پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام (به روایتی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام (به روایتی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام (به روایتی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام (به روایتی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

از جنس نور

مریم سقلاطونی

به نام فاطمه علیهاالسلام به نام شکسته ترین کلمه، به نام داغ دارترین کلام و به نام نیلی ترین دقایق دلتنگی.

ای کلید پنج حرف نخستین عالم، ای کلید اسرار پنج گانه ی خلقت، در پنج حرفِ مقدس. ای کلمه ی خدا در کوثر، و ای زمزمه ی خدا در زلالِ مناجات! ای پاره ی تنِ زیباترین آفرینش! ای هستی حماسه ترین زخمِ دامنه دار تاریخ! ای عزیز پیامبر صلی الله علیه و آله! مونسِ علی علیه السلام! مادر یازده ستاره!

شب از آن هنگام که تو را تا بهشت بدرقه کرد، جاودانه شد. و باران از آن هنگام که اندوهت را گریست، ادامه دارد. و دریا از آن زمان که در داغ تو متلاطم شد موّاج است و زمین از آن زمان که تو را در آغوش گرفت، به جاودانگی رسید.

ای بهشت پنهان! وای دوّمین کعبه ی سرپوشیده! ای کلید رازهای ناپیدای نخلستان! و ای کلید رازهای شب های ده گانه!

نام تو هم ریشه ی کوچه های بنی هاشم است و کوفه! هم راز شب های مدینه است و شام! نام تو سرآغاز کربلاست؛ کربلای فشرده ی تاریخ در رستاخیز در و دیوار! خلاصه ی نی نوای مدینه است. خلاصه ی عاشورای تنهایی است.

به راستی! هیچ کربلایی سوزناک تر از کربلای تو نبود!

هیچ داغی، سوزناک تر از اندوهِ بی شمار تو نبود!

تو نمادِ غم های تمامِ عالمی! تو نماد شکوفاترین زخمِ تاریخی! تاریخِ زن، ریشه در روزهای دلتنگی تو دارد! ریشه در کربلای در و دیوار تو دارد! به راستی، عاشورا قبل از کربلا در سقیفه و به نام تو اتفاق افتاد.

داغ دیده تر از تو آیا کسی هست؟ دل شکسته تر از تو آیا کسی هست؟ ای کلمه ی خدا در کوثر! تو رازِ هستی در شکوفاترین زخم ناشکفته ای که؛ اندوه وارترین شب را آفریدی! کجاست آن دقایقی که از سوگ تو فریاد، بلندترین سکوت است! کجاست آن دقایقی که سرآغاز روزهای ناپیدای بقیع است؟

تو آن راز روشنی که؛ یک بار زیر سایه ی کسای عشق، یک بار در روزهای غدیر، یک بار در شب های قدر، یک بار در میان در و دیوار، و هزار بار در روزهای محرم و شب های غریبان، در روشنی خیمه های سوخته و در زلالی لب های تشنه و پیکرهای تکه تکه شده، در زیر سم اسب ها و بالای نیزه ها، در شب مویه های کاروانِ اسیران، گشوده شدی.

تو را سرزمین های داغدار، تن های تبدار، سرهای بریده، حنجره های تشنه؛ تو را، شب های مدینه و کودکان گرسنه ی کوفه، تو را؛ خیمه های عطشان، تو را چشم های گریان، می شناسند! تو را که از جنس نوری و نور از تو به جاودانگی رسیده است؛ تو را که از جنس گل های محمدی هستی، تو را که هم ریشه ی باران بهاری…

فاطمه؛ کوثر ولایت[۱]

«حیا»، رشحه ای از شرم والای اوست، «عفاف» قطره ای از دریای موّاج خصال شایسته ی اوست.

«کمال»، سر بر آستان او می ساید، «ادب»، درس از مکتب او می گیرد، «حجاب» از فاطمه، آبرو دارد، «عبادت»، انیس شبانه روزی فاطمه است، فاطمه، «کوثر» است و فیض جوشان این کوثر، تا دامنه ی قیامت، همواره جاری است و نیکی و خیر، خود را مدیون این دریای کرم و ابر کرامت می داند.

