پاورپوینت کامل تحلیل ویژگی‌های خاصّ زمانه امام باقر علیه السلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحلیل ویژگی‌های خاصّ زمانه امام باقر علیه السلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحلیل ویژگی‌های خاصّ زمانه امام باقر علیه السلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تحلیل ویژگی‌های خاصّ زمانه امام باقر علیه السلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

اشاره

پنجمین امام شیعه، محمد بن علی بن الحسین علیه السلام است که به «باقر» شهرت یافته است. حضرت باقر علیه السلام در سال ۵۷ هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر خود زین‌العابدین علیه السلام در سال ۹۴، ۳۹ سال داشت. مادر آن حضرت «ام‌ّ‌ عبدالله» دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است، و از این نظر، نخستین کسی بود که هم از طرف پدر و هم از طرف مادر، فاطمی و علوی بوده است. امام باقر علیه السلام در سال ۱۱۴ هجری در شهر مدینه درگذشت و در قبرستان معروف بقیع، کنار قبر پدر و جدّش به خاک سپرده شد. دوران امامت آن حضرت هیجده سال بود. (پیشوایی، ۱۳۷۸، ص۳۰۵) امام پنجم شیعیان، افزون بر لقب «شاکر» و «هادی»، به طور عمده به لقب «باقر» شهرت یافته است. معنای «باقر» شکافنده است، که جابر بن یزید جعفی در توضیح آن می‌گوید: «به آن حضرت باقر لقب داده‌اند؛ زیرا آن حضرت، دانش را شکافت و رموز و دقایق آن را روشن ساخت» (جعفریان، ۱۳۸۴، ص۲۸۶ و ۲۸۷). ابن ابی‌‌الحدید در ستایش از امام باقر علیه السلام می‌نویسد:
محمد بن علی بن الحسین علیه السلام [عبارت] استعاذه را به گوش کسی که گرفتار بود، نمی‌رساند، و کنیز و غلام را نهی می‌کرد از اینکه به مسکین بگویند: «ای سائل» و اوست سیّد فقهای حجاز. از او و پسرش جعفر است که مردم فقه آموختند، و اوست ملقب به باقر ـ باقرالعلم ـ [یعنی شکافنده علوم]. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را بدان ملقّب ساخت، در حالی که هنوز خلق نشده بود، و جابر بن عبدالله را به دیدار او وعده داد و فرمود: به زودی او را در طفولیت می‌بینی. پس چون او را دیدی، سلام مرا بدو برسان. (ابن ابی‌الحدید، ۱۳۸۷ق، ج۱۵، ص۲۷۷).
امام باقر علیه السلام مانند دیگر امامان شیعه، در روزگار دشواری می‌زیست و در طول مدت زندگی پربرکتش، اوضاع نامساعدی را تجربه کرد. با وجود این، هیچ‌کدام از رخدادهای تلخ زندگی او، آن حضرت را از انجام رسالت و نقش‌هایی که بر عهده داشت بازنداشت. ایشان مثل هر امام دیگری، به درستی اوضاع ناگوار زمانه خویش را مدیریت کرده و رسالت خویش را به خوبی انجام داد و آنچه را می‌بایست به جهان بشریّت برساند، رساند در این نوشتار، مروری خواهیم داشت بر روزگار نامساعد امام باقر علیه السلام و چگونگی برخورد آن حضرت با این زمانه ناگوار.

