پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
شخصیت ها:
پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint (حاج قاسم)
جرالد: میانسال
بانی: میانسال
اگنس: میانسال
پرستار: میانسال
جنی: کودک چهارساله
۱- شب – داخلی
– واشنگتن – خانه اگنس کالامارد – پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint –
بانی: (از دور) چیکار می کنی اگنس؟
اگنس: مثل همیشه. .. کار می کنم.
بانی: برات قهوه آوردم با اینکه نباید این ساعت قهوه بخوری.
اگنس: می دونی که عادت دارم شب ها قهوه بخورم.
بانی: (قهوه را روی میز می گذارد) می تونم بشینم؟
اگنس: البته بانی. .. می دونی من همیشه برای تو وقت دارم. همیشه گفتم اول خانواده. .. بعد کار.
بانی: (بر روی صندلی کنار اگنس می نشیند) اگنس! واقعاً فکر می کنی با این همه کاری که داری می کنی به هدفت برسی؟
اگنس: می دونم اون هدف دست نیافتنی ه ولی سعیمو می کنم (فنجان قهوه را بر می دارد) دنیا باید جای بهتری برای بچه ها بشه. (قهوه می نوشد)
بانی: با اینکه که فکر می کنم همسرم بیش از توانش کار می کنه، ولی بهت افتخار می کنم خانم اگنس کالامارد پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint.
اگنس: (می خندد) این جوری که تو می گی باید خجالت بکشم.
بانی: (خوشحال) اینو گوش کن. بزار از روی آیپدم برات بخونم. .. آها. .. اگنس کالامار گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد زنی است که به شدت پیگیر اقدامات ضد بشری عربستان است و اکنون در تلاش برای کشف جزئیات جدیدی از هک شدن تلفن همراه مؤسس شرکت آمازون است. او با این اقدامات خود سعودی ها را به وحشت انداخته.
اگنس: نمی دونستم به سیاست علاقه داری بانی. (قهوه می نوشد)
بانی: امروز این نوشته ها رو تو باشگاه برای دوستام می خوندم. می گفتم این زن همسر منه! اینو گوش کن. گاردین نوشته؛ به قلم استفانی کرشگزنر: زنی وجود دارد که هیچ بودجه و دفتری ندارد اما سلاطین نفت جهان یعنی سعودی ها را به وحشت انداخته. حالا. .. نوبت این سرمقاله است. ..
اگنس: بسه دیگه. .. خودم همه شونو خوندم.
بانی: یعنی واقعاً ولیعهد عربستان مضمون اصلی گزارش تو بود؟ می خوای بکشونیش به میز محاکمه؟
اگنس: به این سادگی ها نیست من وظیفه داشتم فقط به دولت ها گوشزد کنم شخصی که دستور قتل خاشقجی رو صادر کرد هنوز دستانش آغشته به خونه.
بانی: این پرونده چیه روی سیستمت. .. انگار کار جدیدی شروع کردی؟ این. .. این عکس کیه؟
اگنس: قاسم سلیمانی.
بانی: همون نظامی بلندپایه ایرانی که کشته شد؟
اگنس: آره. دارم گزارشی که وزارت امور خارجه آمریکا برام فرستاد رو می خونم. امروز صبح برام ایمیل کردن.
بانی: چرا تو؟
اگنس: UN تحقیقات رو سپردن به من.
بانی: در مورد چی؟
اگنس: کشته شدن قاسم سلیمانی توسط پهبادِ ایالت متحده.
بانی: نباید پرونده خیلی سختی باشه. یک دشمن کشته شده. باید از ایالات متحده تشکر کرد.
اگنس: خوش به حالت بانی. .. شغلت در رابطه با سیاست نیست و می تونی راحت قضاوت کنی.
بانی: حالا تو گزارش واشنگتن چی نوشته.
اگنس: می خوان ضرورت این حمله رو توجیه کنن ده ها صفحه سند فرستادن.
– دختری چهار پنج ساله نزدیک می شود. –
جِنی: مامان. ..؟
اگنس: چی شده جنی؟ چرا بیدار شدی؟
دختر: خواب بد دیدم.
بانی: بیا دخترم. .. بیا تعریف کن چی شد!
– دختر نزدیک تر می شود –
جِنی: خواب دیدم خونه آتیش گرفته بود. .. یک آقایی بالای دیوار بود. .. با یک تفنگ بزرگ. انگار اون آقاهه خونمونو آتیش زده بود.
اگنس: کسی نبود کمکت کنه دخترم؟ من یا بابا؟
جِنی: (بغض می کند) نه. .. من تنها بودم. اصلاً یادم نبود که پدرومادر دارم. .. تنها بودم توی همین خونه. ..
اگنس: بیا بغلم عزیزم. .. نترس. .. مامان و بابا پیشتن. .. کنارت. عزیزم. .. بیا. .. بیا ببرمت تو تختت. (بلند می شود)
جِنی: تو هم کنارم می خوابی؟
اگنس: (مکث می کند) تا وقتی که خوابت ببره. قول می دم.
– اگنس به همراه جنی حرکت می کنند و چند قدمی می روند –
بانی: (کمی دور) راستی عزیزم. امروز همکار قدیمیت جرالد پیره تماس گرفت.
اگنس: (متعجب) جرالد؟ چرا با خونه تماس گرفت؟ می دونی چند وقته که ازش بی خبرم.
