پاورپوینت کامل ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله – روز اخلاق و مهر ورزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله – روز اخلاق و مهر ورزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله – روز اخلاق و مهر ورزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله – روز اخلاق و مهر ورزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
نگاهی به دعوتهای حضرت رسول صلی الله علیه و آله
دعوت به همدلی
توجه به دیگران و آمادگی برای گرهگشایی، روحیهای است که جامعه اسلامی به آن نیازمند است تا افزون بر حل مسائل در درون خود، توانمندی لازم برای مواجهه با دشواریهای تحمیلی از سوی دشمنان را نیز به دست آورد. در شرایطی همانند تحریم اقتصادی، زمانی که همدلی در سطح بالایی وجود داشته باشد، فرصتی برای سوء استفاده از فضای ایجاد شده پدید نمیآید و آفتهایی مانند احتکار، رباخواری، رانتخواری، سودجویی و مانند آن فراهم نمیآید. رهبر بزرگ اسلام، حضرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با توجه دادن به این توان معنوی در جامعه اسلامی، سفارشی از جنس همدلی و نوعدوستی بدین شرح دارند:
«والذی نَفسِی بیَدِهِ لا تَدْخُلُونَ الجنّه حَتّی تَراحَمُوا قالُوا: یا رَسولَ اللّهِ کُلُّنا رَحیمٌ؟ قالَ: إنَّهُ لَیْسَ بِرَحْمَه أَحَدِکُمْ خاصّه، ولکن رحمه العامّه رَحمه العامه؛ سوگند به آنکه جانم در دست اوست، وارد بهشت نمیشوید تا اینکه به همدیگر رحم کنید. عرض کردند:ای رسول خدا! همه ما دلرحم و مهربانیم. حضرت فرمود: نه اینکه به یک فرد خاصی رحم کنید؛ بلکه به عموم مردم رحم ومهربانی کنید. به همه مردم رحم کنید».
دعوت به اقتصاد سالم
مراودههای مالی در جامعه دینی، قوانین روشن و کارگشای خود را دارد. اسلام نسبت به دارایی مسلمانان و نیز معامله آنان، سبکی سازنده و پیشگیرانه را طراحی کرده و همگان را به دقت در درآمد، هزینه کردن و نیز مراعات حقوق مالی دیگران فراخوانده است. هر نوع تخلف از این قوانین هم پیامدها و زیانهای همهجانبهای را دارد که نسبت به آنها هم هشدارهای لازم داده شده است. در جریانی که از سوی امام ششم نسبت به جدیت حضرت رسول صلی الله علیه و آله به پرداخت بدهکاریها نقل شده، برخی از این ارزشهای اقتصادی بازگو میشود. یکی از یاران امام صادق علیه السلام میگوید: به امام عرض کردم: آیا صحّت دارد که مردی از انصار چون از دنیا رفت و دو دینار بدهکار بود، پیامبر صلی الله علیه و آله بر او نماز نخواند وفرمود: خود بر دوستتان نماز بخوانید. تا آنکه یکی از نزدیکان او پرداختِ آن دو دینار را به عهده گرفت؟ امام صادق علیه السلام فرمود: درست است. سپس فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله این کار را کرد، تا مسلمانان عبرت بگیرند و بدهکاریهای خود را به یکدیگر بپردازند وموضوع وام را سبک نشمارند.» با توجه به چنین رهنمودی، زمانی که افراد در بازپرداخت بدهی خود کوتاهی میکنند، بخشی از این فضیلتها و فریضهها را از یاد بردهاند و اخلاق تعامل صحیح با طلبکار را در خود اجرایی نکردهاند.
دعوت به ارتباط سالم
ارتباط ایمانی بر احترام و تکریم استوار است. هر نوع عبور از این مرز مشخص، تجاوز به حقوق دیگران به شمار آمده و به شدت در رهنمودهای اجتماعی اسلام از آن نهی شده است. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله که خود اسوهای کامل از رفتارهای اجتماعی هستند، تلاش زیادی برای سوق دادن جامعه به سمت فضیلتها با گفتار و رفتار خویش داشتهاند. آن حضرت در واکاوی رفتاری چون تحقیر دیگران، نه تنها آن را رفتار قدرتمندانه نمیدانند بلکه عملکردی ناشی از نداشتن مهارتهای ارتباطی و برخاسته از کمبود عزتنفس میشمارند و میفرمایند: «أذَلُّ الناسِ مَن أهانَ الناسَ؛ زبونترین مردم کسی است که مردم را خوار کند.» یافتههای روانشناسی نیز حاکی از آن است که افراد چنانچه احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند، به دیگران هم احترام گذاشته و رفتاری غنی از خود بروز میدهند.
