پاورپوینت کامل غربت جاری ۲۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غربت جاری ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غربت جاری ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل غربت جاری ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

یا نَفسُ اخرُجی اِلَی المَوتِ الَّذی لَیسَ مِنهُ مَحیصٌ

مرد غریب دردهایت را به باد بسپار

این شهر، شهره بی وفایی عالم شده است

به آسمان وصیت کن

شاید حسین)ع) به کوفه نیاید

می دانی که حسینت، هم شش ماهه دارد و هم سه ساله

میان این تسبیح و تکبیرهای آخرت، آرزو کن

آرزو کن حسین)ع) به کوفه نیاید

روز اول : جناب مسلم ابن عقیل)ع)

اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَربِ و البَلاءِ

آرام آرام قافله از راه می رسد

لحظه ها بغض آلوده ترین نفس های خود را تجربه می کنند

آشوبی میان دل زینب به پا شده

گویی خاک این سرزمین

بوی جدایی

رنگ دلواپسی

طعم بی کسی می دهد…

روز دوم: ورود کاروان به سرزمین کربل

یا ابتاه من للارامِلِ المُبَیَّسات

میان دست های کوچکت که به آسمان بلند کرده ای

برای لب های تشنه پدر، امن یجیب… می گویی

یا نفس های به شماره افتاده گهواره علی اصغر

یادت باشد این بار که پدر آمد

آخرین نوازش پدرانه را تجربه کنی

یادت باشد …

صبور باش رقیه جانم

صبور …

روز سوم : حضرت رقیه علیها السلام

عینی جودی بعبره و عویل و اندبی ان بکیت آل الرسول

از خیمه بیرون نیامدی

گفتی حسینم خجالت زده می شود

بیا ببین عون و محمدت فدایی شده اند

سرت سلامت برادرم

دعا می کنم

خدا سایه تو را از سرم کم نکند

روز چهارم: طفلان حضرت زینب علیها السلام

وَ اللهِ لا اُفارِقُ عَمّی

طاقت نیاوردی

تنهایی عمو، دلت را گداخته

ببین عمه چگونه پشت سرت هروله می کند

دستانت را که سپر کردی

عمو آغوشش را قتلگاهت کرد

آرام بگیر عزیز برادرم

آرام…

روز پنجم: حضرت عبدالله ابن الحسن)ع)

اِن تَنکَرونی فَانَا ابنُ الحَسَن

ماه پاره حسن که عزم میدان می کند

بی تابی، جان عمو را به لب می رساند

حَتّی غُشِیَ عَلَیهِم

قاسمم طاقت رفتنت را ندارم

کجا می روی یادگار برادرم

به خدا می سپارمت

و امان از لحظه ای که عمو را صدا کند…

سخت است

مرا بخوانی و اجابتت نکنم

اما بی یار و یاوریم را نگاه کن …

روز ششم : حضرت قاسم ابن الحسن)ع)

یا قَومُ اِن لَم تَرحَمُونی فَارحَمُوا هذَا الطِّفلَ

این تیر سه شعبه، جان کلام را ربوده است

حالا گلبرگ گلی

بین دست های بر افراشته تاریخ

تلظی می کند

و آسمان، میهمان خونی می شود

که روایت سربازیِ شش ماهه شیر خواره است

روز هفتم : حضرت علی اصغر)ع)

عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَف

آسمان دردهای حسین)ع) میان گام های علی اکبر پرپر شده است

گویی لحظه های پدر، همراه پسر دست به دعا شده اند

علی اکبر)ع) که آب طلب می کند

عطش، قلب واژه ها را نشانه می گیرد

اما …

به خدا سوگند؛ اگر زینبعلیها السلام حسینش را از پیکر ارباً اربای علی جدا نمی کرد

روح پدر، همراه پسر، تسلیم شده بود

روز هشتم : حضرت علی اکبر)ع)

اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی

قرار نبود احساس عاشقانه شقایق ها لابه لای نوای العطش خیمه گاه مدفون شود

یقین دارم تمام آرزوهایت در این مَشک به دندان گرفته ات جمع شده اند

اما تزلزل امواج چشمهایت، حکایت قطع امید از آب و تشنه کامی است

با همین دست های بر زمین،

چشم های تیر خورده،

فرق عمود نشسته،

فریاد کن

خجالت نکش

باور کن این برادر گفتنت، منتهای آرزوی حسین)ع) است

بلند شو

ببین نفس های عاجزانه اربابت خم شده اند

چشم بگش

آغوش شاه، طاقت پیکر نیمه جانت را ندارد

می بینی

حالا حسین)ع) بی یار و یاورترین اسطوره تاریخ است

روز نهم : حضرت اباالفضل العباس)ع) تاسوع

عَلَیکُنَّ مِنّی السَّلام

روزگار به اینجا که می رسد، جامه صد چاک می کند

لحظه ها در اعماق تنفس واژه ها دامن گیر مصیبت می