اوضاع نامساعد روزگار امام شیعه علیهم السلام از زبان امام باقر علیه السلام

از امام باقر علیه السلام روایت مفصلی درباره تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز تا زمان آن حضرت نقل شده است که به منظور روشن شدن دیدگاه‌های امام در این زمینه، به نقل آن می‌پردازیم:
ما اهل بیت، از ستم قریش و صف‌بندی آنان در مقابلمان چه‌ها کشیدیم و شیعیان و دوستان ما از مردم چه‌ها کشیدند. زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آستانه رحلت بود، اعلان فرمود که ما به مردم از خودشان اولی‌تریم. اما قریش با کمک یکدیگر این امر را از محور آن خارج کردند. آنان برای رسیدن به حکومت، با حق و اولویت ما به حکومت استدلال کردند، ولی حق ما را تصاحب نمودند. آن‌گاه حکومت در میان قریش دست به دست گردید تا اینکه دوباره به ما اهل بیت بازگردید، ولی مردم بیعت ما را شکستند و علیه ما جنگ به‌پا کردند، به طوری که امیرالمؤمنین علیه السلام تا هنگامی که به درجه رفیع شهادت نایل آمد، در فراز و نشیب و تندباد حوادث قرار گرفته بود. سپس با فرزندش امام حسن علیه السلام بیعت کردند و وعده وفاداری به او دادند، اما به او نیز خیانت ورزیدند و پس از آن، ما به طور مداوم مورد تحقیر و قهر و ستم قرار گرفتیم و از شهر و خانه‌مان رانده و از حقوقمان محروم شدیم و مورد قتل و تهدید قرار گرفتیم؛ به طوری که امنیت جانی از ما و پیروان ما به طور کلی سلب شد و دروغگویان و منکران حق، به خاطر دروغ و انکارشان زمینه را مساعد و در سراسر کشور اسلامی به وسیله دروغ و انکارشان، به سردمداران جور و ستم و قضاوت و کاردانان آنها تقرب جستند و شروع به روایت احادیث دروغ و انتشار آن نمودند. آنها از زبان ما چیزهایی روایت کردند که نه از زبان ما جاری شده بود و نه به محتوای آنها عمل نموده بودیم. با این کار می‌خواستند ما را میان مردم منفور کنند و تخم عداوت و کینه ما را در دل آنان بکارند. این سیاستی بود که پس از وفات امام حسن علیه السلام در زمان معاویه با شدت هر چه بیشتر دنبال می‌شد. به دنبال این تبلیغات مسموم بود که همه‌جا به کشتار شیعیان می‌پرداختند و با کوچک‌ترین سوءظنی دست‌ها و پاهای آنها را می‌بریدند. کسانی که به دوستی و پیروی ما معروف بودند، راهی زندان‌ها شدند، اموال‌شان به غارت رفت و خانه‌هاشان ویران شد. این رویه تا روزگار «عبیدالله بن زیاد» روز به روز به شدت خود می‌افزود، تا آنکه حجّاج بن یوسف در کوفه روی کار آمد. او با انواع شکنجه‌ها به کشتار شیعیان پرداخت و آنان را با هر سوءظنی و هر اتهامی دستگیر می‌کرد. عرصه بر پیروان ما چنان تنگ شد و کار به جایی رسید که اگر کسی را با صفت «زندیق» یا «کافر» وصف می‌کردند، برای‌شان بهتر از آن بود که او را شیعه امیرالمؤمنین علیه السلام بخوانند؛ تا جایی که کسانی که به خیر و صلاح معروف بودند و شاید هم واقعاً اشخاص پرهیزکار و راستگویی بودند، احادیث شگفت‌انگیزی در زمینه برتری برخی از حکّام گذشته روایت کردند، چیزهایی که نه خدا چیزی ازآنها آفریده بود و نه چیزی از آنها به وقوع پیوسته بود (ابن ابی‌الحدید، ۱۳۸۷.ق، ج۱۱، ص۴۳ و ۴۴).
این روایت، تحلیل امام باقر علیه السلام از وضع سیاسی آن دوران را بیان و سخت‌گیری‌های خلفای اموی را درباره شیعیان تشریح کرده است (جعفریان، ۱۳۸۴، ص۳۱۳). فشاری که از سوی اموی‌ها بر شیعه اعمال می‌شد، جز در دو سال حکومت عمر بن عبدالعزیز، در تمام دوران حکومت آنان به شدت ادامه داشت. سخنانی همچون «مَنْ بُلِیَ مِنْ شیعتنا بِبَلاءٍ فَصَبَر کتب الله له أجر ألف شهید؛ هرکس از شیعیان ما به بلایی گرفتار آید و شکیبایی از خود نشان دهد، خدا او را ثواب هزار شهید عطا فرماید»، حاکی از فشارهایی است که بر شیعیان وارد می‌شد و امام می‌کوشید بدین وسیله آنان را به مقاومت و خویشتن‌داری هر چه بیشتر فراخواند. (همان: ۳۱۱).