دعوت به زندگی سالم
تخلف از هر گونهای که باشد، زندگی سالم را از بین میبرد و فرد را دچار فرسایش روحی روانی میکند و به کمترین درجه از کنشوری مفید میرساند تا جایی که گویا هیچکدام از توانمندیهای اولیه هم در او یافت نمیشود. کشانندههای تخلف هم در افراد مختلف هستند و در برخی لذتهای کاذب ناشی از خطا کردن و احساس قدرت واهی برخاسته از آن میتواند اثرگذار باشد. در سخنی از رسول خدا با توجه دادن افراد به پرهیز از چنین لذت مسمومی، آمده است: «اِحذَرْ سُکرَ الخطیئه، فإِنّ للخَطیئه سُکراً کَسُکرِ الشَّرابِ، بل هِی أشَدُّ سُکراً مِنهُ، یقولُ اللّهُ تعالی: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فهم لا یَرجِعُونَ»؛ از مستی گناه بپرهیز؛ زیرا مستی گناه همچون مستی شراب و بلکه شدیدتر از آن است. خداوند متعال میفرماید: «کر و لال و کورند، پس آنان [از کفر به ایمان] باز نمیگردند».
دعوت به سلامت روان
زمانی که رابطه معنوی فرد با آفریدگار به واسطه رفتارهای ضد ارزشی و گناه مخدوش میشود، احتمال آسیبدیدگی روانی در او بیشتر میشود. سلامت روان و ارتقای بهداشت روانی، وامدار پرهیز از همه ناهنجاریهایی است که در ادبیات دینی از آن به گناه نام برده شده است. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در هشداری زیبا میفرمایند: «اِتَّقُوا الذنوبَ فإنّها مَمْحَقَه للخَیراتِ، إنّ العبدَ لَیُذنِبُ الذنبَ فَیَنسی بهِ العِلمَ الذی کانَ قد عَلِمَهُ؛ از گناهان دوری کنید؛ زیرا گناهان خوبیها را محو میکند. همانا بنده [گاه] گناه میکند و به سبب آن، دانشی را که آموخته بود، فراموش میکند.» همچنین در تعبیری دیگر از پیامد گناه میفرمایند: «مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لا یَرجِعُ إلَیهِ أبداً؛ هر که گناهی را مرتکب شود [بهرهای از] عقل از او جدا شود، که دیگر هرگز به او باز نگردد.» زندگی سالم با گناه ممکن نیست و لذت حقیقی در ترک همه ناهنجاریهاست. زندگی منهای گناه، امنیت روانی افراد و جامعه را ارتقا میبخشد و تضمین میکند.
دعوت به خانواده سالم
خانواده، از بنیادهای اساسی جامعه است و سلامت و بیماری آن، سهم مستقیم و مؤثر در بروندادهای اجتماعی دارد. اسلام افزون بر تشویق همگان بر تشکیل خانواده، برنامه کاملی هم برای حفظ سلامت خانواده، ارتقای کارکرد آن و استخراج بهترین نتایج از زندگی خانوادگی دارد که در قالب الزام و استحباب به کاربران خود اعلام میدارد. در رهنمودی از آخرین فرستاده خداوند، به بخشی از این برنامه چنین اشاره شده است: «إذا أرادَ اللّهُ بأهلِ بَیْتٍ خَیرا فَقّهَهُم فی الدِّینِ، ووقَّرَ صَغیرُهُم کبیرَهُم، ورزَقَهُمُ الرِّفقَ فی مَعیشَتِهِم، والقَصْدَ فی نَفَقاتِهِم، وبَصّرَهُم عُیوبَهُم فیَتُوبوا مِنها، وإذا أرادَ بِهم غیرَ ذلکَ تَرَکهُم هَمَلاً؛ هرگاه خداوند خوبی خانوادهای را بخواهد آنان را در دین فقیه و آگاه کند، کوچک آنان بزرگشان را گرامی و محترم شمارد، در معیشتشان ملایمت و مدارا و در هزینههایشان میانهروی روزیشان کند، به عیبهایشان بینا گرداند و در نتیجه از آنها دست بکشند و توبه کنند؛ و اگر برای خانوادهای بجز اینها را بخواهد آنان را به حال خود رها کند.» داشتن دانش زندگی بر اساس معیارهای دینی، توجه به نقشهای اقتصادی، تربیتی، معنوی، اخلاقی و هر آنچه که برای صلاح یک خانواده سالم نیاز است، به شیوهای کوتاه و اصلی در این فرمایش حضرت مشاهده میشود.
