پاورپوینت کامل ولادت امام حسین(ع) _ روز پاسدار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ولادت امام حسین(ع) _ روز پاسدار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت امام حسین(ع) _ روز پاسدار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت امام حسین(ع) _ روز پاسدار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :
سیری کوتاه در زندگی حضرت سیدالشهدا(ع)
اشاره
رسول خدا(ص) و اهل بیتش، برای همه انسان ها به ویژه پیروانشان الگویی ارزنده هستند و خداوند با هدایت گری امامان معصوم(ع)، از چهره دین خود پرده برداشت و راه خود را نشان داد و چشمه سار دانش نهفته خود را در وجود اهل بیت(ع) جاری کرد. خداوند، امام را پرچم هدایت خلق و حجت اهل طاعت و اهل زمانش قرار داده است و تاج وقار و عظمت بر سر او نهاده تا با پیروزی از او بتوان به نعمت های الهی دست یافت.
امام حسین(ع) آن مشعل فروزان هدایت و پاسدار ارزش های الهی است که در هر فرصتی، مسلمانان را نصیحت و به راه راست هدایت می کرد، تا راه حق را برگزینند و سعادتمند شود.
آنچه بیش از همه در زندگی امام حسین نمود دارد، قیام آن حضرت در برابر طاغوت زمان است. به تعبیر شهید مطهری: «امام حسین(ع) به واسطه شخصیت عالی قدرش، به واسطه شهادتش، مالک قلب ها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گران قدر احساسی و روحی گمارده شده اند؛ یعنی رهبران مذهبی بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و هم رنگ کردن و هم احساس کردن روح ها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهان اصلاح خواهد شد. راز بقای امام حسین(ع) این است که نهضتش از طرفی منطقی است، بعد عقلی دارد و از ناحیه منطق حمایت می شود و از طرف دیگر، در عمق احساسات و عواطف راه یافته است.»۱ اگرچه عاشورا یک روز بود، زندگی انسان ها تا ابد تحت تأثیر این واقعه بوده و در عمق دل ها اثر گذاشته است. درخت مظلومیت در روز عاشورا سر برآورد و شاخ و برگ آن بر تمام زندگی انسان سایه گستراند. پویایی قیام عاشورا در زمان، به دل بستگی و پای بندی گروندگان آن بستگی دارد. باید همواره، بیرق های حسینی را برافراشته و با پاسداری از ارزش ها، قیام حسینی را زنده نگه داشت.
در این پژوهش تلاش شده است ناگفته هایی از زندگی امام سوم شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) بیان شود، به امید آنکه به برکت آن امام همام مقبول افتد، ان شاء الله!
مرتضی مطهری، قیام انقلاب مهدی(ع)، ص۱۲۲.
تبارشناسی
از ویژگی های مهم شخصیتی امام حسین(ع) داشتن تباری نیک و مطهر است.
حذیفه بن یمان می گوید: روزی رسول خدا(ص) به نزد ما آمد. آن بزرگوار فرزندش حسین(ع) را بر شانه خود سوار کرده و کف دست پاکش را بر پای آن کودک قرار داده بود و به سینه اش می فشرد. در آن حال خطاب به جمعیت حاضر فرمود: «ای مردم! من به خوبی می دانم که شما پس از رحلتم درباره برگزیدگان خاندان من اختلاف خواهید داشت. این حسین بن علی(ع) است. او از نظر جد و جده بهترین مردم است، جد او محمد(ص)، فرستاده خدا و سرآمد پیامبران الهی، و جده اش خدیجه، دختر خویلد، بانویی است که در ایمان به خدا و رسول او از همه بانوان عالم سبقت گرفت. این حسین بن علی(ع)، بهترین مردم از نظر پدر و مادر است. پدرش علی بن ابی طالب، برادر، وزیر و پسرعموی رسول خدا(ص) بوده که در ایمان به خدا و رسولش بر تمام مردان عالم پیشی گرفته است. مادرش فاطمه، دختر محمد(ص) سرور بانوان جهان است. این حسین بن علی از جهت عمه وعمو نیز از تمام مردم بالاتر است. عمویش، جعفر بن ابی طالب است که خداوند متعال وجود او را با دوبال بهشتی آراسته وهر وقت دلش بخواهد، در باغ های بهشتی پرواز می کند وعمه اش ام هانی، بانوی با عظمت و دختر ابی طالب است.
