پاورپوینت کامل ولادت امام علی(ع) ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولادت امام علی(ع) ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت امام علی(ع) ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت امام علی(ع) ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint :

امامِ مسجدِ ایمان

رضا بابایی

امشب را به یاد تو صبح می کنیم؛ به یاد کریمانه ترین اتّفاقی که فقط در مکه افتاد.

تو مکی ترین آیه ی خدا هستی. تو جمالِ کعبه و زینتِ رجبی.

آیا راست است که می گویند شب های تو با یتیمان روز و روزهای تو با اسیران شب می شد؟

آیا درست نوشته اند که تو قاتل خویش را نیز می نواختی؟

وقتی تو آمدی ایمان، بی سرپرست بود؛

نماز، بی قائمه؛

تقوا، بی نشان؛

محراب، غرق در تارهای عنکبوتِ کژ اندیشی؛

مسجد، بی امام؛

باران، بی طراوت؛

دریا، بی خروش؛

آسمان، بی ستاره؛

زمین، غباری در گوشه ی بت خانه ها؛

آب، تشنه ی زلالی؛

آتش، زبون و بی اراده؛

شمشیر، ترسو؛

خندق، نافرجام؛

خیبر، ناگشوده؛

وحی، ناسروده؛

مکه بی نگین و شکوه، و محمّد تنها.

تو همه ی هستی را پر کردی؛

تارهای عنکبوتِ غفلت را از محرابِ ایمان رُبودی؛

آسمان را پر از ستاره کردی؛

شمشیر را دل دادی؛

خیبر را گشودی؛

عشق را شناساندی و محمد صلی الله علیه و آله – آن یگانه ی خلقت را – یاری نمودی.

با تو جهان، رنگ و بویی دیگر یافت و هستی، تنِ خویش را در ایمان تو شست و شو داد.

از باغ های آبی آسمان

محمّدرضا تقی دخت

از انتهای بلند مرتبگی آسمان آمدی،

از بزرگواری و کرامت بی نهایت خداوند،

از آغوش روشن فرشتگانی که تسبیح خوان و چلّه نشین باغ های ملکوتند؛

از باغ های آبی آسمان که درخت و پرنده در آن به تسبیح مشغولند؛

از بی نهایت لطف و عظمت خداوند آمدی؛

از آسمان آمدی و در کعبه ی خداوند، خانه مخصوص خواص، پای گذاشتی؛

تولّدت دمیدنِ ستاره ای روشن، نه… برق خورشیدی از زمین کعبه تا در آسمان مکه بود، کعبه ای که تو را از خاک به آسمان برد و خواست تا چشم اوّل دیدارت به ملکوت مزین شود؛

کعبه ای که مادرت را به میهمانی پذیرفت و رنجوری به مقصد رساندن مسافر را بر او هموار کرد؛

کعبه ای که تو را داد و تو را گرفت؛

کعبه ای که پرده هایش و سنگ هایش به عظمت ورود تو بر خویش لرزید و با طنین تولّد تو شکفت و شکافت.

من اکنون به تفسیر نگاه روشن تو در آن سپیده ی تاریخ ساز نشسته ام، آن گاه که دیواره های خانه گشوده شد و «علی» در دامن مادر به مکه، به مدینه، به حجاز و به تاریخ محمّد و آل محمّد هَدیت داده شد.

من در آینه ی میلادت چیزهای فراوان می بینم؛

تفسیرهایی که هر یک چون برقی در ذهن می نشیند و دور می شود تا در روزی از روزان تاریخ حیات مبارکت به ظهور و وقوع برسد.

تولّدت در کعبه تنها تولّدِ «علی» نبود؛

تولّد مردی بود که مردان تاریخ ساز همیشه، طفلان ابجد خوان کلمات روشنش نیز نیستند؛

تولّد مردی بود که در تاریخ، چون او مردی یافت نخواهد شد و نطفه جوانمردی چون او هیچ گاه دیگر در بطن مادرِ تاریخ منعقد نخواهد شد.

تولّدت تفسیر کلمه هایی بود که حجاز و جهان و تاریخ، سال ها با آن ها بیگانه بود، کلماتی که تنها در قاموس های کهنه ذکری از آن ها باقی مانده بود: «مروّت»، «جوانمردی»، «احسان»، «عدالت» و….