منبع روایات: محمدی ریشهری؛ محمد. میزانالحکمه(نرمافزار)، قم. دارالحدیث.
نگاهی به برخی مؤلفههای فرهنگی و اقتصادی از نگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله
سید محمود طاهری
میان «فرهنگ» و «اقتصاد»، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، و این دو همواره بر یکدیگر تأثیر میگذارند، به گونهای که نمیتوان، تنها به یکی از این دو بدون توجه و اهتمام به دیگری پرداخت. توضیح آنکه، همانگونه که «فرهنگ»، بدون تکیهگاهی به نام اقتصاد، نه تنها از رشد مطلوب و شایسته برخودار نیست؛ چهبسا همه کارکردهای آن، تا اندازه کارکردهای اقتصادی و به منظور درآمدزایی، تنزّل یابد و از کارکردهای مهمی چون ترویج اندیشه، گسترش دانش باز بماند. اقتصادِ بدون «فرهنگ» نیز اینچنین است که چون فاقد پشتوانهای به نام فرهنگ صحیح است، به میدانی برای رقابتهای ناسالم؛ سودپرستی؛ استثمار؛ و تبعیض تبدیل شده، زمینهای برای رشد انواع رباخواریها؛ رشوهطلبیها؛ مشاغل کاذب و… خواهد شد. همین نکته، پرداختن همزمان به فرهنگ و اقتصاد را ضروری و گریزناپذیر میکند. افزون بر این، با توجه به رشد فرهنگی جامعه، اقتصاد را نیز مورد توجه قرار داد، چنانکه میبایست در کنار اهتمام به رشد اقتصادی جامعه، نسبت به تعالی فرهنگی نیز اهتمام ورزید.
بیگمان از ثمرههای اقتصاد سالم و شکوفا آن است که ـ به طور طبیعی ـ مایه فراغت خاطر شده به آرامش قلب بیانجامد، و بدیهی است که درونمایههایی فرهنگی چون دینداری، معنویتگرایی، تولید دانش و… آنگاه به حدّ مطلوب خود خواهد رسید که از پشتوانههای شایستهای برخوردار باشند. در نتیجه، رشد فرهنگ در گرو رشد اقتصاد خواهد بود. از آن سو نیز، آنگاه که فرهنگ جامعهای به درستی رشد کند، اقتصاد نیز رشد خواهد کرد؛ زیرا از کارکردهای «فرهنگ»، مسئولیتآفرینی و سوق دادن افراد جامعه به سوی کار وکوشش و تلاش است، و طبیعی است که هر جا کار و کوشش و تلاش است، رونق اقتصادای نیز خواهد بود.
حاصل سخن آنکه اثرگذاری هرکدام از فرهنگ و اقتصاد بر یکدیگر، هر دو را همزمان در اولویت قرار داده است و از برجستگی دادن به یکی از این دو در رویکرد به آنها پیشگیری میکند. از این سخن، حکمت نامگذاری سال ۱۳۹۳ ـ همزمان ـ به فرهنگ و اقتصاد، آشکار میشود. آنچه در این نوشتار میآید، گامی است در راستای اولویتبخشیِ همزمان به اقتصاد و فرهنگ، آن هم برآمده از سخنان رسول اکرم صلی الله علیه و آله .