درود بر تو، ای گنجینه ی عفاف، ای آیینه ی شرف، ای زهرا!…

فاطمه، «کوثر» است و فیض جوشان این کوثر، تا دامنه ی قیامت، همواره جاری است. فاطمه، گوهری یکتاست که در صدف عصمت، پرورده شد.

سلام بر جان خدایی فاطمه، که فراق پیامبر را بیش از دو ماه، تاب نیاورد.

«عفّت» اگر معنی یافته است از رفتار فاطمه است.

«حیا» اگر هست، یادگار اوست. «صبر» اگر در «زینب» تجلّی یافته، اثر تربیت «زهرا» است. «زهد» اگر درسی باشد، باید در کلاس «امّ الحسنین» آموخت.

«عاطفه» اگر مشقی باشد، سرمشق آن از «امّ ابیها»ست.

کدام فضیلت را می توان نام برد که نمونه ی اعلایش در حیات فاطمه علیهاالسلام نباشد؟!

ای زهرای پاک! ای نمونه ی بودن، ای اسوه ی ایمان، ای گوهر عفّت بر گردن، ای مرجان های حیا در دامن، ای دُرهای گران بها در سخن، ای یادگار پدر، ای همسر علی، ای مادر زینب! ای دختر عزیز پیغمبر!

از کلامت، حکمت می بارید و از رفتارت، صداقت و ایمان می تراوید، عبادت قدسیان را داشتی و سیمای ملکوتی ات، یادآور ملکوت خدا بود و عمر خویش را در راه خدا و زندگی را در مسیر اسلام به سر آوردی.

نمونه ای از یک همسر و الگویی برای مادران بودی.

زهرای مرضیه، در دوران کوتاه خویش، آینه ای به بلندای ابدیت در منظر همگان قرار داد، تا «کمال برین» و «جمال برتر» را در آن بنگرند.

فاطمه، گل پرپر پیامبر صلی الله علیه و آله، شقایق سیلی خورده ی بوستان حق، مادر عصمت و دختر رسالت و بانوی نمونه ی مکتب است.

باران اشک[۲]

ای گل پرپر باغ رسالت! ای مادر مظلومیت! تو، آیینه دار جمال و جلال حق، همتای بی همتای علی علیه السلام بودی. و روح بزرگت، شریک دردها و رنج های آن اولین مظلوم.

ای فاطمه!… سخنانت، محمدی و علوی بود، کلامت در زیبایی و عمق، به وحی می ماند، رفتارت، آینه ی خلق و خوی «رسول اللّه» بود، عبادتت، الگوی زنان مسلمان و حق باور و پارسا بود.

مادرِ پدر بودی و یادگار و یادآور پیامبر.

ولی… خفّاشان شب دوست و نورگریز، تو را چون خاری در دل و دیده ی خویش دیدند. از این رو به گریه ها و ناله هایت راضی شدند و خشم الهی را با نارضایی تو خریدند.

شگفتا!… که دیرآمدگانی پر توقع، زود رفتن تو را می خواستند و غوغاسالاران، «سکوت» تو را می طلبیدند و فتنه انگیزان در پی «خاموشی» تو بودند!

بودنت، دشمن آزار بود، و… «حضور» تو، آیتی روشن از رسالت و حکایتی گویا از دین و سنّت.

تو را از مردم گرفتند و امّت را به داغ تو نشاندند، تا «آیه» ای قائم نباشد و شاهدی شهادت ندهد. هرچند «شهادت» تو در اشک هایت بود واعتراض تو در گریه هایت و فریاد تو در خاموشی ات! ای آیینه ی شرف… ای زهرا! سلام بر تو، که قلّه ی عظمتت و ژرفای معرفتت و بلندای کمالت، دست نیافتنی است.

و… عمق مظلومیت تو را جز علی علیه السلام، و خدای علی نمی داند. ای کوثر همیشه جاری؛ ای راضیه ی مرضیه، ای شهیده ی مظلومه!