تولّدت، تولّد شمشیرهای دو لبه ی عدالت بود که چون صاعقه ای الهی بر آستان ظلم و جور فرود می آمدند.

تولّدت، تولّد دوباره ی پیامبر در زمین و حیات دوباره ی اسلام و طلوع مجدّد ستاره ای بود که در شبه جزیره درخشید.

تولّد تو تولّد ایمان بود که از انتهای بلند مرتبگی آسمان و از کرامت بی نهایت خداوند آمد!

تصویرهایی از علی

محمّدرضا تقی دخت

در آینه ی میلادت ای بزرگِ بزرگان تاریخ، تصویرها از پس هم می آیند و تاریخ را پر از شور و تحیر می کنند؛

تصویرهایی روشن و شفاف و تأمل برانگیز؛

تصویرهایی از پاره های وجود تو: تصویر کودکی که بر دستان رسول اللّه می چرخد.

تصویر جوانی که بی امان شمشیر می زند،

تصویر مردی که در نخلستان های شلوغ از مردمان می گریزد و سر در چاه، ناله سر می دهد،

تصویر مردی که برابر با یک نصرانی در محکمه ی عدالت الهی زانو می زند،

تصویر مردی که انبان بر دوش، خانه به خانه ی شب را طی می کند و با پاهایی خسته سحرگاه را به نیایش خداوند در مسجد می گذراند،

تصویر مردی که با پهلوانِ بزرگِ عرب، پنجه در پنجه دارد،

تصویر مردی که حَسنین را بر آغوش می گرداند و فاطمه(س) را خوشحال می کند،

تصویر مردی که از خشیت عذاب الهی بر خویش می لرزد،

تصویر مردی که دستش در غدیر بر دستان محمّد بالا می رود،

تصویر دستی که بت های کعبه را – بر شانه ی محمّد – فرو می ریزد،

تصویر ولایت،

تصویر عدالت،

تصویر نماز و تصویر مردی که در محراب…

عرشی ترین سرود خدا

رضا بابایی

میلاد تو را که عرشی ترین سروده ی خدا هستی به همه ی شیفتگانت تبریک می گوییم.

میلاد تو، آغاز همه ی خوبی ها است،

روزِ شادمانی فضل و تقوا و ایمان است.

روز آشتی اضداد و خاموشی بیداد است.

روزی است که گلِ خنده بر لبان پیغمبر صلی الله علیه و آله درخشیدن گرفت، و دیده ی آسمان به زمین خیره شد.

روز میلاد تو، قطره ی دانش بر زمین افتاد و به جیحون پیوست؛

غنچه ها بال گشودند و بهار آفرینی کردند؛

تقوا از خانه فراموشی به در آمد و در بَدر و اُحُد، قامت افراشت،

بلاغت، از مزبله ی اندیشه های جاهلی خود را بیرون کشید و در زلال «نهج البلاغه»ات تن شست.

روز میلاد تو هر که هر چه داشت در گهواره ی تو گذاشت:

آسمان، بزرگی خود را؛

زمین، سخاوتِ خویش را؛

دریا، طراوتش را؛

بهار، کرامتش را؛

ذوالفقار، شجاعت خود را؛

یتیمان، امید خویش را؛

مادران، قهرمانی خود را؛

و خدا دست خویش را.

تیغ تو گر نبود، شجاعت، یتیم بود

دادِ تو گر نبود، عدالت، پدر نداشت

مولود کعبه[۱]

دیوار کعبه آغوش گشوده است، مثل پلک گشوده ی آسمان، در انتظار طلوع کهکشانی از خوبی، منظومه ای از پاکی و مجموعه ای از روشنی و زیبایی است.

دیوار کعبه لبخند می زند به شوق نخستین تبسّمی که در خلوت آن شکفته می شود.

عشق می وزد و یک دامن بهار به کعبه می بخشد.

فرشتگان به طواف کودکی پرداخته اند که بهانه ی طواف سیاره ها در مدار منظومه هاست.

کودکی در کعبه چشم می گشاید که با او فتنه می خوابد، ایمان بیدار می شود، رودخانه ها راه گمشده ی دریا را می یابند، سبزه های پنهان در تاریکزار خاک سر بر می آورند و قطره ها به شوق آسمان از نردبان هوا بالا می روند تا در هیأت ابرهای بارور ببارند و خرّمی و رویش به خاک هدیه کنند.