فصل اول: مؤلفههای فرهنگی
۱. دانشاندوزی
دانش را میتوان، یکی از اصلیترین مؤلفههای فرهنگی یک جامعه به شمار آورد. اساساً فرهنگ بدون دانش، تهی و بیمایه خواهد بود و فرهنگ آنگاه شکل درست و قابل قبولی خواهد گرفت که از دانش، مایهور شده باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از هر فرصتی برای تشویق مسلمانان به فراگیری دانش استفاده میکرد. در حکایتی آمده است که: آن حضرت روزی وارد مسجد مدینه شد و چشمش به دو گروه افتاد که هر کدام سرگرم کاری بودند: یک دسته در حال عبادت و ذکر بودند و گروه دوم سرگرم مذاکره علمی و یاد دادن و فراگرفتن علم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. آنگاه به کسانی که همراهش بودند رو کرد و فرمود: «هر دو گروه کار نیک میکنند و بر جاده خیر و سعادتند. اما من برای تعلیم و دانا کردن مبعوث شدم.» سپس آن حضرت به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تَعلّم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست. (غزالی، ۱۳۸۴، ج۱، ص۷۳)
در حکایت دیگری میخوانیم:
مردی از انصار نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و سؤال کرد: یا رسولالله! اگر جنازه کسی در میان است و باید تشییع شود و سپس دفن شود و مجلسی علمی هم هست که از شرکت در آن بهرهمند میشویم، و ما اگر بخواهیم در هر کدام از این دو شرکت کنیم از دیگری محروم میمانیم، تو کدام را بیشتر دوست میداری تا من در آن شرکت کنم؟ رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«اگر افراد دیگری هستند که به کار جنازه برسند، در مجلس علم شرکت کن. همانا که شرکت در یک مجلس علمی، از حضور در هزار تشییع جنازه و از عیادت هزار بیمار و از هزار شب عبادت و هزار روز روزه و هزار درهم صدقه و هزار حج غیر واجب بهتر است. مگر نمیدانی که به وسیله علم است که خدا اطاعت میشود، و مورد عبادتِ قرار میگیرد. همان که خیر دنیا و آخرت، با علم همراه است، چنانکه شرّ دنیا و آخرت با جهل همراه است. (مجلسی، ۱۴۰۳ه .ق، ج۱، ص۲۰۴)
باری پیغمبر در عمل، مسلمین را به آموختن علم، بسیار تشویق میکرد، چنانکه بعد از جنگ بدر، هرکس از اسیران که نمیتوانست برای آزادی خویش فدیه بپردازد، در صورتی که به ده تن از اطفال مدینه خط و سواد میآموخت، آزادی مییافت. همچنین به تشویق پیامبر بود که زید بن ثابت، زبان عبری یا سریانی ـ یا هر دو زبان ـ را فرا گرفت و این تشویق و ترغیب، سبب می شد که صحابه به جستوجوی علم روی آورند، چنانکه که عبدالله بن عباس به کتب تورات و به قولی نیز به زبان سریانی احاطه پیدا کرده بود. (زرینکوب، ۱۳۸۰، صص۲۶ و ۲۷) گفتنی است که در ابتدا علم مورد توصیه اسلام عبارت بود از معرفت قرآن و دین، بعدها تمام علوم دیگر به سبب ضرورتی که گهگاه در فهم و تفسیر قرآن وآداب و مناسک دینی تأثیر داشتند، مورد توجه مسلمین واقع شد و مخصوصاً علم طب نیز مورد توجه خاص مسلمین گردید. تدریجاً هر علم که در قوام دنیا از آن گریزی نبود و نبودِ آن علم، موجب نقصان و تزلزل در امر زندگی میشد، جزء واجب کفایی شد. به این ترتیب، پایه اصلی علم و تمدن اسلام در خود اسلام شکل گرفت و از خودِ اسلام سرچشمه گرفت. (همان، صص ۲۶ و ۲۷)
۲. فراگیری دانش از همگان
