پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی شهیدان رجایی و باهنر ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی شهیدان رجایی و باهنر ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی شهیدان رجایی و باهنر ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت مظلومانه ی شهیدان رجایی و باهنر ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

تندیس تلاش

عبداللطیف نظری

رجایی! ای راحت شده از دوزخ خاک! برخیز و با ما سخن بگو. هر کلامی که از لبانت بر آید، هم چون ستاره ای بر آسمان تاریک دل هایمان می درخشد. برخیز! شهید عزیزم! در بهار دل ما که به مهر تو عطرآگین شده بود، خبر از کوچ پرستوها نبود. برخیز! ما اکنون بر لب چشمه ی جوشان طلوع، منتظر تو هستیم. هرچند تو رهسپار وادی نور شدی، بر قایق عشق سوار شدی و به قله ی رفیع عرفان رسیدی، امّا ما را در سوگ خویش با اشک و آه، قرین ساختی. اینک در سوگ تو، چهره ی مهتاب غمگین است برای این که شب ها از که نور بگیرد؟

خورشید در لهیب آتش می سوزد، زیرا تو به او نورافشانی آموخته بودی با رفتن تو، به ناگاه، صبر و شکیب از دل های عشّاق رخت بربست. پرده نشینان عفاف، پیراهن صبر دریدند. صولتیان صاحب درد، در میادین مردمی و مردانگی، از این غصّه و ماتم از پای درآمدند و زانوی غم به بغل گرفتند. آه از هنگامه ی وداع! فریاد از روز جدایی! فغان از دوری و هجران! با پرواز تو به سوی دیار دوست، اندام بلند سرو سبز باغ، در هم شکست. گل در بلوغ بهار، جامه ی شکیب درید.

بلبل به نوحه سرایی نشست. باغ بساط عزاداری گستراند. از گلوی بغض گرفته ی دفتر نخست وزیری، ناگهان فریاد وا مصیبتا، بلند شد. عاشورا تکرار گردید و کربلاییان، دوباره پرچم های سیاه در کوری و برزن برافراشتند. از آن پس، در سوگ تو از آسمان دیده های مان، باران اشک می بارد. ای توسن بهاران! ای سرو بلند تقوا! ای خورشید فروزان! ای مشعل افروز شب! ای غریو غیرت و نور! ای تندیس تلاش! ای آموزگار قناعت و زهد! ای معلم تهی دست! ای زاهد سپید دست! ای تبلور شوکت و شکوه! ای رییس جمهور نستوه! تو چون پرستویی سبک بال در اوج خوبی ها به پرواز در آمدی. تو بادبان زورق زندگی بودی و ما در اقیانوس بی انتهای چشمانت، زورق های طلایی عشق و ایمان را شناور می یافتیم.

رجایی! ای بلبل سخن سرای باغ شهادت! ای گل خوش بوی بوستان ولایت! راهت را ادامه خواهیم داد.

کرامت ابر

عبداللطیف نظری

تو از فراز کدامین ستاره، آمده بودی که این سان کلامت بوی آسمان می داد؟ تو از منظومه های کدامین کهکشان بودی که این گونه خورشید در برق نگاهت، رنگ می باخت؟ کدامین محبت را در سینه داشتی که این چنین کوه ها در رکوعت، خاشع بودند؟ در تو وسعت کدامین اقیانوس جاری بود؟ در تو کرامت کدامین ابر می بارید؟ در تو چشم کدامین انتظار می گریست؟ تو را در آسمان چه می گفتند؟ تو را در زمین چه کار بود؟ و کدامین صخره، صلابت گام هایت را تحسین می کرد؟ کدامین خاک، پاکی پیشانی ات را می فهمید؟ کدامین محراب چالش روحت را بر می تابید؟ چرا رفتی؟ چرا دفتر نخست وزیری را ترک کردی؟ تو هم راز کدام شهید بودی که زمزمه هایش، مجنون عشقت کرد؟

قطره های اشکت را بر پای کدامین نور ریختی که چنین نقد، وصال خریدی و لاله ی وصالت را به این شتاب، بارور کرد؟ به راستی، اشکت، علامت عشق بود و شوقت، نشانه ی وصال. از نجوای شبانه ات پیدا بود که مسافری. از التهاب مناجاتت فهمیدیم که مهاجری. اینک که رفته ای، ما را در سوگ نشانده ای. بی تو شهر قلب مان چه تاریک است. بی تو چه غریبیم در غربت و تنهایی این ظلمت کده ی سرد و خاموش.

و تو ای عزیز! ای آن که هنر عشق را به ما آموختی! ای آن که چشم هایت مثل خورشید بود! ای سفیر عشق! ای سرحلقه ی شوریدگان! ای دریای ناآرام! ای مظهر جود و سخاوت! ای باهنر! یک بار دیگر باز گرد و دل های خونین مان را التیام بخش. در حاشیه ی زخم های ما بذر امید بپاش و یأس را از چشم های ما بزدای. مگر تو در اندیشه ی صبح نبودی؟ چه شد که تا صبح صبر نکردی؟ اینک بیا تا با هم منتظر صبح باشیم. ای سرباز سلحشور مولا! ای شمس گهربار تربیت! ای بلبل سخن سرای «کانون تبلیغی توحید»! ای نسترن «سال نامه ی مکتب تشیع»! ای یاسمن امام و ایمان! از این پس نام و یاد معطرت در گیسوی زرّین گندم زارها، در امواج زمردّین مرغزاران و بوستان ها، در ترنّم پروازها، در پرواز ترانه ها و همه جا متجلّی است.

درود شقایق ها بر تو باد و خون پرستوها، نثار راه پاکت، ای تندیس شکوه مند جهاد و جود و شهادت!

پروازی سرخ

عبداللطیف نظری

شهیدان! ای خونین جامه گان، آلاله رویان، آفتابیان.[۱]

شما را حضور در مجلس و سرور، مبارک باد. مبارک باد بزم دلکش یار و صفای وصل به دلدار. ای به آرزو رسیدگان، و متنعّمان حجله ی وصال! می دانیم عیش تان کامل است و مرادتان و اصل، و اینک در کنار «تسنیم و سلسبیل» در جمع صنا دید عشق و عرفان، در جوار انبیا و اوصیا(ع) نشسته اید. می دانیم که پای کوبان و دست افشا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.