کودکی در کعبه چشم می گشاید که فردا دست های کوچکش را در دستان مردی بزرگ – بزرگ ترین رسول – خواهد نهاد و پس از آن با شمشیر بی نیام و زره بی پشت، جبهه به جبهه رویاروی سیاهی و تباهی خواهد ایستاد و از حریم حرمت کعبه دفاع خواهد کرد.

کودکی در کعبه چشم می گشاید که فردا، کودکان گرسنه و یتیم شهر را به لقمه هایی اشک آلود خواهد نواخت و شانه های پینه بسته اش، انبان آردِ زَنان شکسته و تنهای شهر را به منزل خواهدر ساند.

کودکی متولّد می شود که فردا بر شانه ی آفتاب پای خواهد گذاشت تا نشانه های ظلمت را از کعبه بزداید و تندیس های ساکت سنگی را با تبر اراده بشکند و بر ویرانه ی جاهلیت، بنای رفیع آگاهی و آزادی را پی نهد.

میلاد علی(ع)، میلاد شکوه ها و مهربانی های بی کران است. در روز فرخنده ی میلادش، جان را در یاد جلیل آن بزرگوار تازه می کنیم و از سرجان می خوانیم: «السّلام علیک یا امیر المؤمنین و رحمه اللّه و برکاته».

مردی از آسمان[۲]

در نیمه ی ماه رجب، کودکی از کعبه، در آغوش فاطمه بنت اسد بیرون می آید که پرده های تار ظلمت را در شعله ی شمشیرش خاکستر خواهد کرد و بلیغ ترین خطابه ها را چونان پتک بر خواب و رخوت شب زدگان فرود خواهد آورد.

اینک میلاد مردی است که شبانگاه در نخلستان، سر در چاه می گذارد و هق هق گریه هایش، روح روشن آب را می لرزاند و سجده های خاضعانه اش، پشت هفت آسمان را.

مردی می آید که عدالت بی او معنا ندارد، خوبی بدون او مصداق و معیار نمی یابد و زیبایی و رسایی، غریب و نا آشنا در گوشه ی لغت نامه ها، گنگ و گم باقی می ماند.

مردی چشم می گشاید که پس از تقسیم بیت المال، کمر می بست، جاروب به کف می گرفت و زمین خالی و خلوت بیت المال را پاکیزه می کرد و آن گاه پس از دو رکعت عاشقانه، مشت بر زمین می کوبید که: ای زمین گواهی بده که برای خدایت پُر کردم و برای خدایت خالی.

مردی چشم می گشاید که بر منبر، همیشه سرانگشتی به سوی محبوب داشت و در آن هنگام آرام آرام پیراهن وصله خورده را تکان می داد و به نسیم داغ می سپرد و در پاسخ کسی که از او پرسید: چرا چنین؟ جواب می داد: «همین تک پیراهن را دارم و تکانش می دهم تا خشک شود!».

مردی چشم می گشاید که نماز، خاشع تر از او ندید؛

روزه، جز افطاری از نمک و نان جوین از او نچشید!

جهاد، در هنگامه ی نبرد، در چرخش شمشیرش، پرواز دست ها و سرها را نظاره کرد و کعبه و مسجد، بدایت و نهایتش را در خویش دیدند.

میلاد او بر عاشقان و باورمندانش مبارک باد!

آیا در میلاد آن عزیز، از دیوار شکافته ی کعبه سری به درون خواهیم کشید و بر مردی که خلاصه ی فضیلت ها و عظمت هاست، سلام خواهیم داد؟

در میلاد آن بزرگ، باید از خود بپرسیم بذر کدام فضیلت او را در گستره ی قلبمان خواهیم افشاند،

آیا نمازی از سر گداز، روزه ای از سر سوز، سجده ای از سر نیاز گزارده ایم و دستی به شوقِ گرفتن دستی گشوده ایم تا به زندگیمان رنگی دیگر بخشد؟

اگر چنین است، میلاد ما نیز مبارک باد!

کلید کعبه[۳]

نخستین بار است که دیوار کعبه آغوش می گشاید تا خانه ی خدا، زادگاه کودکی شود که فردا پا به پای وحی همه قلّه های سرافراز را طی کند تا همه ی آوردگاه ها و میدان های نبرد را بی همتا و بی هماورد باشد.