هیچ جامعهای از نظر دانش، مستقل و خودکفا نیست، و خداوند، همه علوم را تنها به یک جامعه نداده است. معنای این سخن آن است که جامعههای انسانی، از نظر دانش به یکدیگر نیازمندند، در نتیجه میبایست، دانش را از هر که دارای دانش است آموخت، گرچه از کسی باشد که مسلمان نبوده و به آیینی غیر آیین اسلام پایبند است؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «علم را بجویید، حتی اگر در چین باشد.» (بحارالانوار، ۱۴۰۳ه .ق، ج۱، ص۱۸) و باز فرمود: «حکمت، گم شده مؤمن است، آن را هر جا بیابد، میستاند.» (شهید ثانی، ۱۳۸۰، ص۲۴۰) بیگمان، رشد و شکوفایی فرهنگ یک کشور در گرو دانشاندوزی مردمان آن کشور است و دانشاندوزی نیز در صورتی به کمال خود نزدیک میشود که دانشهای سرزمینهای دیگر نیز بدان، ضمیمه شود. «جالب این است که اسلام در حالی که تکیه کردن مسلمانان بر غیر مسلمانان و وابستگی به آنها را جایز ندانسته است، در مورد فراگیری علم، چنین مرزی را قائل نمیشود، و گرفتن علم از هر منبع صاحب علمی را توصیه میکند. به همین دلیل، در قرون اولیه هجری، تنها علمای مسلمان نبودند که از سوی مسلمین مورد تجلیل قرار میگرفتند، بلکه علمای غیر مسلمان نیز مورد تکریم بودند». (گلشنی؛ ۱۳۸۰، صص ۱۰۰ و ۱۰۱) چنانکه درباره عالم بزرگ شیعی، مرحوم سید رضی نقل است که وقتی ابواسحاق ابراهیم بن هلال حرّانی صابی ـ که دانشمندی غیر مسلمان بود ـ فوت کرد، قصیدهای در ستایش او گفت که با این بیت آغاز میشود:
أَرَأَیْتَ مَنْ حَمَلُوا عَلَی الْأَعْوادِ؟
أَرَأَیْتَ کَیْفَ خَباضِیاء النادی؟
دیدی چه کسی را بر روی چوبها (تابوت) میبردند؟
دیدی شمع انجمن، چهسان خاموش گشت؟ ج
و چون مردم بر سید رضی خُرده گرفتند که چرا در سوک مردی صائبی، شعر میسراید، فرمود:
من در حقیقت، فضل و مقامِ علمی او را ستودم [و نه دین و آیین او را] (شمسالدین احمد بن خلکان، ۱۳۸۱، ج۱، ص۳۱)
و این سنّت حسنه فرا گرفتن علم از هر منبع ذی علم، به شدت دنبال میشد و مسلمانان علوم و فنون را در هر جا مییافتند، جذب میکردند و در این کار تعصبی به خرج نمیدادند.
ازاینرو، در اندک زمانی، علوم گوناگون را فرا گرفتند و آنها را در مجموعهای سازگار با روح اسلام درآمیختند. (گلشنی، ۱۳۸۰، ص۱۰۰) شهید مطهری در این باره مینویسد: «در اوایل قرن دوم هجری که آن همه شور و نشاط اسلام برقرار بود و بازار اسلام داغ و پررونق بود همه علوم خارجیها را از ایرانی و رومی و هندی و یونانی و هرجا که دسترسی داشتند، ترجمه کردند و وارد دنیای اسلام نمودند. علت این امر چه بود و چطور دنیای اسلام عکسالعمل مخالف نشان نداد؟ علتش همین بود که در این تعلیمات آمده بود که: «علم را بجویید، حتی اگر در چین باشد.» این تعلیمات زمینه را آماده کرده بود که اگر در دورترین سرزمینها، چنین کتابی را پیدا میکردند، مانع از ترجمهاش نمیشدند. مثلاً عبدالله مقفع، که منطق ارسطو را ترجمه کرد، در زمان امام صادق علیه السلام بود. از قبل از زمان امام صادق علیه السلام ، بلکه از زمان بنیامیه، این کارها شروع شده بود و در زمان امام صادق علیه السلام اوج گرفت. در زمان هارون و مأمون، و در عصر ائمه علیهم السلام با چه شدّتی علوم ترجمه شد. ما در میان احادیث و اخبار ائمه علیهم السلام که این همه با چشم نقد به خلفا نگاه کردند و انحرافات آنها را مکرر بازگو میکردند، در یک حدیث نمیبینیم که بگویند که: یکی از چیزهایی که اینها کار را خراب کردند، این بود که علوم ملتهای کافر را از یونان و روم و هند و ایران ترجمه کردند و وارد دنیای اسلام نمودند. اصلاً چنین نقدی را از جانب آن بزرگواران، نسبت به خلفا نمیبینیم». (مطهری، ۱۳۷۴، صص ۲۷۷ و ۲۷۸)
۳. عقلورزی
