پاورپوینت کامل روز جهانی کتاب و کتاب خوانی ۲۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روز جهانی کتاب و کتاب خوانی ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روز جهانی کتاب و کتاب خوانی ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل روز جهانی کتاب و کتاب خوانی ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

کتاب و مطالعه[۱]

مطالعه، غذای روح ودرمان بیماری های فکری است. کتاب خوب، خاصیتی بیش از ویتامین ها دارد. کم خونی «رگ های ایمان» را هم باید با مطالعه جبران کرد.

کتاب، وسیله ی تزیین اتاق و قفسه نیست، برای خواندن و سود بردن است. نه «احتکار کتاب» درست است، نه «افتخار به زیادی کتاب». ارزش کتاب هم به محتوای آن است، نه به قطع و قیمت و جلد و رنگ. آیا «کتاب خوب» را می شناسید؟

کتابخانه، کمتر از داروخانه نیست. کمبود مطالعه، عوارض خطرناک فکری دارد. گرد آوردن و نخواندن، مثل آن است که کسی در داروخانه و درمانگاه باشد و از دوا و درمان سود نبرد.

لحظه ای نشستن در کتابخانه، حضور در محضر اندیشوران قرون و فرزانگان اعصار است.

کتاب، معلمی ساده و صمیمی و همیشه در دسترس است که بی ادّعا، بی تکلّف و منّت، آنچه دارددر اختیار ما می گذارد.

مطالعه، با نیت خالص، عبادتی بزرگ است.

کتابخانه، معبد اهل دانش و محراب مقدّسِ دانشجویی و علم آموزی است.

هر که ازکتاب و مطالعه بیگانه است، غریب و تنهاست.

مهربان ترین معلم

علی خیری

از کودکی مرا با تو آشنایی است. همیشه تو را بهترین و نزدیک ترین دوست می شناختم و هنوز هم.

با تو که هستم هیچ گاه احساس تنهایی و خستگی در جانم راه نمی یابد.

لحظه لحظه ی زندگی ام را مدیون واژه واژه ی کلام تو هستم که بی هیچ دریغ و ادعایی پیش کشم می کنی و بهتر از هر کس مرا می آموزی.

کتاب! ای یگانه یار همیشگی ام! چه ساعت ها که با تو سرگرم می شوم و فارغ از رنگ های جاذب دنیا، غرق در دریای زندگی بخش تو می گردم.

گاه با تو می خندم و گاه می گریم. گاه به راهی دعوتم می کنی و گاه بازم می داری. با عتاب و خطاب تو سال هاست که همراهم.

هر بار که تو را به دست می گیرم، پنجره ای تازه به دنیایی نو برایم می گشایی و همراه با تو به جستجوی هستی می پردازم.

کتاب! ای بهترین یار و ای مهربان ترین معلم روزگار، برگ برگ وجودت را برای آموختن و تکامل، محتاجم.

کتاب، مونس تنهایی

احمد امامی

نوری نمی تابد و روشنایی روزنه ای دیدگانت را نمی نوازد. صحرای دهشت زا و ظلمانی تنهایی فرا رویت گسترده است، تو هستی و یک بی نهایت بی کسی و سرگردانی، نه یار آشنایی که مونس تنهایی ات باشد، و نه هم نشینِ درد آشنایی که غبار دلگیر حیرانی ات بزداید.

حریصانه در جستجوی بارقه ای از نور دانش هستی تا، بر تارهای تیره ی جهلت بتازد و در بی کرانِ دریای سرگشتگی همدم جانت و چراغ راهت باشد. به هر چه که دستی می آویزی جزسیاهی نصیی نمی یابی و از هر که راهی می جویی جز حیرانی پاسخی نمی گیری. اما بالاخره دوای دردت را از کتاب می جویی، شاید او را فروغی باشد و تو را به گلستان معرفتی رهنمون گردد و از تنهایی نادانی ات برهاند.

با خنده ای، هر آن چه که در کمون خویش نهفته دارد، بی شایبه پیش رویت می گستراند. تلألؤ آتشفشانی از نور چشمانت را خیره می کند، راه را فرا رویت می نمایاند و تو را از حصار دل تنگی ها می رهاند و در غریبانه ترین تنهایی ات بهترین مونس جانت می شود.

آری کتاب، پلی برای اتصال به دریای موّاج اندیشه ها و شاه راهی از ظلمت جهل به نور دانش است. کتاب چشمه ی همیشه جوشانِ افکار مردان علم است که در بستر تاریخ، جاری است. کتاب، آتشفشان شور و هیجانِ گرمْ نفسانِ تاریخ ساز و آیینه ی اندیشه ها و جویبار زلال معارف است. بر سینه ی سپید او خونْ گریه ی قلم نقش بسته است و نقش هایش ترجمان غ