او «ولید» بیت، «شهید» بیت و «کلید» بیت و «امید» بیت است.

عشق از او آشناتر نمی شناسد. ایمان صمیمی تر از او ندیده وشب، دیده ای بیدارتر از او نیافته است.

هنوز ده سالگی را به پایان نرسانده است که دست های کوچکش، دست پیامبر را به بیعت می فشرد و سپس در سنگباران کوچه ها، در خاکستر پشت بام، در تمسخر پیران کج اندیش و کودکان بازیچه شده، چون سایه در کنار آفتابِ وجود پیامبر قدم بر می دارد و جرعه جرعه خطرها را می نوشد و شبی که چهل شمشیر برهنه، به شوق شناور شدن در خون پیامبر، کوچه را پرسه می زدند، در بستر خوف و خطر می آرمد و همه ی هستی خود را عاشقانه سپر جان نبوّت می سازد.

سیزده سال در مکه و ده سال در مدینه، حضور روشن او تزویر دشمن را می شکست و شمشیر او سرِ سرکشان را در فضا پرواز می داد.

هیچ کوچه ای نبود که در آن کسی سوگوار دست علی(ع) نباشد و زیستن در محیطی این چنین، با کینه های شعله ور جاهلیت چه دشوار بود. امّا علی با هراس بیگانه است و زندگی در خطر، سیرت یگانه ی اوست.

شبانگاه که تنها محرم زمین، چشم ستارگان است، در پناه نخل ها، هزار رکعت عبودیت، هزار بار سجده و لرزش شانه ها، هزار چشمه ی اشک و هزار بار آفتاب با او همراه است.

خانه ی کعبه، میزبان مردی است که بیست و سه سال رنج های پیامبر را بین خود و دوست، تقسیم می کرد. و بیست و پنج سال سکوت را با خاری در چشم و استخوانی در گلو به پنج سال عدالت پیوند زده بود.

خانه ی کعبه دامانی مهربان برای کودکی است که در ۶۳ سال زیستن خویش جز عدالت، ساده زیستی، عبادت، زدودن اشک از گونه ی یتیمان و مهربانی در حق کودکان و زنان دردمند و غریب و تنها، چیز دیگری نداشت.

خانه ی کعبه پذیرای کسی است که در تقسیم بیت المال، دمی جانب عدالت را رها نمی کرد. شمعی را که لحظه ای گذرا به گوش دادن سخنان آزمندانه ی یک مراجع بر پا ایستاده بود خاموش کرد.

اینک در ماه رجب، زاد روز آن عزیز آسمان و زمین، خوب فرصتی است تا نشانی از آن عظمت را در خویش بیابیم و فرصتی عزیز است تا خود را در مسجد کوفه، مخاطب خطبه هایش احساس کنیم.

بیاییم دست کم در این ماه عظیم لحظه هایی پای سخن دوست بنشینیم و در زلال نهج البلاغه، به سمت ساحل کمال شنا کنیم و پرتوی از این گوهر تابناک را به تاریکزار اندیشه و قلبمان بتابانیم.

بیاییم در این ماه بزرگ، روح خود را بزرگ کنیم و به پاس حرمت امام همه ی روزها و ماه ها و قرن ها، چند درس نهج البلاغه را در کلاس، در خانه و در خلوت خویش زمزمه کنیم و آن گاه نشان آن گفته های بلند و جاودانه را در فضای زندگیمان جستجو کنیم.

آشنای شبانه های وحی

مریم سقلاطونی

ای تمامت ماه خدا! ای عصاره ی آفرینش! حق را تنها و تنها در نگاه زلال تو باید جست و عشق را فقط و فقط در نام تو باید خواند!

علی! ای بهار دل های خزان زده! کدام جان تشنه است که از جاری کلامت سیراب نگشته است؟

کدام دل دردمند است که از محبّت تو نلرزیده است؟

ای تجلّی نام خداوند در زمین!

ای متعالی! ای عالی! ای علی!

ای آشنای شبانه های وحی و نیایش! نامت ادامه ی نام خداست. ادامه ی نام پیامبران است. ادامه ی نام آفرینش است، و تبسّم آسمانی لب هایت، زیارتگاه آینه هاست، زیارتگاه آفتاب است، زیارتگاه نور است.