در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «إِنَّما یُدْرَکُ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ؛ همه خیر و خوبی، تنها، به وسیله عقل، به دست میآید.» (حرّانی، ۱۳۸۳، ص۵۴) بر اساس این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله آنگاه میتوان، از «فرهنگ» برخوردار بود، که عاقل بوده، از گوهر عقل برخوردار بود؛ چراکه فرهنگ، مصداقی از «خیر» است، و چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود، تنها هنگامی که بر جامعهای، عقلورزی حاکم باشد، میتوان به «خیر» ـ که یکی از مصادیق آن فرهنگ است ـ دست یافت. از آن حضرت در حدیثی دیگر آمده است: «همان که برای هر چیزی اسباب ساز و برگی است، و اسباب و ساز و برگ مؤمن، عقل اوست؛ و همانا برای هر چیزی، مرکَبی است و مرکبِ شخص، عقل اوست؛ و همانا که برای هر چیزی، ستونی است، و ستون دین، عقل است؛ و همانا که برای هر تاجری، بضاعتی است، و بضاعت کوششکنندگان، عقل است». (احیاء علوم الدین، ۱۳۸۴، ج۱، ص۱۹۳)
عایشه نقل میکند که از پیغمبر پرسیدم که مردم در دنیا، به وسیله چه چیزی از همدیگر برتری مییابند؟ فرمود: به وسیله عقل. پرسیدم: در آخرت نیز چه؟ فرمود: به وسیله عقل. پرسیدم: مگر نه آن است که مردم در روز قیامت بر اساس اعمالشان پاداش داده میشوند [پس برتری آنها در آخرت باید بر اساس اعمال آنها باشد و نه عقل آنها] فرمود: ای عایشه آنها هیچ عملی نتوانستند انجام دهند، مگر به اندازه عقلی که خدا به آنها داده است. پس به اندازه آنچه از عقل به آنها داده شد عمل کردند؛ و به اندازه آنچه عمل کردند؛ [در آخرت] پاداش مییابند. (همان)
در حدیثی دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «شخصی در اثر خوشخُلقی به مقام روزهدارِ شبزندهدار، میرسد، و حُسن خلق شخص به کمالِ خود نمیرسد مگر آنکه عقل او کامل شود، و آنگاه که عقل شخص کامل شد، ایمان او کامل شده و از پروردگارش اطاعت میکند». (همان، ص۱۹۱)
امام محمد غزالی مینویسد:
«عقل منبع علم و خاستگاه و اساس آن است. و علم از عقل به منزله میوه از درخت، و روشنایی از خورشید و بینایی از چشم است. و چیزی که وسیله سعادت دنیا و آخرت است، چگونه میتواند شریف و گرانبها نباشد؟ چه، حتی حیوانات نیز با همه کاستیهایی که در تمییز دادن دارند، عقل را بزرگ میدارند، و تو میبینی که حیوانی، با همه بزرگی جثّه و قوّت حمله و درندگیای که دارد، وقتی آدمی را میبیند، از او میترسد؛ چرا که درک میکند، آدمی از حیلههایی برخوردار است که باید از او گریخت. و از برای اهمیت دادن به عقل است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «پیر در میان قوم خود، همانند پیامبر در میان امتش میباشد.» و آن، به سبب بسیاری مال و بزرگی شخص و زیادتِ قوّت او نیست، بلکه به سبب زیادیِ تجربه اوست، که ثمره عقل اوست». (همان، ص۱۹۰)
اَنسِ بن مالک میگوید: گروهی در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله ، از مردی ستایش نمودند، و در این ستایش زیادهروی کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: عقل او چگونه است؟ گفتند: یا رسولالله! ما از او به دلیل کوشش فراوان او در عبادت و انواع کارهای خوبی که انجام میدهد ستایش میکنیم، و شما از عقل او میپرسید؟ فرمود: آنچه [از زیانها] که شخص احمق (بیعقل) در اثر حماقت بدان میرسد بسی بزرگتر است از آنچه شخص فاسق بدان میرسد. و در روز قیامت، افراد بر اساس مقدار عقلشان درجهبندی میشوند. (همان، ص۱۹۱)
۴. اندیشیدن
نشانه یک جامعه بافرهنگ، اندیشیدن است. در اثر فکر کردن، گرهها از کار باز میشود؛ معمّاها حل میگردد؛ اکتشاف و اختراع پدید میآید؛ زمینه برای تسلّط بر طبیعت فراهم میآید؛ تولید دانش به وجود میآید؛ نوآوری پدید میآید؛ موانع از میان میرود؛ و آدمی زندگیای دلخواه برای خود رقم میزند. شهید مطهری درباره اهمیت اندیشیدن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 