پاورپوینت کامل ملکوت تکلم(شهریور) ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ملکوت تکلم(شهریور) ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملکوت تکلم(شهریور) ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل ملکوت تکلم(شهریور) ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

۱ شهریور؛ شهادت حضرت زهرا(س)

ابر غم

ابر غم، باران غم ریزد به سامان علی

اشک اندوه از فراقت شد به دامان علی

ای چراغ محفلم در حسرت شب های تار!

ای که پیوند درونت بود با جان علی!

روشنی بخش دل پر حسرت زینب! چرا

پر کشیدی چون هما از صدر ایوان علی؟

دست تقدیر اَر نهال قامتت از ما ربود

استوار است تا قیامت، با تو پیمان علی

نوگلان باغ مهرت را خزان گویی گرفت

پر کشیده زین چمن، مرغ غزل خوان علی

با که بنشیند به خلوت، با که گوید درد دل

دامن زهرا شد از دست پر احسان علی

آسمانا! شاهدی هر شب به بی آرامی اَم

شاهد حزن علی و اشک چشمان علی

نجیب همدانی

مسکن فاطمه(س)

خدای عز و جل، غم گسار فاطمه بود

که شوهری چو علی در کنار فاطمه بود

شبانه غسل بدو داد و کفن و دفنش کرد

همان کسی که دلش بی قرار فاطمه بود

به نور دیده ی خود شد رسول حق ملحق

به باغ خلد که در انتظار فاطمه بود

چو لاله ای که فروزان بود به صحن چمن

دل حسین و حسن، داغ دار فاطمه بود

به نارضایی زهرا و دل شکستگی اش

بس این دلیل که مخفی، مزار فاطمه بود

بهار زندگی او ز هیجده نگذشت

خزان عمر به فصل بهار فاطمه بود

مدینه باد به اهل مدینه، ارزانی!

بهشت، مسکن و شهر و دیار فاطمه بود

سیدحسین حسینی

۸ شهریور شهادت رجایی و باهنر

حدیث اشک

خواهم از توفان غم، چون ابر در هامون بگریم

دیده را دریا کنم، در سوگ یاران، خون بگریم

از غم مرگ عزیزان، جوی ها بندم به دامن

بهر آن دریادلان، صد دجله و جیحون بگریم

با دلی سوزان و با اشکی دمادم، شمع آسا

در غم پروانگان، با آه آتش گون بگریم

با دو چشم خون فشان در مرگ جان سوز رجایی

روز و شب در کنج حسرت، با دلی محزون بگریم

یادروی باهنر در خاطرم چون نقش بندد

بر جفای نقش بند گنبد گردون بگریم

بهر هفتاد و دو تن بسیار کردم گریه، اما

در عزای این دو تن باید کز آن افزون بگریم

نی غلط گفتم، نشاید بر شهیدان مویه کردن

بر کسی کوشد به بزم قرب واصل، چون بگریم؟

محمود شاهرخی

۱۷ شهریور؛ فاجعه ی خونین میدان ژاله

عاشورای شهریور

باز آ! حدیث لاله ها را سر کن ای دوست

یادی ز عاشورای شهریور کن ای دوست

بنگر عروج سرخ یاران سحر را

خونین حدیثِ عشق را باور کن ای دوست

سر در گریبان گیر و محزون ناله سر کن

صهبای غم در سینه ی ساغر کن ای دوست

در کربلای ژاله بنگر کشته ها را

از این جفا در خون خود، آذر کن ای دوست

آن طفل در خون خفته را بنگر برادر!

اشکی نثار آن گل پرپر کن ای دوست

یاد شهیدان ره حق جاودان باد!

تاج شهیدان بر سر اختر کن ای دوست

رضا اسماعیلی

* * *

از زخم کهن ساله، فرو افتادند

در بستری از لاله، فرو افتادند

چون ژاله که از لاله فرو می افتد

بس لاله که در «ژاله» فرو افتادند

قیصر امین پور

* * *

آن روز که لاله از پی لاله شکفت

بر گونه ی شرق، زخم صد ساله شکفت

پاییز قرون، هیچ گزندش نزند

آن گل که درون مسلخ «ژاله» شکفت

سید حسن حسینی

* * *

روزی که اندر «ژاله»، عید خون گرفتید

تاب و توان ز اهریمنان دون گرفتید

دریا شدید از ژاله تا کارون گرفتید

هر قطره بخشودید، صد جیحون گرفتید

آری، چو خون پاک تان موج آفرین شد

گل بام ها فریادهای آتشین شد

اهریمن خود کامه بی تخت و نگین شد

آزاد از ظلم و ستم، ایران زمین شد

حمید سبزواری

۱۸ شهریور؛ میلاد فاطمه زهرا(س)

کیست زهرا(س)؟

روشنی بخش دل اهل یقین گردیده است

نام آن بانو که زینت بخش دین گردیده است

کیست زهرا؟ آن که شادی نبی، شادی اوست

و آن که پیغمبر ز حزن او، حزین گردیده است

کیست زهرا؟ آن که فخر مریم این بس، کز نیاز

خرمن تقوای او را، خوشه چین گردیده است

آن که هنگام عبادت های او، می گفت عشق:

پای تا سر، محو رب العالمین گردیده است

آن که گاه دادخواهی های او، می گفت، عقل:

دست حق بیرون مگر از آستین گردیده است

هست اقیانوس هستی، احمد و زهرای پاک

این یم پر فیض را، دُرّی ثمین گردیده است

وصف او در حد طبع ما نباشد، بارها

حق ثناگویش به قرآن مبین گردیده است

محمدعلی مجاهدی

میلاد نور

روشن جهان بود ز تجلاّی فاطمه

کون و مکان پر است ز آوای فاطمه

پای غرور بر سر هفت آسمان نهد

آن کس که بوسه زد به کف پای فاطمه

سود و زیان هر دو جهانش بود به هیچ

در هر سری که سر زده سودای فاطمه

همراز مرتضی نتوان گشت هیچ دل

جز خاطرِ ز عیب مبرّای فاطمه

هرگز نزاد مادر ایام، دختری

فرخنده خوی و در خور و همتای فاطمه

شوری فکند در دل عالم، حسین او

روشن گر است زینب کبرای فاطمه

خیر النسا و امّ ابیها و اطهر است

در دیده ی رسول بود، جای فاطمه

گنجینه ی تمام معانی شود دلش

هرکس که یافت رمز ز معنای فاطمه

در هر دلی، نهفته تمنّا و خواهشی است

ما