پاورپوینت کامل ولادت حضرت زینب علیهاالسلام و روز پرستار و بهورز ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولادت حضرت زینب علیهاالسلام و روز پرستار و بهورز ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت حضرت زینب علیهاالسلام و روز پرستار و بهورز ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت حضرت زینب علیهاالسلام و روز پرستار و بهورز ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

سبزوارگی

تقی پورمتقی

زن مگو، مردآفرین روزگار

زن مگو، بنت الجلال، اخت الوقار

زن مگو، خاک درش نقش جبین

زن مگو، دست خدا در آستین[۱]

سلام ای عظمت مانا!

سلام زینب علیهاالسلام!

چه قدر به آفتاب می مانی؛ آن گاه که می ایستی و ابهتّی آسمانی را بر شانه های زمین می نشانی. چه قدر به ماه ماننده ای؛ آن گاه که شب از چهار سو، نفیر می کشد و کوچه های سکوت در هزار توی ظلمتی قیرگون؛ فرو می روند.

بانوی آسمانی!

بر شانه های کوهستان راه می روی، به سان مه، بر فراز درّه های ارغوانی پاییز.

ای همسایه ی آب های آتشین!

نام ات قله ای باستانی است که هیچ پرنده ی پنداری، بر آن بال نگشوده است.

ای رنگین کمان دانایی!

فراتری از افق های این خمیده ی خاکستری، که در فرودی به عظمت کاینات، خاک را به بوی حضورت، معطّر ساختی.

از بستر شقایق ها، قد کشیدی و عفیف ترین رایحه ی ملکوت از چین دامان عصمت ات بر جبین خاک، چکید. گل از لبخندت جوشید و بهار، پیراهنی به رنگ نرگس های شبنم پوش نگاهت پوشید.

بگذار تا در برابر کوه وارگی ات، زانو زنم و خاک پایت را که توتیای دیده ی فرشتگان خرقه پوش افق ای غیب است، مُهر سجاده ی خضوع خود کنم، ببویم، ببوسم و بر فرق عاطفه ای که نیست، بیافشانم.

در هاله ای مقدّس فرو پیچیده ای، ای مریم مسیح علیه السلام!

ای خدیجه ی نبی صلی الله علیه و آله!

ای زهرای علی علیه السلام!

و ای زینب حسین علیه السلام!

جسارتم را ببخش که این گونه خطاب می کنم و شکوه اَت را بر ارّابه ی شکسته ی واژه هایم، به اهتزاز می نشانم.

تو را می ستایم که یک روز چونان غریب ترین پرنده ی خاکی، از چشمان گشوده ی عرش به پرواز درآمدی و بر بام خانه ای محقّر که عطر یاس های محمدی صلی الله علیه و آله از خشت خشت اش می تراوید، نشستی. و آن گاه بر دامان مهر مادری آسمانی، سر نهادی و پدری افلاکی؛ که خاک، تاب عظمتش را نداشت.

جای پایت هنوز در مدینه الرسول بر پیشانی خاک مانده است و در کوچه پس کوچه های شام و کوفه نیز.

ای آیه آیه ی وجودت، به سوره سوره ی عشق، مترنّم!

ای عطر اثیری ایمان و استقامت که؛ از منظومه های ناشناخته ی ملکوت بر خاک وزیدی!

چه سان تو را بسرایم بدین واژه های لال، ای فراتر از شعر و برتر از شعور!

ای پیامبر برادر! که زوایای قیام سترگ اش را با سرانگشت یادها و فریادهایت کاویدی و «کربلا» را چونان پرچمی شایسته ی اهتزاز ابدی، بر دوش کشیدی و در هر کوی و برزن به پا داشتی و افراشتی.

آنک یزیدیان مدرن، بر اریکه ی قدرت تمدّن پوشالی غرب، تکیه زده اند و اکبرها و عبّاس ها را در فلسطین و افغانستان و کشمیر، به مسلخ می برند.

امروز نیز کوفه کوفه بی وفایی، در کربلا کربلای خاک، چشم بر اسارت قبیله ی «انسان»، فرو بسته است.

