پاورپوینت کامل سالروز واقعه کشف حجاب توسط رضاخان ۳۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سالروز واقعه کشف حجاب توسط رضاخان ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سالروز واقعه کشف حجاب توسط رضاخان ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سالروز واقعه کشف حجاب توسط رضاخان ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

در یک نگاه

محبوبه زارع

نخستین نشانه های کشف حجاب، در سخنرانی بدون روبنده و همچنین در دربار و در محافل یافت. از سویی فعالان در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه، درباره نقد حجاب بحث هایی کردند. ولی کشف حجاب و اجباری شدن آن به روزگار حکومت رضاخانی برمی گردد.

زمانی که استعمار برای مسخ هویت اسلامی ملت ایران و رواج ابتذال در جوامع اسلامی ایران را تسخیر کرده بود، رضاخان، مهره فعال استعمارگران، دستور داد زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملاّیی به آنان اعتراض کرد، شهربانی باید از زنان بی حجاب حمایت کند.

در این زمان کنگره زنان شرق در تهران برگزار شد و از زنان بی حجابِ کشورهای دیگر نیز دعوت به عمل آمد. شمس پهلوی که در مقام رییس کنگره بود از بی حجابی به عنوان مظهری از تمدن یاد کرد؛ مظهر تمدن!

۱۷ دی ۱۳۱۴ بود که رضاخان با همسر و دختران کشفِ حجاب کرده، در مراسم جشن فارغ التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت.

همه مسئولان کشوری که در این جشن دعوت شده بودند، بر اساس یک برنامه از پیش طراحی شده با همسران بی حجاب خود، شرکت کردند. رضاشاه در سخنانی در این مجلس گفت: باید خیاط ها و کلاه دوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما میله های زندان را شکستیم. حالا خود زندانی آزادشده وظیفه دارد برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد.

وقتی و، چند سال پیش از کشف حجاب به ایران آمدند، بی حجابی ملکه افغانستان، جنجالی میان روحانیون ایران برانگیخت، ولی شاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در قرار گرفته بود. شایعات از همان جا شروع شده و اکنون تحقق یافته بود. تصویب قانون منع حجاب!

دوازده خرداد بود که رضاشاه در تنها سفر خارجی اش به ترکیه تحت تأثیر اقدام های غرب گرایانه قرار گرفت و به اندیشه برداشتن حجاب از سر دختران و زنان ایران افتاد. هرچند قانونی دراین باره تصویب نکرده بود. با وجود این، رضا شاه علاقه داشت لباس مردان و زنان متحدالشکل شود. اینکه مردان به سر گذارند.

در آذرماه شاه به محمود جم، رییس الوزراء، چنین گفت: نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.

به دنبال این درددل تاریخی؛ در تاریخ آذر رئیس الوزرا بخش نامه کشف حجاب را برای تصویب رضاشاه، به دربار فرستاد.

با وجود آنکه حتی در ترکیه کشف حجاب، اختیاری و سلیقه ای بود، اما رضاشاه این کار را با زور انجام داد. به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت. به طوری که برخی زنان سنتی با احساس برهنگی، عملاً در خانه زندانی شدند.

جانباز ۱۰۷ ساله کشف حجاب

قربان صحرائی چاله سرائی

چند وقت یک بار در زنبیل حصیری اش چند عدد تخم مرغ و تخم اردک می گذاشت و به هفته بازار محلی برای فروش می برد. این بار نیز مانند دفعات پیش، در زنبیل کوچک حصیری اش چند عدد تخم مرغ گذاشته و بر فرق سر نهاده بود و پاهای دو تا مرغ و یک جفت اردک را هم با «پَرِس»[۱] بسته بود و با دست حمل می کرد و همراهِ مادر به سمت بازار هفتگی می رفت. در دستان مادر هم زنبیلی بود که حاوی سبزی محلی مانند تُرُبچه، ریحان، شاهی و.. . بود. بازارهای هفتگی در دیارشان قدمتی دیرینه و کهن داشته و دارد. از این بازارها که هنوز هم با سبک و سیاق سنتی اش در لابه لای تکنولوژی و مدرنیته در شهرهای حاشیه دریای خزر برگزار می شود.

آن روز دختر جوان روستایی از زادگاهش «سیاهمرد» همراه مادر به سمت جمعه بازار «شاندرمن» می رفت. مسیر روستا تا جمعه بازار چندان طولانی نبود. آنان از کوچه هایی عبور می کردند که چتر شاخ و برگ درختان گردو و صنوبر بر آن سایه انداخته بود و بوی ریحان و سبزی باغچه کوچک حیاط خانه شان که اینک در زنبیل حصیری، منظم چیده شده بود، در آن کوچه پیچیده بود.

او فارغ از هر تفکر و اندیشه روشن فکری و سیاست و سیاست بازی، در شور و خیال جوانی سیر می کرد و صفای روستایی در چهره اش نمایان بود. آنان مانند همه مردمان باصفای این دیار به لقمه نانی حلال و پاک قانع بودند. نه انبازی در فلان شهر داشتند و نه مال التجاره ای برایشان روی کشتی بود تا غصه سلامتش را بخورند. زندگی شان خلاصه می شد به تلاش و کوششی صادقانه برای کسب یک لقمه نان حلال. تمام روزشان از طلوع آفتاب تا شامگاه به کار کردن در شالیزار و باغ کدخدای ده و یا انبار برنج و شَلتوک خان محل می گذشت.

زیارت مضجع شریف امام عاشقان حضرت حسین بن علی علیهما السلام که برای آنان دست نایافتنی و محال بود، به همین دلیل نهایت آمالشان این بود که اگر توان مالی پیدا کنند، در طول عمر خویش دست کم یک مرتبه به زیارت امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام در مشهد مقدس نایل شوند ولی با توجه به شرایط بسیار خشن و سخت زمانه و ظلم و ستم فوق العاده خوانین و بیگ ها برای غالب مردم این منطقه، امری ناشدنی بود و فقط در همان حد آرزو باقی می ماند.

مردم این دیار از مادران و پدران خویش آموخته بودند که برای زیستن و زندگی آبرومندانه باید تلاشی جانفرسا کرد. به خصوص اینکه عصر، عصرِ خوانین بود و هر کدام از بیگ ها و کدخداها و خان ها از کبکبه و دبدبه ای خودساخته، برای خودشان، حکومتی محلی ایجاد کرده بودند که در آن مردم در قانونی نانوشته به شکل رعیت فقیر و افراد غنی و اشراف و اشراف زادگان طبقه بندی می شدند.

آن روز «اصلاح خانم» همراهِ مادرش «کینَه وَس» به بازار محلی و هفتگی شاندرمن می رفت تا ضمن فروش دسترنج مختصر خویش، مایحتاج ضروری خود را از بازار بخرند. معلوم نبود چرا دلشوره ای نامتعارف و بی دلیل به سراغش آمده بود. هرچه به جمعه بازار نزدیک تر