پاورپوینت کامل میلاد امام رضا(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میلاد امام رضا(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میلاد امام رضا(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میلاد امام رضا(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

۱ – خورشید خراسان

محمّدرضا تقی دخت

از آسمان همیشه روشن خداوند دمیده ای ای ستاره مدینه و ای خورشید خراسان؛ از آسمان همواره آبی اشراق که پرندگان و فرشتگان در خنکای نسیم های الهی اش پر می تکانند. از همه جای زمین واز گوشه گوشه آسمان نام توست که امشب بر زبان ها می رود و درخت و پرنده را به احترام وا می دارد.

سلامت باد که آسمان تاریک زمین را به یمن وجود خویش غرق نور و شادی کرده ای و آرامش را به آهوان هدیه نموده ای!

سلامت باد ای رضا، ای سراج اللّه، ای نورالهدی، ای صدیق و ای قُرَّهُ العَین مؤمنان!

سلامت باد ای اباالحسن، ای حجّ فقیران و ای کعبه نزدیک!

به شادمانی میلادت خورشید ذی القعده تابناک تر می تابد و گرمای مهربانی مولود مبارک ذی القعده در جان مشتاقان و محبّان اهل بیت می رود.

به شادباش این تولّد مبارک طوس بر خویش می بالد که سالیان دیگر میهمانی خواهد داشت که بارگاهش تا قیامت کعبه مشتاقان خواهد بود.

به شادباش میلادت طوس بر خویش می بالد که مهربانی آهوان و چشمان روشن و لطیف آسمانی ابالحسن را روز به روز و ساعت به ساعت در جای جای گنبد طلایی اش به مشاهده خواهد نشست؛ که عطر کلمات و حضور پیامبر را پیوسته در خویش خواهد داشت؛ که دردهای ناگفته اش را با آن پنجره های مقدّس و متبرّک باز خواهد گفت؛ که میهمان مولود مبارک ذی القعده خواهد بود، میهمان پناه بی پناهان و ضامن ستمدیدگان و شفای دردمندان؛ که نام «رضا» با نام او قرین خواهد بود، که طوس با مدینه پیوند خواهد خورد، که طوس گوشه ای از بهشت خداوند را در خود خواهد گرفت؛ که طوس پذیرای علی بن موسی الرضا خواهد شد…

و ما امشب به میهمانی میلادت آمده ایم ای ستاره روشن مدینه وای خورشید همان تابان خراسان، و نامت بر زبان آسمانیانْ بلند می رود و بلند باد نامت ای شمس الشموس… ای رضا(ع)…

۲ – ستاره هشتمین

احمد شهدادی

ای صاحب مقام رضایت!

میلاد تو در شب شادمان مدینه، دریچه ای دیگر از بهشت حقیقت به روی چشمان مشتاق ما گشوده است.

ای هشتمین ستاره منظومه ولایت! آستان قدّوسی خرسندی از آن توست.

آری، تویی که از هیأت ملکوتی عرش به کسوت مُلکی فرش درآمده ای تا چون خورشید هماره تابان، تاریکای جهان را از سرود آسمانی رضایت، روشنابخش و شب سیاه زمان را به صبح سپید ایمان بدل کنی.

فرخندگی میلاد تو آن طراوت همواره خجسته است که از بارگاه کبریایی دوست سبزینه می گیرد و آن جاودانگی همیشه زنده است که هرگز فنا نمی پذیرد.

ای نام خداوند در زمین!

اینک جهان را به شکوفه بارانِ گام های پررونق خویش زینت بخشیده ای.

می آیی و عطر هزاران غنچه محمّدی در جان مشتاق جهان می پیچد و هرچه نرگس و نسترن به احترام نام تو از خاک برمی خیزد.

ای قبله قبیله مشتاقان!

چشم انتظار لبخند توییم در این دقایق خرسند. ما آهوان بی پناه آستان توییم. تنها سر به ساحت ستایش تو می ساییم و یکسر – گریزان از هرچه هست و نیست – به سوی تو می آییم. کریمانه دستی برآر و ما را بر جرعه ای از شراب ربّانی نگاه خویش مهمان کن!

۳ – ضامن غریبان

مجتبی تونه ای

تو سرآمد همه آرزوهای منی. از سمت مشرق می وزی و همه بادها و بیدها در یاد تو گیسو شانه می کنند ای بادبان نجات!

«رضا»گویان به درگاهت آمده ام و تشنه ام، تشنه. مرا جرعه ای از سقّاخانه ات بنوشان و در رودخانه ای که از پشت پنجره فولاد تو تا آن سوی آسمان جاری است، زلال کن!

مرا پر و بال کبوترانه ای ببخش تا در طواف گنبد طلایی ات، هفت بار به نیت هفت پرنده و هفت آسمان بچرخم و با کبوتران بارگاهت رهاتر از نسیم آواز نیاز و راز سر دهم.

ای بالانشین که دریچه های آسمان به سمت رواق های بارگاه تو باز می شود، تشنه شفاعت خویش را پیاله رضایتی ببخش و در سایه زیارتْ خوانی اش، رضایش کن!