حالیا، برخیز! غریو برآور و نهیب زن:

یا اهل الکوفه! یا اهل الختل و الغدر و الخذل…[۲]

با شکوه تر از بهار

مریم سقلاطونی

با شکوه تر از هزار بهار می رسی، در روشن ترین هنگامه ی زیستن! ای ستاره ترین! ای تنهاترین پیامبرِ زن.

با شکوه تر از هزار بهار می رسی، بر دامانی از گل، زمین؛ آمدنت را جشن می گیرد و آواز صبوری ات را در جام دل های شیفته می ریزد.

با شکوه تر از هزار بهار می رسی، از بی کران ترین نقطه ی زمین، جهان یک پارچه در آمدنت، به شوق می نشیند.

بانوی صبر! بانوی زمزمه های نی نوایی! چشم که می گشایی، تمامْ سوی تو، بوسه گاه ملائک می شود.

نامت را جبرییل بر لوح محفوظ، مزین می کند. نامت را که؛ نشان پایداری ست از زیبایی.

به لبخندی از تو، تمام هستی؛ جانی تازه می گیرد و عشق، مفهومی ابدی از صبوری، تو را زینب نامیدند، به نیت تمام زیبایی های عالم.

نامت، زینب است؛ هم بند نام امام حسین علیه السلام در حماسه ی قربان گاهِ عشق!

هم بند نام سجّاد؛ در آزادگی لحظاتی روشن از نیاز و پایمردی.

هم بند نام رقیه علیهاالسلام است در دلتنگی شام و غریبی عاشورا.

نامت هم بند، هفتاد و دو سوره ی عشق است. هم بند دقایق عطش است و آتش. هم بندِ خون است و دشنه؛ هم بند زنجیر و رهایی؛ هم بند آفتابِ مصلوب عاشورا است.

نامت؛ هم بند آیاتِ مقدّسِ غریبانه ترین شام است.

ای تنهاترین پیامبر زن! که به واسطه ی خون خدا، آیاتِ محکم صبر، بر تو وحی می شد.

ای تنهاترین پیامبرِ زن! که قلمروِ حکومتت، به گستره ی تاریخِ مظلومیت می رسد. عاشورای تو، صحیفه ی صبر است، آبروداری حنجره های تشنه است، میراث دارای حماسه ی عشق است.

ای تنهاترین پیامبر زن! مسیحِ نی نوا! میلاد تو میلادِ دوباره ی پایمردی است و صبوری! میلادِ با شکوهِ مهربانی است.

یادگار شهیدان

محمّدصادق دهقان

این است اگر که دختر و این است اگر که مام

مام زمانه، کاش فقط دختر آورد.

امشب، دسته های سبزپوش فرشتگان، هلهله ی شادمانه سر می دهند و رایحه ی گل های رازقی را در آسمان عشق می پراکنند تا نخل های عاشق، شمیم دلاویز وجود زینب علیهاالسلام را از خانه ی علی علیه السلام احساس کنند.

سلام، ای زینب بزرگ! آیینه دار زخم محراب و داغ صحرا!

سلام، ای تسلاّی دل های تشنه و سینه های خسته!

سلام، ای یادگار آشنای آوای شبانه ی علی علیه السلام!

سلام، ای هم راه داغ های آتشین فاطمه علیهاالسلام!

سلام، ای تجلّی صلح سبز حسن علیه السلام!

سلام، ای نشانه دار فریاد سرخ حسین علیه السلام!

زینب بزرگ! تو همانند رؤیایی شیرین در خواب اقاقی ها می وزی و عطر نام پر شکیب ات، مشام فرومایه گان را بر می آشوبد.

زینب علیهاالسلام؛ تبلور عطر یاسین است که رایحه ی دل انگیز علوی علیه السلام را از کوفه تا شام و از شام تا مدینه پراکند.

زینب علیهاالسلام؛ پیام دار راستین برادر است که زنجیر اسارت را به ید بیضای حسینی علیه السلام، شکست و استوارترین نشانه ی اقتدار فاطمی علیهاالسلام شد در سرزمین فرو خفته به جهل کوفه.

