پاورپوینت کامل میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

عطر تبسم آسمان

سیدعلی اصغر موسوی

وسعت خانه به اندازه هستی، دریا،کوچه آینه تا عمق افق، ناپیدا،آسمان منتظر بال کبوتر، شاید،برود عطر تبسّم ز ترنّم، بالا،یک گل تازه به دنیای گلستان آمد،آسمان کل بِکشد: آمنه علیهاالسلام! مهمان آمد،عطر توحید، ز محراب گُل آید، گوید:،یوسف عرش به مهمانی کنعان آمد.

شوق را چه کسی می تواند معنا کند، یا رنگ این شب آکنده از شور و تغزّل را؟! آه، این چه معجزه ای است ـ شب و رنگین کمان، شب و این بازی ابریشم و باد ـ! گویی از «مکه» تا عمق کهکشان چراغانی است، شب و این فوج فوج کبوتر! از کدامین سمت می وزد این نکهتِ بهشت!

چه زیبا مشام لحظه ها را می نوازد و چه خوش، زمین را اسیر نوازش خویش ساخته است! وه! چه عطری نهفته در بشارتِ پیک بهاران! این شمیم، نشان تولّد کیست؟!

بیا ای بهار اجابت شده دل ها!

بیا ای فرصت سبز!

بیا ای رحمت آیینه های خسته از شب های گمراهی!

بیا ای وسعت امید!

بیا ای قامت آزادی انسان، ز قید خشمگین شلاق های مرگ!

بیا ای برترین فریاد مرد آسمانی، بت شکن، توحید گستر، رهبر انسان!

دین تو انسان «عاشق» را به اوج کهکشان ها می برد با خود! جذبه لبخند تو، آیینه دل های بی کینه است!

عشق تنها، با تو معنا می شود. حضور تو تنها برای سرسبزی کویرستان «حجاز» نبود؛ که تب زمین، تنها با طراوت لبخند تو فروکش خواهد کرد.

کافی ست گفته شود: «یا محمّد صلی الله علیه و آله»، درِ قلعه هایی همچون خیبر که هیچ! تمام درهای بهشت را می شود به اذن نامتان گشود!

یا رسول الله صلی الله علیه و آله! «صفای قدمتان»! همانا بی زبانی، قلم را خوش تر! که هیچ گاه قادر به بیان عظمتتان نخواهد شد!

مولا جان! نبی رحمت! امام صداقت و عشق! چه غوغا می کند عشقتان در سینه ها! که جای این خاک، معطّر از ذکر صلوات بر نام شریف و روح نازنینشان نیست؟!

مولا جان! یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله! صفای قدمتان! رخ بنمایید: طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَینا.

روشن از نورِ شما، کلبه دل ها، مولا

سینه از فیض عطش وسعت دریا، مولا نور گفتم، رخ زیبای شما را دیدم

نور هم پرتوی از «نور شما»، یا مولا! اینک ماییم و دست های گره خورده در هم! دست هایی پر از شوقِ «وحدت»!

یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله! اینک می شود تبلور آرزوهای شما را در اتّحاد مسلمانان، به تماشا ایستاد؛ اتحادی که تمام قومیت ها را در یک صف ـ صف مسلمانی ـ قرار می دهد و امت جهانی اسلام را به افق آرزوهای خویش می رساند!

اینک، این جهان غرق در روح مادی، بیشتر از هر زمانی نیازمند به «عشق» است! نیازمند، به گفتن: «لا اله الاّ اللّه؛ مُحمّدٌ رسُولَ اللّه صلی الله علیه و آله!»

جهانی که در تب رؤیتِ واپسین سحرگاه «آدینه» است؛ آدینه ای که با «ظهور عدالت اسلامی»، بساطِ بی عدالتی «شمال و جنوب»، فقیر و غنی، حاکم و محکوم را برخواهد چید و چشم اندازی زلال، از برابری و هم سانی، مثل اقیانوس، به بشریت هدیه خواهد کرد!

یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله! ای نور حقیقت در نبض هستی! ای شور محبت در تن عشق! ای عطر رحمت بر مشام آفرینش! ای «امین» عاشقانه های خداوند.

تماشاکده چشمانم فدای خاک نعلینِ آسمان پیمایتان باد.

مکه منتظر بود

محمد کامرانی اقدام

حجاز، انبوه لشگر سیاهی بود و سرتاسر آن «سرزمینی سوخته».

لبریز از ناسپاسان بود.

حجاز، در اندوهان متعالی موج می زد و «انسان»، اسیر پندارهای پلیدی و پوچی بود و آواره آوازهای ناموزون دور دست های جهالت.

خرافه پرستی، رایج ترین سکه بود و دسیسه، در دسترس ترین وسوسه و مکه، غرق در مکر مدام ابومکرها بود و ابوسفیان ها، ابوجهل ها و ابوسیف ها. حجاز، «سرزمین سوخته ای» بود که در آن، هیچ آوازی جوانه نمی زد و هیچ نگاه نابی مجال نگریستن به بی نهایت را نمی یافت. حجاز، زادگاه ناامیدترین نگاه ها بود و مهد گهواره های تهی از دختران دم از نفس فرو بسته.

حجاز، تفتیده بود و تشنه کام، از تندخویی ترزبانانِ تردست، که شعر بلند شمشیر را هم قافیه ترس و جهالت رایج حجازی نمودند.

دختران دست از جان شسته، نفس نفس زنان، آواره زنانگی خود بودند و بادیه نشین نَفْس های آتشین خوی مردان ستیزه جوی.

مکه منتظر بود و تو باید طلوع می کردی.

مکه منتظر بود و تو می بایست می آمدی تا شگفتی آرام بخش خویش را در کام منتظر و مضطرب حجاز بریزی و زمزمه زلال خویش را دمساز شب های عنان گسیخته حجاز کنی.

یا محمد صلی الله علیه و آله! تو می بایست می آمدی تا هیاهوی هول انگیز و هراسناک را در های وهوی هستی بخش خویش، خاموش کنی.

یا محمد صلی الله علیه و آله! تو می بایست ظرفیت چشم های ظریف خویش را در برابر آن همه کور دلی و شورچشمی به تماشا بگذاری، تا مجال کوتاه مرگ را برای بلندای شب های یلداپرست فراهم کنی.

«عام الفیل» بود و زمان، زمان آفرینش آفتابی ترین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.