ای جماعت! این حسین بن علی(ع) در داشتن دایی و خاله نیز بر تمام خلایق برتری دارد. دایی اش قاسم بن محمد مصطفی(ص)، و خاله اش زینب، دختر محمد است.» در این لحظه رسول خدا(ص) کودک را از شانه اش بر زمین نهاد. او در مقابل آن حضرت راه می رفت و گاهی می افتاد. سپس ]پیامبر[ فرمود: «ای مردم! این پسرم حسین بن علی(ع) است که پدربزرگ و مادربزرگش در بهشتند و پدر و مادرش نیز در بهشتند. عمو و عمه اش ساکن بهشتند، دایی و خاله اش هم در بهشتند. او و برادرش حسن۸، در بهشت هستند. مطمئن باشید که به هیچ یک از فرزندان پیامبر الهی به غیر از یوسف بن یعقوب، این همه افتخار عطا نشده است».۱
ابوعبدالله محمد بن یوسف بن محمد القرشی، کفایه الطالب، ص۲۷۲؛ جمال الدین محمد زرندی، نظم دررالسمطین، ص۲۰۷.
ابراهیم فدایی حسین(ع)
امام حسین(ع) نزد خداوند متعال چنان جایگاهی داشت که پیامبر اکرم(ص)، پسرش ابراهیم را فدای او کرد. خطیب بغدادی از ابوالعباس نقل می کند: روزی به محضر پیامبر اکرم(ص) مشرف شدم. وقتی رسیدم، ابراهیم را بر زانوی چپ و حسین(ع) را بر زانوی راست نشانده بود. گاهی حسین(ع) را می بوسید وگاهی به ابراهیم اظهار علاقه می کرد. در آن لحظه جبرئیل، پیک وحی نازل شد و پیام الهی را به رسول خدا(ص) رساند. پس از آن پیامبر به ما فرمود: «اینک جبرئیل از سوی خداوند بر من نازل شد و پیام داد: ای محمد(ص)! پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: من این دو فرزند را برای تو حفظ نخواهم کرد. لازم است یکی را فدای دیگری کنی، انتخاب با توست».
رسول خدا(ص) پس از شنیدن این پیام آسمانی دگرگون شد. به ابراهیم نگریست و گریست و به سیمای حسین(ع) نگاهی کرد و حلقه های اشک از چشمانش سرازیر شد. سپس فرمود: «مادر ابراهیم کنیز است و اگر ابراهیم را فدای حسین کنم، غیر از من کسی سوگوار نیست، ولی حسین، فرزند فاطمه است و پدرش علی، پسرعموی من و گوشت و خونش با من عجین است. اگر حسین فدای ابراهیم شود، دخترم و پسرعمویم و خودم در مرگ او سوگوار خواهیم بود. ازاین رو، غم و غصه خودم را بر سوگواری آنان ترجیح می دهم. این بود که از درگاه خداوند متعال تقاضا کردم تا ابراهیم را فدایی حسین(ع) قرار دهد. خداوند نیز خواسته ام را برآورد».
ابراهیم پس از سه روز بیماری درگذشت. پس از آن هرگاه حسین(ع) به سوی حضرتش می رفت، او را می بوسید و می بویید و به سینه اش می فشرد، دهانش را می مکید و می فرمود: «قربان فرزند عزیزی که ابراهیم را فدای او کردم».۱
ابوبکر خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۱.
عزت مداری
درس عزت، از درس های عاشوراست. امام با گفتار و عمل خود به ما آموخت که برخورد مسلمانان با یکدیگر چه در داخل و چه در خارج از کشور باید همراه با عزت باشد. در فرهنگ اسلامی، مسلمان عزیز است و هرگز نباید تن به ذلت و خواری بدهد.