زینب علیهاالسلام؛ گل واژه ی عترت و امیر کاروان نور است به سوی شام ظلمت.

زینب علیهاالسلام؛ چکاد سرفراز محمدی صلی الله علیه و آله است که شکوه شیطانی کاخ سبز را به اشارتی در هم شکست و سرمستی سلسله دار حیله و خیانت را به خِطابتی فرو ریخت.

زینب علیهاالسلام؛ فرزند بردبار شهید است؛ فرزند پدری هم چون علی علیه السلام که در محراب عبادت به خون خفت و مادری همانند فاطمه علیهاالسلام که در بیت عدالت به خون شکفت.

زینب علیهاالسلام؛ خواهر پایدار شهید است؛ خواهر برادری نظیر حسن علیه السلام که با سکوت خویش، و برادری هم چون حسین علیه السلام، که با قیام خود، پایه ی غرور فرزندان بوسفیان را ویران کردند.

زینب علیهاالسلام؛ آیینه دار شهید است، بزرگ مردِ سپه سالاری چون عباس علیه السلام و برادرانش عبداللّه، عثمان و جعفر از سلاله ی پاک علی علیه السلام.

زینب علیهاالسلام؛ مادر با اقتدار شهید است؛ مادر عون و محمد، دو گل پرپر به صحرای «تَف».

زینب علیهاالسلام؛ عمه ی با صلابت شهید است؛ عمه ی عبداللّه و قاسم بن حسن و علی اصغر و علی اکبر علیهماالسلام.

زینب علیهاالسلام؛ تکرار خاطره ی خطبه های پر شور علی علیه السلام و خطبه ی سراسر شعور فاطمه علیهاالسلام بود.

زینب علیهاالسلام؛ هم دم برادر در مدینه و پایدار بر عهد خویش، در کوفه و شام بود. آن گاه که رأس حسین علیه السلامبر فراز نیزه ها، آیات الهی را تکلّم می کرد؛ زینب علیهاالسلام؛ با او هم نوا شد و این برادر و خواهر، چه شکوه مندانه، بارگاه پوشالی زخم خوردگان «بدر» و «احد» را زیر و رو کردند.

باری، کنون که از قافله ی سرخ حسینی علیه السلام، بازمانده ایم، بکوشیم طریق سپید زینبی علیهاالسلام را بپیماییم که گر این گونه نباشد، هم پیمان کاخ نشینان شام، خواهیم گشت.

و در این پایان، درودی هماره بر زینب علیهاالسلام؛ فرزند شهیدان؛ خواهر شهیدان؛ عمه ی شهیدان؛ مادر شهیدان و… یادگار شهیدان.

پیام آور عاشورا[۳]

زینب است و یک وسعت تاریخ، حریت و شجاعت، زینب است و یک آغوش معطّر، عفاف و حیا، زینب است و یک دهان، فریاد و خروش بر ضدّ ستم و افشاگری بر ضدّ سلطه ی فریب!

مردان مان، از او درس جوان مردی می آموزند، زنان مان، در مکتب او، الفبای دین داری و حق مداری و دفاع از امام و رهبر و پرستاری از روح های خسته و دل های آزرده می آموزند.

ای زینب، ای تندیس صبر ووفا! حدیث وفا را از روزی آموختیم؛ که پروانه وار، گرد شمع وجود حسین می چرخیدی و خود را به آتش این عشق می زدی.

«صبر» را از تو آموختیم، که از دریای خون گذشتی و شهادت هفتاد و دو ستاره را با چشم دیدی و بر پیکر خورشید و خنجر خونین عشق بوسه زدی.

ای زینب، ای آیینه ی «فاطمه نما»! اگر تو نبودی، موج خون های کربلا، فراتر از آن دشت سرخ نمی رفت. اگر خطابه های حماسی تو نبود، فریاد شهیدان، در هیاهوی شادی و سرمستی کوفیان و شامیان گم می شد.

