پاورپوینت کامل نه هرکه سر بتراشد قلندری داند ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نه هرکه سر بتراشد قلندری داند ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نه هرکه سر بتراشد قلندری داند ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نه هرکه سر بتراشد قلندری داند ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
نگام که بِش افتاد، گفتم: خدایا شُکرِت تو این سفر معنوی یه همسفر خوب نصیبم کردی !
رفتم کنارش نشستم ، سلام کردم، نگاشو خیلی عارفانه از پنجره اتوبوس برداشت و به من
جواب داد. خیلی ازِش خوشم اومد. چیزی از عرفان کم نداشت؛ ریش بلند و حنایی، چشمان
زیبا و نافذ که با سرمه به آن جلوه داده بود، موی قشنگ، دستی پُر از انگشترهای
رنگارنگ از عقیق گرفته تا حدید و فیروزه و شرف الشمس و دُرّ نجف، تسبیح هم که اگه
نداشت، انگار یه چیزی کم داشت. هیبتِش منو گرفت.
خیلی با ادب پرسیدم: حاج آقا شما هم پابوس حضرت تشریف می بَرین؟!
گفت: اگه لایق باشیم و حضرت طلبیده باشه، باید پیغامی برای یکی از دوستان آقا
برسونم!
منو بگو که دیگه تو پوستم از شادی نمی گنجیدم، بابا! عجب سعادتی، سفر معنوی با یه
خضر راه، التماس دعا!
کم کم در صحبت باز شد از اینکه: اهل کجایی و چه کار میکنی و چی میخونی و چرا مشهد
میری و..
منِ ساده همش اطلاعات می دادم: اهل قُمم ، دانشجوام، خیلی به دین و مذهب علاقه دارم
و برای ادای نذرم مشهد می رَم. از اون طرف هر چی می پرسیدیم با متانت خاصی میگفت:
بماند و فوری حرف و عوض می کرد؛ مثل آدم بزرگا که نمیشه ازِشون چیزی درآورد. خلاصه
شب شد. وقت نماز که پیاده شدیم، ازَم عذرخواهی کرد و پشت رستوران رفت. من که دیگه
یقین کرده بودم اون اگه خود حضرت نباشه دیگه نفر اوّلِ سیصدوسیزده نفرِ، گفتم:
حتماً رفت نماز با حالِشو تو صحرا بخونه! حاج آقا التماس دعا!
سوار ماشین که شدیم دوباره شروع کردیم به صحبت ، خیلی برام صحبت کرد؛ همش از کرامات
خودِش می گفت. اذکار و اوراد خاصم بلد بود. اطلاعاتش خیلی زیاد بود؛ همه عرفا را
میشناخت و به بعضیشونم اشکال می کرد! می گفت: من به یقین رسیدم همون یقینی که خدا
تو قرآن می گه تا اونجا منو عبادت کنین! می گفت: دل باید ظرف محبت مولا باشه، خیلی
با عمل کاری ندارن! خیلی دنبال احکام و رساله نباش!
خیلی امام زمانی بود. تا ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 