بانی: انگار خیلی ناراحت بود. .. می گفت که حتماً باید باهات حرف بزنه.
جِنی: بریم دیگه مامان.
اگنس: چشم عزیزم. الان. (رو به بانی) باهاش تماس می گیرم. ممنون که بهم گفتی.
بانی: می دونم این پیرمرد چقدر برات مهمه.
اگنس: بریم بخوابیم عزیزم.
موسیقی
۲- روز – داخلی
– خانه سالمندان – یک خانم پرستار و اگنس در راهرو قدم می زنند تا پشت در اتاق جرالد می رسند. –
پرستار: شما دخترشون هستین؟
اگنس: نه. جرالد از همکارای خوب من بود. سال هاست که بازنشست شده و من ازش خبری نداشتم.
پرستار: هیچ کس به ملاقاتش نمی آد. اون هم سراغ کسی رو نمی گیره. شما تو ارتش خدمت می کنین؟
اگنس: ارتش؟ چرا اینو پرسیدین؟
پرستار: آخه این همکارتون خیلی کابووس می بینه. .. از جنگ و بمباران. .. (آرام) یک بار به من گفت که از بازماندگان یک بمباران شیمیاییه. .. یک بار هم با گوش های خودم شنیدم که تو خواب فریاد می زد. .. (متعجب) چیزایی به زبان عربی می گفت.
اگنس: اون می تونه به بیشتر زبان های خاورمیانه صحبت کنه.
پرستار: نگفتین بهم که کجا همکارتون بوده.
اگنس: اون زمانی بهترین پاورپوینت کامل گزارشگر سازمان ملل ۵۰ اسلاید در PowerPoint بود.
پرستار: رسیدیم. این اتاقشه. می تونین از پشت این شیشه ببینینش.
اگنس: داره چی کار می کنه؟
پرستار: ساعت ها روی لبه تخت می شینه. .. دست هاشو دو طرفش ستون می کنه و به کاشی های آسایشگاه چشم می دوزه.
– گاهی هم زیر لب چیزی می گه –
اگنس: می تونم تنها باهاش حرف بزنم؟
پرستار: البته. اگه کاری داشتین زنگ بغل تختشو بزنین.
– پرستار می رود-
اگنس: (با خود) جرالد پیر. .. خودتی؟! (در را باز می کند + چند قدم آرام جلو می رود) سلام جرالد.
جرالد: (زیر لب و نامفهوم انگار که از روی گزارشی می خواند) صد و پنجاه و یک هزار مرگ خشونت بار گزارش از طرح پیمایش سلامت خانواده در عراق، ژوئن دو هزارو شش. .. ششصد و یک هزار و بیست و هفت مرگ خشونت بار از میان ششصد و پنجاه و چهار هزار و نهصد و شصت و پنج مرگ غیرطبیعی. .. نقل از مجله لنست. .. ژوئن دوهزار و شش.
اگنس: چی داری می گی با خودت؟
جرالد: (پریشان تر از قبل و سریع تر) صد و نه هزار و سی و دو مرگ خشونت بار. گزارش های روزانه طبقه بندی شده. .. نقل از ویکی لیکس. ..! هشتاد و هفت هزار و دویست و پانزده مرگ خشونت بار به استناد گواهی های فوت صادرشده وزارت بهداشت عراق.
اگنس: (ترسیده) چرا خواستی بیام اینجا؟ چی کارم داشتی جرالد؟ چرا نگام نمی کنی؟
جرالد: صد و شصت و دو هزار مرگ برای جمع غیرنظامی. .. (گویی سرش را بلند می کند و به اگنس می نگرد) تو می دونی غیرنظامی یعنی چی اگنس. .. تو می دونی.
اگنس: آره. .. می دونم. ..
جرالد: یعنی پدرها و مادرها. .. یعنی بچه ها اگنس. .. بچه های کوچیک. یادته اولین روزی که برای مصاحبه کاری اومدی پیشم چی گفتی؟ گفتی برای یک هدف واردِ سازمان ملل شدی. .. یک هدف!
اگنس: گفتم از اومدن به سازمان ملل فقط یک هدف دارم. این که دنیا جای بهتری برای بچه ها بشه.
جرالد: تو بچه داری اگنس؟
اگنس: یک دختر شش ساله. .. اسمش جانیه. .. الان عکسشو بهت نشون می دم.
– اگنس از کیفش عکسی را بیرون می آورد –
اگنس: این مال تولد سال قبلشه.
جرالد: (متعجب) شوهرت سیاه پوسته؟
اگنس: (می خندد) من پنجاه سالمه جرالد. .. نمی تونستم خطر کنم و بچه دار بشم ما جنی رو از پرورشگاه آوردیم.
جرالد: ما؟
اگنس: من و بانی. .. شوهرم. تو که میدونی جرالد من خودمو وقف کارم کردم. .. وقتی برای بچه دارشدن نداشتم. ..
جرالد: حتماً حالا که بچه داری بیشتر به اون هدفت فکر می کنی؟. .. باورم نمی شه که تو پنجاه سالت شده. .. برای من همون دختر زیبایی هستی که می تونست به هشت زبان بخونه و بنویسه. .. تو رو مثل دختر نداشته ام دوست داشتم.
اگنس: تو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 