پاورپوینت کامل ادبیات انتظار ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ادبیات انتظار ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ادبیات انتظار ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ادبیات انتظار ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۸
در شماره های قبل، مراحل مختلف مجذوبیت را برای شما بیان کردیم. در این شماره، قصد
داریم به بیان مرحله سوم مجذوبیت بپردازیم.
حال که سخن به این وادی پُر اسرار رسید، اجازه می خواهم که حکایت یکی دیگر از
مجذوبانِ سالک را که در دام عشق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف گرفتار آمد و
صید آن حضرت گشت، برایتان نقل کنم؛ حکایتی شگفت، که پُر از نکته های عارفانه و
عاشقانه است.
«جوان بود و بسیار خوش سیما و شیک پوش. برای خودش کسی بود و رفت و آمدی داشت. با
آن که در یک خانواده روحانی متولد شده بود، ولی میل و اشتیاقش، او را به سوی علوم
دنیوی کشیده بود. هوش بالایی داشت و تحصیل را با جدیت دنبال می کرد. تمام هدفش این
بود که بتواند بورسیه اعزام به خارج را دریافت کند و در یکی از کشورهای اروپایی،
ادامه تحصیل دهد.
این داستان، به سال های دور بر می گردد؛ به عجل الله تعالی فرجه الشریف۰-۵۰ سال
پیش. در آن زمان، فقط عده کمی می توانستند بورسیه تحصیلی بگیرند و به کشورهای
اروپایی اعزام شوند؛ لذا بسیاری از جوان ها در تلاش بودند تا قرعه، به نام آن ها
بیفتد. بالاخره نام این جوانِ خوش سیما از قرعه فال بیرون آمد: «فخر تهرانی»!
می گویند روز اعزام، به عللی که فقط خدا می داند، کمی دیر به فرودگاه رسید. هواپیما
پرواز کرد و این جوان جویای نام، از پرواز جا ماند. هیچ راهی دیگر وجود نداشت.
ناراحت و غمگین، از فرودگاه برگشت. آن همه تلاش و کوشش و تکاپو به هدر رفته بود.
یأس و ناامیدی وجودش را پر کرد و شعله های آرزو، در دلش به خاموشی گرایید.
روزی از روزها، در یکی از خیابان های تهران و در حالی که غرق در تفکر بود، با یکی
از مقربان درگاه حضرت مهدی(عج) روبه رو شد:«آشیخ مرتضی زاهد» رحمه الله علیه.
تیری زدی و زخم دل آسوده شد از آن هان ای طبیب خسته دلان! مرهمی دگر
«شیخ بهایی»
بر کسی معلوم نشد که در آن دقایق سرنوشت ساز، چه سخنانی بین آشیخ مرتضای زاهد و فخر
تهرانی رد و بدل گشت و شیخ، با آن نگاهِ اسرارآمیزش چگونه جوانِ تهرانی را به دام
عشق انداخت.
چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را که کس آهوی وحشی را از این خوش تر نمی گیرد
«حافظ»
اما در همان ملاقات نخست، فخر تهرانی یک باره به انسانی دیگر تبدیل شد. تمام
لباس های شیک و مدّ روز را کنار گذاشت؛ عبایی بر دوش انداخت و حال و هوایی دیگر
پیدا کرد».[۲]
مرده بُدم، زنده شدم؛ گریه بدم، خنده شدمدولتِ عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا، جان دلیر است مرزَهره شیر است مرا، زُهره تابنده شدم
گفت که: دیوانه نه ای، لایق این خانه نه ایرفتم و دیوانه شدم، سلسله بندنده شدم
گفت که: سرمست نه ای، رو که از این دست، نه ایرفتم و سرمست شدم، وز طرب آکنده شدم
گفت که: تو کُشته نه ای، در طرب، آغشته نه ایپیش رُخ زنده کُنش، کُشته و افکنده شدم
گفت که: با بال و پری، من پَر و بالت ندهمدر هوس بال و پرش، بی پر و پَر کنده شدم
گفت مرا دولت نو، راه مرو رنجه مشوزآنکه من از لطف و کرم، سوی تو آینده شدم
تابش جان یافت دلم، واشد و بشکافت دلماطلس نو یافت دلم، دشمن این ژنده شدم
شُکر کند چرخ فلک، از مَلِک مُلکِ و مَلَککه از کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم
شُکر کند عارف حق؛ کز همه، بُردیم سَبَقبَر زبر هفت طبق، اختر رخشنده شدم
زُهره بُدم ماه شدم، چرخ دو صد تاه شدمیوسف بودم زکنون، یوسف زاینده شدم
از توام ای شُهره قمر، در من و در خود بنگرکه از اثر خنده تو گلشن خندنده شدم
«مولوی»
در خدمت حضرت صاحب الزمان «روحی و ارواح العالمین له الفدا»:
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد
«حافظ»
برقِ عشق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در جان فخر تهرانی، آتش انداخت و
او را در مدار جذبه آقای عالمیان، حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار
داد. او که سراپا عشق و آتش و عطش شده بود، راهِ پر خوف و خطرِ عشق را به سرعت طی
کرد و راه صد ساله را، یک شبه پشت سر گذارد. کار او در عاشقی به جایی رسید که خیلی
زود، مورد عنایت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفت و به محضر
ایشان، شرف یاب شد.
یکی از خوبان و فضلای باتقوا و اهل معنای حوزه علمیه قم، ماجرای آشنایی خود را با
حاج آقا فخر تهرانی چنین بیان می کند: «طلبه ای نوجوان بودم که به همراه برادر
کوچک ترم، از روستای خود، برای تحصیل به حوزه علمیه قم آمدیم و در یکی از حجره های
مدرسه فیضیه، ساکن شدیم. من از کودکی، روضه خوانی می کردم و این کار را در قم نیز
ادامه دادم و با آن که طلبه ای مبتدی و نوجوان بودم، بعضی ها از روضه های من خوششان
می آمد و مبالغی نیز به من پرداخت می کردند. من هم با توجه به درآمدهای روضه خوانی
و هم چنین با توجه به کمک هایی که پدرمان برای ما می فرستاد، تصمیم گرفته بودم از
پول و شهریه حوزه استفاده نکنم.
مدتی گذشت تا این که یک روز از قصد و نیتم در روضه خوانی به تردید افتادم و از
این که تا آن زمان در قبال روضه خواندن، پول می گرفتم بسیار پشیمان و ناراحت شدم و
با خودم تصمیم گرفتم که دیگر برای روضه خواندن، پولی قبول نکنم. این تصمیم که بر
گرفته از شور
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 