«بیت الاحزان» کجاست تا با تو در آن جا هم نوا و هم ناله شویم؟

تو در کجای مدینه آرمیده ای، ای آرامش مدینه؟ در سوگ و داغ همیشه تازه ات، کشورمان را ابر عزا گرفته است.

آسمان دلمان ابری است و… هوای دیدگان مان، همیشه بارانی است.

مظلومه ترین بانو!

مریم سقلاطونی

ای گل آفرینش! ای نام تو جامعِ کمالات! ای آن که دامنت، رسالت سردارِ عصمت را پرورد! ای فروزان تر از آسیه و مریم! ای شکیباتر از خدیجه!

چگونه بودی که تو را پاره ی تنِ زیباترین آفرینش نامیدند؟

چگونه بودی که تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، در نام تو عینی شد؟

ای پاره ی وجود پیامبر! ای نخستین زنِ مظلوم! چگونه بودی که سکوت شب، دامن گیر پنهان فریادت در تاریخ شد؟

چگونه بودی که شب، مویه کنان در تداومِ دلتنگی ات به جاودانگی پیوست؟

چه شد که بازوانت، به خون شکوفه داد؟ چگونه پهلویت به زخم، گل کرد؟

چگونه بود که فریادت به اندوه، بارور شد؟ چگونه بود که فرزندانت در نی نواترین دقایق، به مسلخ عشق رسیدند؟ چگونه بود که پیام آور حرکتی تاریخی از مظلومیت شدی؟

چگونه بودی که سرور زنان بهشت شدی؟

نام تو در روزهای دلتنگی پیامبر صلی الله علیه و آله جوانه زد، در روزهای تنهایی علی گل داد و در نی نوای حسین علیه السلام، تجلّی کرد.

نام تو ای دختر خورشید حجاز! نقش بند تاریخ مظلومیت و وامدارِ سال های تیره ی جاهلی در تولّد زن است. نام تو آغاز راهِ بلند و طولانی تشیع است.

ای امام ابیهای پدر! ای مادرِ رسالت! مادر ولایت! مادرِ صبوری!

تو را پدر، شفیعه نامید، که به شفاعت از تو، فردوس، ارزانی بانوان بهشتی باد.

فاطمه! ای گل آفرینش! ای شاهد دست های پینه بسته ی علی علیه السلام! بگذار بی تو دنیا بایستد و تمام زمین از هم فرو پاشد!

کجا به اندیشه ی ما می آید که از تو یاد کنیم، آن چه را سزاوا توست؟

کجا در توان قلم هاست تا از تو بنویسند آن چه را سزاوار توست؟

کدام آینه است که تابندگی نور تو را داشته باشد؟

کدام دل است که شکستگی دلِ تو را داشته باشد؟

کدام اقیانوس است که گنجایش اندوه تو را داشته باشد؟

ای یادگار اشرفِ کائنات! چگونه بود که این گونه شانه هایت از درد فرو ریختند و چگونه بود که این چنین صدای ناله ات را سنگ چین در و دیوار کردند؟ تو مگر حبیبه ی خدا نبودی؟ پس چگونه بود که به دشمنی ات برخاستند؟ و چگونه بود که پهلویت را به زخم، آغشتند؟

تو مگر فاطمه علیهاالسلام نبودی؟ مگر کوثر حیات نبودی؟ پس چگونه بود چشمانت را به خون نشاندند و چگونه بود که از جاری اندوه، سیراب شدی؟! چگونه بود؟ چگونه بود؟ چگونه؟!

شهید مخفی مزار

عبداللطیف نظری

امشب گل باغ علی، پژمرده گشته، و ماه از خانه ی مرتضی هجرت کرده و ستارگان عزا دارند. امشب کهکشان ولایت، غرق در ماتم است و در سکوت شب، صدایی جز نوحه ی علی و فرزندانش در سوگ بانوی عصمت، شنیده نمی شود… زهرا علیهاالسلام، باغبان پردیس لاله ها و شقایق ها؛ دختر خورشید فروزان آسمان رسالت،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.