نگاهی به خُلفای معاصر امام باقر علیه السلام

امام باقر علیه السلام با پنج تن از خلفای اموی هم‌دوره بود. اینک ویژگی‌های هر یک از آنها را در مسئله حکومت و اداره جامعه بررسی می‌کنیم تا روشن شود امام باقر علیه السلام در چه شرایط اجتماعی و سیاسی زندگی می‌کرده است. آشنایی با این خُلفا، دشواری کار امام باقر علیه السلام و در عین حال، هنر فوق‌العاده‌ آن حضرت را در مواجهه درست و سنجیده با آنان، و تدبیر شگفت‌انگیز آن حضرت را برای حفظ دین ناب و علوم اهل بیت علیهم السلام به خوبی به تصویر می‌کشد:
۱. ولید بن عبدالملک
ولید بن عبدالملک، نخستین خلیفه معاصر امام پنجم بود. بنا به گفته مورخان، ولید مردی ستمگر و جبّار بود. پدر و مادرش او را در کودکی با هوسرانی و بی‌قیدی پرورش دادند و ازاین‌رو، وی فاقد ادب و شایستگی انسانی بود. او عناصر فاسد و جنایت‌کار را در مقام امیر و فرماندار و حاکم بر سرنوشت مسلمانان مسلط کرده بود و این عده، عرصه را بر مردم تنگ ساخته بودند. یکی از کارگزاران او «حجّاج بن یوسف» بود (پیشوایی، ۱۳۷۸، ص۲۵۰).
۲. سلیمان بن عبدالملک
سلیمان بن عبدالملک در آغاز خلافت از خود نرمش نشان داد و به محض رسیدن به قدرت، درهای زندان‌های عراق را گشود و هزاران نفر زندانی بی‌گناه را که حجاج بن یوسف در بند اسارت و حبس کشیده بود، آزاد ساخت و بسیاری از برنامه‌های ستمگرانه او را برداشت. اما او بعد این روش را عوض کرد و روی حساب‌های شخصی و تحت تأثیر احساسات انتقام‌جویانه، دست به ستم و جنایت زد. او عده‌ای از سرداران سپاه و رجال بزرگ را به قتل رسانید و «موسی بن نُصیر» و «طارق بن زیاد»، دو قهرمان دلیر و فاتح اندلس را مورد بی‌مهری قرار داده، طرد کرد. سلیمان بن عبدالملک مردی فوق‌العاده حریص، پرخوار، شکم‌باره، خوش‌گذران و تجمل‌پرست بود. او به اندازه چند نفر عادی غذا می‌خورد و سفره‌های وی همیشه رنگین و اشرافی بود. او لباس‌های پرزرق و برق و گران‌قیمت و گل‌دوزی شده می‌پوشید و در این باره به قدری افراط می‌کرد که اجازه نمی‌داد کارکنان و حتی مأموران آبدارخانه دربار خلافت نیز با لباس عادی نزد او بروند، بلکه آنان مجبور بودند هنگام شرفیابی، لباس گل‌دوزی شده و رنگین بپوشند. تجمّل‌پرستیِ دربار خلافت اندک اندک به دیگر شهرها سرایت کرد و پوشیدن این‌گونه لباس‌ها در یمن و کوفه و اسکندریه نیز در میان مردم معمول شد.
۳. عمر بن عبدالعزیز
هنگامی که سلیمان بن عبدالملک بیمار شد و دانست مگر او فرا رسیده، به دلایلی عمر بن عبدالعزیز را برای جانشینی خود تعیین کرد. عمر بن عبدالعزیز که با وضع پریشان توده‌ها مواجه شد و امواج خشم و تنفر خشم شدید مردم را از دستگاه خلافت بنی‌امیه مشاهده کرد، از آغاز کار، در مقام دل‌جویی از محرومان و ستمدیدگان برآمد و در بخش‌نامه‌ای به استانداران و نمایندگان حکومت مرکزی در ایالات مختلف چنین نوشت:
مردم دچار فشار و سختی و دستخوش ستم گشته‌اند و آیین الهی در میان آنها وارونه اجرا شده است. زمامداران و فرمانروایان ستمگرِ گذشته، با مقررات و بدعت‌هایی که اجرا کرده‌اند، کمتر درصدد اجرای حق و رفتار ملایم و عمل نیک بوده و جان مردم را به لب رسانده‌اند. اینک باید گذشته‌ها جبران و این‌گونه اعمال متوقف شود.
عمر بن عبدالعزیز در مقایسه با دیگر خلفای اموی، مردی به نسبت دادگر بود، و هرچند به دلیل عدم امضای حکومت او از سوی جانشینان معصوم پیامبر، وی نیز از جرگه طاغوتیان شمرده می‌شود، به هر حال با بسیاری از ستمگران درافتاد و حکومتش خالی از خدمت نبود. در این میان، مهم‌ترین خدمت او به اسلام و انسانیت، که در کارنامه حکومت و زندگی او درخشش خاصی دارد، از میان برداشتن دشنام‌دهی به امیرمؤمنان علی علیه السلام است.
۴. یزید بن عبدالملک
پس از مرگ عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.