پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی آیت اللّه دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران حضرت امام خمینی رحمه الله در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ۲۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی آیت اللّه دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران حضرت امام خمینی رحمه الله در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی آیت اللّه دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران حضرت امام خمینی رحمه الله در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی آیت اللّه دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران حضرت امام خمینی رحمه الله در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ۲۷ اسلاید در PowerPoint :
گریه ی سرخ
عبداللطیف نظری
تیر، ماه اشک و زخم است. اشکی که در سوگ ۷۲ تن از یاران امام خمینی رحمه الله، همواره بر گونه های مان جاری است و زخمی که هرگز التیام پذیر نیست.
تیر، ماه حزن و اندوه است. اندوه در فراق مرزبانان حماسه و ایثار؛ مردانی که ستایش عصرها و نسل ها را به پیشگاه خویش برانگیختند.
در هفتم تیر ۱۳۶۰، ما زخم خوردیم و داغ دیدیم، فریاد زدیم و سرخ گریستیم و از آن روز بر مدار اشک و آه چرخیدیم!
در چنین روزی، دیوسانان و دوزخی دلان بد کنشت، بهشتی – آن مرد تنهای صحنه های آتش و خون – را به خون غرقه کردند. مردی که سیره اش چون آبشاری پرشکوه و هیجان بخش، از لطافت های انسانی سرشار بود و سرشتش به گلبرگ های رنگارنگ بخشش و گذشت، آراسته. مظلومی که اندیشه ی ژرف نگرش به سان رود پاک و زلال، از چشمه ی جوشان امامت لبریز بود تا دل های پاک پیروان امامت را طراوتی جاودان بخشد.
نگاه بهشتی، مهربان، قدم هایش استوار و قلبش به سان آینه صاف و دستانش بهاری بود. بزرگی و اقتدار از ساده زیستی او افتخار می یافت و ناامیدی را در کوه وجودش توان رخنه نبود.
سخنان آن سید بهشتی صورت و سالک فرشته سیرت، هنوز هم زیور دل ها و زنده کننده ی جان هاست. هنوز ابر رحمت اندیشه اش، تشنگان ولایت را سیراب می کند و نامش، درس آموز شکیب و شهامت است. هنوز به یاد داریم که از قدرت قنوت آن سرور سینه سرخان، تاریک اندیشان چون برگ بید به خود می لرزیدند.
باری، از تراوش دریای دلش، باغ آبی ایمان، گل می داد و روزها همه آفتابی بود. ناگاه برگ ریزان غم، از ره رسید و درختان گریان از جنگل سینه ها سر برآوردند و آسمان، نظاره گر بال های سیاه کبوتران سپید شد!
آن روز، بهشت، مهمان عزیزی داشت…
به زلالی عاشورا…
مریم سقلاطونی
دیوارهای فرو ریخته از چه می گویند؟!
تهران؛ هفتم تیر!
کوچه های منتهی به «سرچشمه»، از کدام حادثه خبر می دهند؟ شیون کدام ملایک است که این گونه بر سر تاریخ آوار می شود؟!
… صدای مهیب انفجار، «سرچشمه» را در هم می کوبد و از میان شعله های سرکش و از برابر آواری از آفتاب، عاشورا، دو مرتبه تکرار می شود و تاریخ، در تکلیفی دوباره، سرمشق هفتاد و دو سربدار را تکرار می کند.
آفتاب، سوزناک تر از همیشه به پای بوسی شقایق های پرپر می آید. نبضِ زمان در شعله کشِ تاریخی از حماسه و خون، از تپش می افتد و فریادی گل گون، حنجره ی جغرافیایی از درد را نشانه می رود و در رستاخیز هفتاد و دو کلمه از خون، قیامتی از عشق برپا می شود.
هفتم تیرماه است: سرچشمه، بغض تپنده ی جریانی از عشق است.
هفتم تیر ماه است: تهران، یک پارچه «داغ» است و «زخم».
هفتم تیرماه است، و هجوم ابرهای غمباری که شهر را در خود فرو برده است.
هفتم تیرماه است: «سرچشمه»، آبستن حادثه ای به زلالی «عاشورا» است. لحظات، بوی بهشتی می دهند با فرشتگانی به خون تپیده!
هفتم تیرماه است: ملّتی هم زاد با آیه های نی نوا، به قافله ی کربلا می پیوندند و در سرآغازی از حماسه و خون، در ازدحام فریادهایی مقدّس، سرمشق تازه ای از عشق را در تاریخ زنده می کنند و با سرداری آفتاب و قافله ای از جنس نور، کوردلان را، درماندگاری نامی از جاودانگی خویش، به تاریکنای ابدی زمین فرو می نشانند.
آری… این بار عاشورا، تصویر خون رنگ ملّتی بزرگ به بزرگی بهشتی و یارانش است و آیه های محکمی که از خون واژه های کلماتِ امام خمینی رحمه الله نازل شد: «بهشتی یک ملّت بود» و…
بهشتی در زمین
نزهت بادی
می خواهم در رثای او مرثیه ای بسرایم، امّا نه با قلم. عقلم که نمی تواند پا را از حصار مادیات و ظواهر جلوتر بگذارد، بلکه آن چه را دلم درباره اش گواهی می دهد، به تجلّی برسانم و این کار آن همه دشوار است که گویی بخواهی یک شبه بهشت خدا را سیر کنی و حظّ ببری.
انفجاری رخ می دهد و در یک لحظه، نبض حیات عالمی از تپش باز می ایستد! امّا به راستی این جا آخر حیات کوتاه انقلاب است همان گونه که بعضی ها می پندارند؟!…
و… آن سوی حجاب چه می گذرد؟
عقل دنیا مدار مصلحت اندیش می گوید: «دل ز انقلاب برگیریم که دیگر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 