ای آب روی آسمان و زمین که همه منظومه ها گِرد گنبد طلایی تو در طوافند! دل های شب زده ما را به نور ایمان روشن کن وبا حرف و حدیث خلوت و خدا آشنا.

ای تمنّای روشن آسمان که این روزها فرشتگان، آمدنت را پایکوبانند و شادباش می گیرند، کمتر از آهوی بی پناه نیستم، مرا هم ضمانت کن!

قول می دهم از این پس دلْ سپارِ زیارت خلوت تو باشم و دلم را از هرچه جز خدا و تو پنهان کنم.

ای ضامن غریبان! مرا به سراپرده خویش بخوانْ و همصحبت کبوتران آستانه ات کن که بی مدد عنایت تو در کوچه های تلواسه سرگردانم.

۴ – بی کران کرامت

مریم سقلاطونی

به پابوسی ات می آیم با دامنی از گل های بهاری تا طلوع گلدسته هایت را به تماشا بنشینیم. به پای بوسی ات می آیم ای کرامت باران های بهاری! چقدر نزدیکی و چقدر در دل ها جریان داری که از این سپیده صادق، چونان عشق می تابی!

ای هشتمین ستاره مشرقی! در این پگاه صادق که از نور گلدسته هایت، زمین روشن است، پشت ضریحی از جسن آفتاب و در پناه پنجره های فولاد، میهمان نگاه مهربان توام، میهمان لحظه ای از موسیقی دلنشین نقاره.

امروز روز میلاد توست، روز تولّد آینه های روشن توحید روز تولّد، چلچراغ ها. آهووار در پناه تو مقام گرفته ایم. ما را به جرعه ای از زلال سقاخانه ات میهمان کن!

ای ضامن دل های شکسته! غریب و دلشکسته آمده ایم، از دوردست ها تا از نزدیک در آشنای صحن های آینه گونت از خدا سرشار شویم. دل ها را پای پنجره فولاد رو به آستان گنبد طلایی ات گره زده ایم و در یکدستی پرندگانی که در طواف تواند، به شوق رضای تو دلگرمیم.

در این صفای زمزم گون زمزمه هایی که با آه و اشک و شوق وصال تو آمیخته است، در این روشنای رواق هایی که مأمن دل های مشتاق و شیفته است، به تو پناهنده شدم، و به چشمانی که بی کران کرامت است.

هیچ آفتابی چنین روشن نبوده است که نگاه تو، و هیچ بارانی چنین بخشنده نبوده است که دستان بهارآور تو.

ای آفتاب هزاره های بهشتی! کدام دل است که از نام تو، به تپش نیفتاده باشد و کدام دیده است که از عشق تو نباریده باشد؟! تو چنان باران، چنان آفتاب، چنان بهار، در دل ها رخنه کرده ای که در هماره زمان، جاودانه ای.

۵ – چنان ستاره در سکوت شب

شیرین خسروی

سلام بر تو ای سرو جویبار امامت و ای خوش نشین ایوان ولایت! ای که میلادت شگفت واقعه ای است در بهت ناباور سکوت.

ببین! تمام شب را ستاره باریده است. فرشتگان، بشارت میلادت را برای آسمان آورده اند. تو آمدی تا رؤیای شیرین میلادت در خواب همیشه شهر تعبیر شود.

این گنبد طلایی توست که از دور می درخشد و جان و جهانم را از نور و روشنایی خویش سرشار می کند و این گلدسته های سبز بارگاه مقدّس توست که تا رویشگاه باران قد کشیده اند و چونان دو دست نیاز سر بر شانه آسمان گذاشته اند و شهر را دعا می کنند.

از این راه دور، بارگاه مقدّس تو را سلام می دهم؛ بارگاهی که بهشت در پیشگاهش اردو می زند و در برابر شکوه کبریایی اش رفته رفته کوچک تر می شود. می خواهم تو را زیارت کنم. آن قدر دلتنگ تو هستم که احساس می کنم حتّی جاری تمام دریاها هم نمی تواند تب اندوهم را فرو نشاند. فانوس رنگ و رو رفته دلم را با آتش شعله ناک عشق تو روشن می کنم و گلواژه شفاعت را با حنجره خسته ام فریاد می کنم. صحن و سرای باصفای تو روح خسته مرا از لطافت و مهر سرشار می کند و نگاهت که از لابلای گلدسته ها می گذرد، مرا گرم تر از همیشه می نوازد.

نسیم، عاشقانه بر پرچم سبز گنبد طلایی ات بوسه می زند و چلچله ها بر گیسوان معطّرت لبریز می شوند. قدم هایم مرا به سوی تو می آورد با این کبوتران اشتیاق که دسته دسته برگِرد حرم نورانی ات طواف می کنند.

چه سرشار است روزگار آنان که هرروز جرعه جرعه اکسیر ولایت را از جام مشبّک های ضریحت می نوشند. ما را نیز میه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.