امام حسین(ع) با طرح شعارهایی در روز عاشورا، اهداف قیامش را مشخص کرد. در این روز وقتی دشمنان از هر سو امام را محاصره کردند و یاران و اصحاب فداکارش را به شهادت رساندند، امام فرمود: «مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.»۱ همچنین در روز عاشورا ابن زیاد به امام پیشنهاد داد تسلیم شود. حضرت در پاسخ فرمود: «ای مردم! آن زنازاده پسر زنازاده، آن امیر و فرمانده شما، به من پیشنهاد می کند یا باید خوار و ذلیل من شوی یا باید از زیر شمشیر بگذری. به امیرتان بگویید حسین می گوید: «هیهات من الذله.» محال است تن به خواری دهد».۲
امام در میدان کارزار، درس عزت، شرافت و آزادگی، به همه انسان ها آموخت و فرمود: «من هرگز دست ذلت به شما نمی دهم و مانند بردگان فرار نمی کنم.»۳ مرگ در نظر آن حضرت جز سعادت نیست و زندگی با ستم کاران برای ایشان خستگی آور است».۴
۱. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲.
۲. همان، ج۴۵، ص۸.
۳. موسوی المقرم، مقتل الحسین، ص۲۸۰.
۴. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۱.
احترام به همسر
از عوامل بسیار مؤثر که در تربیت فرزندان، احترام به همسر است. اگر مادر در خانه عزیز باشد و شوهر او را تکریم کند، فرزندانش را با روحی سرشار از محبت و عاطفه تربیت خواهد کرد. این تأثیر در روز عاشورا که تمام کفر در تقابل با تمام اسلام صف آرایی کرده بود، به روشنی دیده می شود هنگامی که هلال بن نافع رهسپار میدان بود، همسرش به شدت می گریست. امام متوجه شد و به هلال فرمود: «همسرت جدایی تو را نمی پسندد. تو آزادی و می توانی خشنودی او را بر مبارزه با شمشیر ها مقدم بداری».۱
امام حسین(ع) نسبت به همسر و فرزندانش توجهی ویژه داشت و بسیار آنها را تکریم و احترام می کرد، آنها نیز به امام عشق می ورزیدند. حضرت رباب همسر امام حسین(ع) در سفر کربلا همراه امام بود. وی پس از شهادت امام این گونه نجوا می کند: «ای فرزند پیامبر! خداوند از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت میزان، تو را از هر زیانی به دور دارد. تو چنان کوه محکمی بودی که من به آن بدان پناه می بردم و تو با زحمت و از سر دین داری با ما هم نشینی داشتی. دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران مانده و مسکینان به چه کسی پناه برند تا او بی نیازشان سازد؟ به خدا سوگند، دیگر سایه ای پس از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک پنهان شوم.»۲ نقل است که امام حسین(ع) به درخواست های مشروع همسرانش احترام می گذاشت. جابر بن عبدالله انصاری از امام باقر(ع) نقل می کند: «عده ای بر امام حسین(ع) وارد شدند، ناگاه فرش های گران قیمت و پشتی های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت دیدند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما چیز هایی می بینیم که خوشایند نیست (وجود این وسایل را در خانه شما مناسب نمی دانیم!) حضرت فرمود: «پس از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت می کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود می خرند. هیچ یک از وسایلی که دیدید، از آن ما نیست.»۳ از این روایت درمی یابیم که امام حسین(ع) به حس زیبایی دوستی همسرانش احترام می گذاشت و امکانات لازم را در حد متعارف برای آنها فراهم می کرد.
۱. کلمات امام حسین(ع)، ص۴۴۷؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص۸.
۲. منتهی الآمال، ج۱، ص۳۳۵؛ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹.
۳. کافی، ج۶، ح ۱، ص۴۷۶.
مواضع سیاسی امام
پس از رحلت پیامبر اسلام، گروهی از صحابه در سقیفه بنی ساعده گرد هم جمع شدند و درباره جانشینی آن حضرت به گفت وگو پرداختند. مهم ترین محور این گفت وگو، انتخاب جانشین پیامبر بود که پس از گفت وگو، سرانجام مهاجران با انتخاب ابوبکر، نشان خلافت را برای همیشه به نام خود ثبت کردند.
دوران خلافت ابوبکر، عمر و عثمان از ربیع الاول سال یازدهم تا ذی الحجه سال ۳۵ ه. ق به مدت ۲۶ سال، طول کشید. در این زمان، امام حسین(ع) دوران نوجوانی و جوانی خود را پشت سر می گذاشت. در ادامه، موضع گیری های امام حسین(ع) با خلفا و برخورد آنها با حضرت را بررسی می کنیم.