اگر تو نبودی، «کتاب شهادت» را چه کسی تفسیر می کرد؟

«پیام خون» را چه کسی به نخبگان بستر غفلت می رساند؟

ای زینب، ای پرستار بیمار کربلا!

ای زینب، ای اسوه ی همسران و مادران و خواهران و دختران «شهدا»!

ای زینب! ای دختر ولایت، ای خواهر شهادت، ای الگوی صبوری! نامت، هماره درس آموز بود، و یادت، همیشه الهام بخش «عزّت» و «شرف».

«زینب» آن شیرزن، آن «اسیر آزادی بخش» از خون حسین علیه السلام، پتکی ساخت و بر سر خفتگان فرو کوفت و پیام آن، «ثار»های جوشان و مقدّس را به گوش همه ی بی خبران و اغفال گشتگان رساند. «زینب»، زینتِ پدر بود، و… یار برادر، رسول خون شهید، مفسّر کتاب کربلا و مبین درس های عاشورا…

اگر خطبه های شورگستر زینب نبود، کربلا فراموش شده بود.

اگر آن سخن رانی های افشاگر نبود، خون شهدا، هدر می رفت.

و… اگر آن تبیین ها و تفسیرها نبود، «عاشورا» تحریف می شد. اگر خطابه ی زینب نبود، کتاب عاشورا، بدون نتیجه گیری خاتمه می یافت. اگر زینب نبود، جلد دوّم «دفتر خون» نگاشته نمی شد.

زینب، پیک انقلاب و پیام گذار خون شهدا بود. زینب، اسیری بود، آزادی بخش، که آزادی را، با اسارت خویش، برای امّت به ارمغان آورد. و آزادی را از «اسارت» آزاد کرد.

پس از شهادت، مرحله ی دوم نهضت عاشورا، به دوش زینب علیهاالسلام و سجّاد علیه السلام و اسیران اهل بیت بود. این آزادگان، رسالت تفسیر خون و شهادت را به دوش گرفتند و درس «آزادی» در «اسارت» را به همه ی کربلاییان تاریخ آموختند.

زینب؛ زینت پدر

افشان صالحی

امروز زنی می آید؛ زنی تنها که غربتش به وسعت صحراهای خاموش تفتیده ای است که داغ عزیزانش را خون گریه می کنند.

او که در موج موج قلب دریاییش شکیبایی و عشق، در غلیان است و روحش در استقامت، پا بر جای ترین کوه ها را به سخره گرفته، زینبِ بزرگ است.

آزاده ای که غُل و زنجیر به اسارتش نگرفت، چرا که رها چون روح جاری خدا در زمین بود. مردآسایی که گران بارترین کوله بار اندوه را بر دوش خسته اش کشید.

زنی میاید که حنجره اش، ماناترین حدیث رسوایی فرومایگان دوران را فریاد می کند.

او که گلچینی دست های آسمان از زمین را به تفسیر می نشیند و اذهان پریشیده را با سخنانش سامان می بخشد؛ و شب تاریک اندیشه ها را به روشنایی سپیده، پیوند می زند.

زنی پایدار، که شرح استواریش را هیچ زبانی گویا نیست؛ درخشان درّی که از آغوش ژرفناک بی کرانه ی تاریخ، نمودار شد.

زینب؛ ای بانوی تا ابد ماندگار! خاک پایت را بوسه ها می زنیم و درودت می فرستیم.

تندیس صبر و شهامت

عبداللطیف نظری

سلام بر زینب، پیامبر خون شهیدان کربلا، سلام بر تجلّی دوباره ی علی علیه السلام در زبان و پیام خواهر حسین علیه السلام. سلام بر گشاینده ی بزرگ راه بینش و جهش، سرفصلِ کتابِ مقاومت، دست های بلند بیداری، شکوه آزادگ-ی، آذرخشی در شبستان حی-ات، غرّشی رعدگونه بر سرِ دشمن-ان، طلیعه ی انس-انیت، طلایه دار سپاه آگاهی، رود خروشانِ ستم ستیزی، تصویر بی نظیر عظمت، نشانه ی روشنِ حقیقت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.