پاورپوینت کامل پرچم­های افراشته ۳۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرچم­های افراشته ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرچم­های افراشته ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرچم­های افراشته ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

شخصیت ها:

ژاله: ۲۵ ساله

برادر بسیجی: ۲۵ ساله

خانم امیری: ۴۰ ساله

۱- داخلی- ماشین

– ژاله سوار ماشین و در حال رانندگی ست. یک آهنگ پاپ خارجی هم در ماشینش پخش می شود و گاهی خودش با آهنگ زمزمه می کند. گاهی صدای بوق و افکت ماشین های دیگر هم می آید –

ژاله: ای بابا. . پس کجاست این آزمایشگاه. .. یه بار دیگه آدرسو ببینم (تکه کاغذی را نگاه می کند) خیابان فردوس. … فردوس هشت. . خب اینم که فردوس هشته دیگه. .. جنب دانشگاه. . دمت گرم. . اینم دانشگاه. .. اوه اوه چقدر هم ماشین پارکه. . حالا چطوری جای پارک پیدا کنم

– در این لحظه یک مرد به شیشه ماشین می زند و ژاله شیشه را می دهد پایین. یکی از برادران جوان بسیجی است –

ژاله: فرمایش؟!

برادر بسیجی: اینجا پارک نکنید لطفاً.

ژاله: مگه خریدیش؟

برادر بسیجی: شما اولا حجابتو رعایت کن بعدش هم زودتر اینجا رو ترک کن.

ژاله: الان ما نفهمیدیم شما پارکبانی؟ مسئول حجابی؟ یا داروغه شهر؟!

برادر بسیجی: خانوم دوبل وایسادی. .. سر و وضعت هم که این طوریه. ..یه متر زبونم داری؟ برو تا بی سیم نزدم بیان.

ژاله: او لَ لَ. .. ببین بچه خوش تیپ. ..

برادر بسیجی: من بچه خوش تیپ نیستم خانوم. .. لطفاً درست حرف بزنید.

ژاله: آخه به تیپ و ظاهر و ریش و سر و وضعت نمیاد بهت بگم بچه سوسول. .. همون بچه خوش تیپ بهتره دیگه؟

برادر بسیجی: لا اله الا الله. .. عجب زبون نفهمیه ها!

ژاله: قرار نبود توهین کنیا. … ببین پسر خوب. . من یه آزمایش خون توی این آزمایشگاه دارم. .. زودی می رم و بر می گردم. . شیرینی شما هم محفوظ.

برادر بسیجی: شیرینی؟

ژاله: آخه دیگه مگه شما پارکبان نیستی؟

برادر بسیجی: پارکبان؟ داری مسخره می کنی یا خودتو زدی به اون راه. ..

ژاله: ای بابا. .. ناغافل میگی پارک نکن از اینجا برو. .. خوب تو توی این خیابون یه جای پارک به من نشون بده تا من پارک کنم. .. وگرنه یه دو دیقه ماشینمو بپا تا برم آزمایش بدم و بیام.

برادر بسیجی: نه مثل اینکه زبون خوش حالیت نمی شه. .. الان زنگ می زنم سد معبر بیان جمعت کنن.

-ژاله پیاده می شود و در ماشین را محکم می کوبد –

ژاله: برو به هر کی که می خوای زنگ بزن. . اوه اوه چقدر هم اینجا شلوغه. .. چه خبره اینجا

-در این لحظه خانم امیری می آید –

خانم امیری: اینجا چه خبره؟

برادر بسیجی: سلام خواهر.

خانم امیری: علیک سلام. .. گفتم چرا سروصدا می کردی؟

ژاله: خانوم به این برادرت بگو این قدر چوب لای چرخ مردم نذاره. .. خوبیت نداره.

برادر بسیجی: خواهر شما با ایشون دهن به دهن نشید. .. من الان بی سیم می زنم می گم بیام جمعش کنن.

خانم امیری: شما اولاً اون بی سیمو بده به من. ..

برادر بسیجی: از دستم ناراحت شدی خواهر؟

-ژاله حسابی می خندد –

ژاله: دمت گرم خانوم. .. تا ما خانوما پشت هم وایسیم امثال داداشتون نمی تونن به ما زور بگن.

خانم امیری: آقای رحیمی.

برادر بسیجی: بله خواهر.

خانم امیری: شما برید از ماشین تدارکات یه بسته فرهنگی برای این خانوم بیارید.

برادر بسیجی: بسته فرهنگی برای این خانوم؟ خواهر شوخیتون گرفته؟

ژاله: آقا منو قاطی دعوای خانوادگی تون نکنید. .. فقط اجازه بدید ما بریم توی این آزمایشگاه آزمایش تیروییدمونو بدیم و برگردیم.

خانم امیری: من الان میگم بچه ها یه ذره ماشین شونو جابه جا کنند تا شما ماشین تونو پارک کنید.

ژاله: ببین بداخلاق. .. یه ذره از این خواهرت یاد بگیر. .. ببین چطوری مؤدبانه با مردم صحبت می کنه!

برادر بسیجی: شما اصلاً متوجه هستی داری با کی حرف می زنی؟ ایشون مسئول پایگاهِ. ..

-خانم امیری وسط حرفش می پرد –

خانم امیری: مگه نگفتم یه بسته فرهنگی برامون بیار؟

– برادر بسیجی غرغرکنان دور می شود –

ژاله: این راستی راستی داداشت بود؟

خانم امیری: ایشون یکی از مسئولان انتظامات مراسم امروزه.

ژاله: امروز اینجا چه خبره. .. چقدر شلوغه.

خانم امیری: امروز اینجا همایش عفاف و حجابه. .. سخنرانش هم حاج قاسم سلیمانیه. .. البته از راه دور و از طریق ویدیو کنفرانس.

ژاله: همایش عفاف و حجاب؟ پس تا داداشتون به روسری و سر و وضع ما گیر نداده زودتر فلنگو ببیندیم.

-در ماشین را باز می کند و سوار می شود و در را می بندد –

خانم امیری: مگه نمی خواید برید آزمایشگاه؟

ژاله: مگه به سرم زده با سر برم تو لونه شیر. .. توی این شهر مگه آزمایشگاه قحطه.

خانم امیری: (خنده اش می گیرد) باشه برید. .. ولی خواهش می کنم دست رد به دل من نزنید. .. هدیه امروز قسمت شماست. .. آقای رحیمی دارن میارنش.

ژاله: حالا هدیه تون چی هست؟

**********موسیقی**********

– داخل ماشین ژاله، سهیلا در حال هورت کشیدن آب میوه است و در ماشین ژاله نشسته. تا اینکه ژاله می آید و در ماشین را باز می کند –

سهیلا: (با هیجان و نگرانی) چقدر دیر کردی ژاله.

ژاله: شنیدی چی شده سهیلا؟

سهیلا: نه چی شده. ..

ژاله: این پلاستیکو از دستم بگیر.

سهیلا: بده به من. . خب چی شد؟

ژاله: داشتم توی فروشگاه خرید می کردم. . تلویزیون هم روشن بود.

سهیلا: خب؟ ژاله حرف می زنی یا نه؟

ژاله: وای باورم نمی شه. …زدن سهیلا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.