی حضرت با دو بنده خود به راهی می رفت. ناگاه آن مرد پیش آمد و ردای امام را از دوش ایشان برداشت. حضرت بر جای خود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.