ای نور! ای نورِ نور! کدام دل است که اسیر قلمرو نگاهت شود و از عشق ابدی محروم گردد؟

کدام چشم است که جاذبه ی نیم نگاهی از تو، بهشت را ارزانی اش نکند؟

کدام زبان است که از ابهت نام خداگونه ات، به لکنت نیفتد؟

کدام ماه است که از انعکاس امواج کلامت، متحیر نشود؟

ای آشنای اشک و نخلستان! زاده ی کعبه! زاده ی غدیر! مالک قدر! جاری تقدیر! فاتح خیبر! تجسّمِ فاتحه!

همه کلمات، همه ی آیه ها، همه ی سوره ها در ژرفای حروف نام تو می رقصند.

هیچ کس به اندازه ی تو دل ها را چنین مبعوث نکرده است.

هیچ کس به اندازه ی تو خدا را در یادها زنده نکرده است.

تو کیستی که چنین کوه بر شانه هایت سجده کرده است و در استواری بازوانت مانده است؟

تو کیستی که چنین آفتاب را جرأت بخشیدی و باران را حرمت دادی؟

تو کیستی که آسمان ها چنین در گوشه ای از چشمانت گرد آمده اند؟ و دنیا این چنین در چشم انداز نگاهت خیره مانده است؟

ای سرآغاز خلقت و ای نخستینِ آفرینش! ای مالک قدر! ای جاری تقدیر! ای زاده ی غدیر! ای مولا! ای علی! ای متعالی! ای عالی! ای علی!

مأمن دل های غریبان

مریم سقلاطونی

دردی شیرین تمام وجود فاطمه ی بنت اسد را فرا گرفته است.

فرشتگان، خانه کعبه را به طواف ایستاده اند.

منظومه ها تمام حجم مکه را سرشار از نور و روشنی کرده اند.

شادی ها بر زمین فرود آمده اند و در پناه حروف نام های مقدّسی که بر زبان ملایک جاری است، آوای «ربّنا» پیچیده است.

از ضرباهنگِ قلب کوچکی که مأمن دل های غریبانِ نسل آفتاب است، زمان، یکپارچه، عطر بهشت گرفته است؛ عطر پیامبر، عطر خدا.

فرشتگان، زمین را به آسمان برده اند.

تمامی ذرات عالم، چشم به راهند؛ چشم به راه سپیده دمانی از انتظار که تجلّی نام خداوند در زمین است.

چشم به راه بهاری از آینه و آفتاب که تبلور آیه «اَعْطینا» است.

و این گونه بود که خلقت در سرآغاز تولّد علی(ع)، پای گرفت و در سایه سارِ ارادت علی(ع) تقویم ماندگار آفرینش رقم خورد.

میلاد علی(ع) میلاد حکایت شکوهمند راستی و پاکی است.

این میلاد خجسته بر راستان و پاکان مبارک!

گوهری در صدف کعبه[۴]

جواد محدّثی

زمان، عقیم بود.

و… زمین کویری خشک و سوزان و بخیل از رویاندن.

و خدا می خواست که در حجاز تفتیده، درختی تناور و ریشه دار و پر شاخ و برگ برویاند که در سایه سارش خلایق بیارمند و در چشمه سار پای آن «شجره طیبه» کام تشنگان، از زمزم معرفت، سیراب شود.

این بود که «محمد» را برانگیخت و «علی» را عرضه کرد.

«علی» میوه ای از آن درخت پاک و شجره طیبه بود.

خورشیدی از کعبه، بر بام جهان تابیدن گرفت.

میلاد «علی» در کعبه، کرامت او بود و شهادت «علی» در مسجد، سعادتش،

فرزند ابوطالب، از «کعبه ی ولادت» تا «محراب شهادت» را در فضایی معطّر از حماسه و شکوه، با دو بال «هجرت و جهاد» عاشقانه پیمود.

میلاد علی(ع) میلاد انسانیت و آزادی و عزّت است؛ چرا که علی، امام انسان است و درس آموز آزادی و معلّم عزّت.

میلاد امیرمؤمنان، طلوع خورشیدی در شب جاهلیت است و ظهور مرجانی گرانبها در صدف تاریخ؛ چرا که «کعبه»، در بر دارنده یک تاریخ است: تاریخ مجسّم توحید.

اینک، حضرت امیر به امامت انسانیت ایستاده است.

مگر نه اینکه حضرتش، موجی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.