الف) در زمان عمر
عمر بن خطاب پس از ابوبکر و با وصیت مستقیم او و بدون توجه به آرای عمومی مردم به خلافت رسید. روزی وی در مسجدالنبی به ایراد خطبه پرداخت. جمعیت بسیاری از مردم مدینه در این مراسم بودند. حضرت علی(ع) و فرزندان او (امام حسن و امام حسین۸) نیز در آن جمع حضور داشتند. چون عمر به ایراد خطبه پرداخت، یک باره امام حسین(ع) از جا برخاست و نزدیک منبر آمد و به عمر فرمود: «از منبر پدرم فرود آی!» و به نقلی فرمود: «از منبر پدرم فرود آی و برو به منبر پدرت بنشین!» عمر از شیوه اعتراض امام حسین(ع) بهت زده شده بود، ولی به دلیل جایگاه مستحکم نواده رسول خدا(ص) در میان مردم، چاره ای جز خویشتن داری ندید. ازاین رو، برای جلب نمازگزاران گفت: «راست گفتی، این منبر پدر تو است، نه منبر پدر من» و از بالای منبر، منتظر واکنش حضرت علی(ع) بود و به آن حضرت می نگریست. حضرت علی(ع) فرمود: «او، از طرف من نگفت. آنچه گفت، نظر خودش بود.» عمر گفت: « ای اباالحسن! راست گفتی. من تو را به چیزی متهم نمی کنم.» و چاره ای ندید جز اینکه تسلیم خواسته اعتراض آمیز سبط پیامبر شود. آن گاه به حالت انفعال از منبر پایین آمد و دست حسین(ع) را گرفت و کنار خود در نزدیکی منبر نشاند و خود نشسته برای مردم خطبه خواند.
عمر در سخنانش این گونه اعتراف کرد: ای مردم! شما گفتار پیامبرتان حضرت محمد(ص) را به خاطر دارید که فرمود: «حقوق مرا با پاس داشتن حریم و حرمت عترت و نسلم حفظ کنید. پس هر کسی که حریم مرا حفظ کند، خدا او را از گزندها حفظ خواهد کرد. آگاه باش که لعنت خدا بر کسانی خواهد بود که مرا «با آزار عترت و اهل بیتم» بیازارند «و این جمله را سه بار تکرار فرمود».۱
عمر بن خطاب برای حسن و حسین۸ احترام ویژه ای قائل بود و در تقسیم بیت المال، آن دو را جزو صحابه اهل بدر به شمار آورد و مقدار سهمیه آن دو را به اندازه سهمیه افراد این گروه قرار داد. افزون بر آن از عامل خویش در یمن خواست تا دو مجموعه از زیورآلات را به حسنین۸ دهد. وی همچنین، برای تکریم از فرزندان فاطمه(س) حقوق آنان را برابر با حقوق حضرت علی(ع) قرار داد.۲
۱. محمد بن حسن طوسی، امالی، ج۲، ص۳۱۳.
۲. باقر شریف القرشی، حیات الامام الحسین بن علی(ع)، ج۱، ص۱۹۹.
ب) در زمان عثمان
عثمان، سومین خلیفه ای بود که زمام امور مسلمانان را به دست گرفت و به سبب انحراف از مسیر خلافت و اعمال تبعیض و بخشش های ناروا به اطرافیان و وابستگان خود، خشم و اعتراض مسلمانان اصیل و حقیقت جویان را برانگیخت، چنان که مسلمانان شهر های گوناگون از شدت ستم کاری های عمال عثمان به ستوه آمدند و برای شکایت به خلیفه، در مدینه جمع شدند.
شخصیت های معتبر و معروف حجاز، از جمله حضرت علی(ع) و فرزندان گرامی اش، عمار یاسر، اویس قرنی، مالک اشتر نخعی، محمد بن ابی بکر، طلحه، زبیر، عایشه و عبدالله بن مسعود از مخالفان عثمان پشتیبانی کردند و اعتراض آنان را بجا و شایسته دانستند.
