پاورپوینت کامل بهار در بهمن ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بهار در بهمن ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهار در بهمن ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بهار در بهمن ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

قیام مردمی، گسترش یافته است. امام در پیامی، عزم خود را بر بازگشت به ایران اعلام کرده. دل ها بی تاب رسیدن روز موعود است. روزی که دیو، بیرون رفته، فرشته درمی آید.

بختیار آن دست نشانده استعمارگران، فرودگاه ها را بسته است. دستور او مردم خشمگین را به خیابان ها می کشاند و با تحصن و شعارهای کوبنده، دولت بختیار را به تهدید وا می دارد.

امام فرموده است: من پس از باز شدن فرودگاه ها، بلافاصله به ایران خواهم رفت و به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما، و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد کرد.

در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم.

اکنون دوازده بهمن است و تمام ایران یک صدا فریاد می زند: امام آمد. امام آمد…روزنامه کیهان در ویژه نامه ای که به مناسبت ورود امام در بعدازظهر همان روز منتشر کرد، درباره مراسم استقبال از ایشان نوشت: طول جمعیت استقبال کننده کیلومتر بود. کیلومتر گل در مسیر بهار تازه.

از مهرآباد تا بهشت زهرا شاخه های سرخ و سفید گل، کیلومتر در کیلومتر در دست مردم بود. این خط طولانی، بهار سیاسی ایران بود. تا گورستان شهدا، تا درون تاریخ جدید… و سه ردیف در تمام این کیلومتر، دست ها را در دو طرف مسیر امام، در هم قفل کرده بودند، زنجیری انسانی که پیوند مشت ها و انگشت ها، پیام وحدت و نوید آن بود.

ساعت : صبح بهمن بود که امام رحمه الله از پله های هواپیما پایین آمد و بعد از سال پا به خاک وطن گذاشت. هر قشری در مراسم استقبال در سالن جدید و تازه ساز فرودگاه مهرآباد حضور داشتند. روحانیون، برادران اهل تسنن، اقلیت های مذهبی، احزاب و جمعیت های سیاسی، استادان دانشگاه، قضات و حقوقدانان، دانشجویان، پزشکان و مهندسان، اتحادیه صنفی مشترک صنایع نفت، دهقانان، کارگران، معلمان، بازرگانان، اصناف و نمایندگان وسایل ارتباط جمعی.

نخستین توصیه پدر امت در آن روز، دعوت همگان به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه های فساد بود.

صدای پیر خمین همچنان در گوش بهمن، طنین انداز است؛ آن گاه که رو به عموم مردم فرمود: »من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم».

در حالی که مراسم به صورت زنده از تلویزیون پخش می شد، نظامیان با یورش به سازمان صدا و سیما از ادامه پخش آن ممانعت کردند.

روزنامه کیهان درباره مراسم نوشت: در ساعت : خبرنگار ما از بهشت زهرا گزارش داد که تا این ساعت جمعیتی بیشتر از یک میلیون نفر در بهشت زهرا وارد شده است و هر دقیقه بر تعداد جمعیت افزوده می شود. در میان سیل جمعیت، خانواده های شهدا در حالی که لباس مشکی به تن دارند خود را به قطعه رسانده و در آنجا منتظر ورود حضرت آیت الله العظمی خمینی هستند تا مقدم وی را گرامی بدارند.

بدین ترتیب در بطن زمستان و برف بهمن ماه، بهاری ترین روز ایران به بار نشست و شیرینی بازگشت امام، تلخی تمام پریشانی ها را از بین برد. روحش شاد و راهش سبز!

متن ادبی

بیداری

شهلا شهبازی حسابی

خواب بودیم؛ خوابی عمیق. شب طولانی بود؛ شبی بدون ستاره، بدون ماه. شبی بدون امید بر آمدن آفتاب.

گل ها درخت ها، خیابان ها و کوچه ها همه در خواب بودند. امید برخاستن نبود. دست هایمان یخ کرده بود و چشم هایمان پر از سوز زمستان بود و آفتاب دور.

ناگهان صدایی در گوش شب پیچید؛ صدای گام های مردی ساده. مردی بی ادعا و آشنا با تمام دست های سرد و یخ کرده. صدای گام هایی که با نزدیک تر شدن، به چشم هایمان نور و گرمای امید را پاشید.

آفتاب آهسته آهسته طلوع کرد. با اولین اشعه ها از خواب برخاستیم. یکی یکی دو تا دو تا دست های همدیگر را گرفتیم. با گرمی دست هایمان جوانه های تازه ای در قلب های مان رویید. گام برداشتیم و همگام با نور، آهسته جلو رفتیم. آفتاب بالا آمده بود. ترس تمام زمستان را فرا گرفت. زمستان باور نمی کرد که جای ماندن نیست و باید جایش را به بهار بدهد. برف ها ذره ذره آب می شدند. لاله ها یکی یکی می روییدند و زمستان هنوز باور نداشت که نفس های آخرش را می کشد.

لاله ها تمام دشت را پر کردند؛ لاله هایی جوان که آفتاب را به بالا آمدن و تابیدن امیدوارتر می کرد.

آفتاب بالا آمد. دشت گرم و پرنور شد. امید در دل مردم، جوانه زد. دیگر هیچ دستی یخ نمی زد. دیگر هیچ چشمی از سوز سرما بسته نمی شد. آفتاب گرم تر تابید و ایران عزیز، بهار را دوباره به تجربه نشست.

ضمانت نامه پایداری

محبوبه زارع

روزها از آمدن امام به ایران گذشته بود و مقاومت دربار و پس مانده های طاغوت در برابر انقلاب مردم ادامه داشت. دامنه های انقلاب، وسعت گرفته بود. قرار بود سران ارتش دست به کودتا بزن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.