حضرت علی(ع) و فرزندانش، از جمله امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) با مردم ستم دیده هم صدا شدند و در انتقال اعتراض و انتقاد های آنان به خلیفه، نقش میانجی را بر عهده داشتند.
عثمان به جای تقدیر از حضرت علی(ع) و فرزندانش، برای بیان واقعیت های موجود در میان امت اسلامی، از آنان دلگیر و رنجیده خاطر شد و حتی در اواخر عمرش دستور داد حضرت علی(ع) مدینه را ترک کند و به ینبع کوچ کند.۱ حضرت علی(ع) و فرزندانش، بدون توجه به این فرمان و به منظور حفظ وحدت اسلامی و احترام به مقام خلافت، عثمان را تحمل کردند و از خود واکنشی نشان ندادند. آنان با بزرگواری کوشیدند خلیفه را اصلاح کنند تا به خیر و صلاح امت بیندیشد و از انحراف و افساد، دست بردارد. سرانجام، خودکامگی و استبداد عثمان در امور حکومتی و برخوردار نبودن از حمایت مردمی، او را به آتش خشم انقلابیان مدینه و دیگر مناطق اسلامی گرفتار کرد، چنان که وی در یک یورش شبانه به قتل رسید.۲
جندب بن جناده، معروف به ابوذر غفاری، از پیش گامان و از یاران نزدیک پیامبر اسلام بود که پس از رحلت پیامبر به اهل بیت(ع) و شخص حضرت علی(ع) ارادت ویژه داشت و از پیروان ولایت و امامت بود. وی در برابر تبعیض های بی حد خلیفه سوم؛ عثمان بن عفان و رفتار غیر اسلامی عاملان وی در شهرها و مناطق اسلامی، انتقاد و اعتراض می کرد. ازاین رو، از جانب عثمان و کارگزارانش آزارها و سختی های روحی و جسمی فراوانی دید. وی یک بار به شام و بار دیگر به سرزمین خشک و بی حاصل ربذه در منطقه دور از مدینه تبعید شد و در تبعید دوم، دارایی و همسر وفادارش را از دست داد و در نهایت غربت و تنگ دستی، در آن بیابان وحشت زا، مظلومانه جان به جان آفرین تسلیم کرد و همان جا دفن شد. هنگامی که می خواستند ابوذر را از مدینه به ربذه تبعید کنند، خلیفه فرمان داد کسی به وی توجه و او را بدرقه نکند. حضرت علی(ع) و دو فرزندش حسن و حسین۸، برادرش عقیل، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عباس و عمار یاسر، با وجود تهدیدهای خلیفه و سخت گیری های دامادش مروان بن حکم که مأمور اخراج و تبعید ابوذر به ربذه بود، وی را همراهی کردند.
امام حسین(ع) که در آن زمان جوانی برومند و مبارز بود، به ابوذر نزدیک شد و به او فرمود: «عمو جان! خداوند متعال قادر است آنچه را تو می بینی، تغییر دهد و ممکن است این وضعیت را دگرگون کند؛ ]زیرا[ او در هر روزی ]با قدرت و حکمت خود[ در جایگاه ویژه ای است. همانا این مردم ]خلیفه و هوادارانش[ دنیا را از تو دریغ کردند و تو دین خود را از گزند آنان حفظ کردی و تو چه قدر از دنیای آنان بی نیازی و آنان چه قدر نیازمند دین تو هستند! بر تو باد شکیبایی؛ تمام خیر در شکیبایی است و شکیبایی، از کرامت نفس است و بی تابی را رها کن؛ زیرا بی تابی، تو را ]به هدف نمی رساند و[ بی نیاز نمی کند».۳
۱. نهج البلاغه، کلام ۲۴۰.
۲. محمدتقی واردی، اسوه جاوید (شخصیت و زندگی امام حسین(ع))، ص۶۸.
۳. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۰۶.
ج) دوران خلافت امیر مؤمنان علی(ع)
پس از آنکه عثمان بن عفان در ذی الحجه سال ۳۵ ه. ق به دست مسلمانان انقلابی کشته شد، حضرت علی(ع) با پافشاری مسلمانان، خلافت را پذیرفت، ولی انتخاب حضرت علی(ع) به خلافت، کاملاً دینی و مردمی بود. دینی بودن آن ازاین روست که پی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 