پاورپوینت کامل خطرناک ترین دشمنان سیدالشهداء ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خطرناک ترین دشمنان سیدالشهداء ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خطرناک ترین دشمنان سیدالشهداء ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خطرناک ترین دشمنان سیدالشهداء ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

۸

سخنرانی امام موسی صدر

در زیارتی که به مناسبت امروز وارد شده، آمده است: «السلام علیک یا وارث آدم صفوه الله؛ السلام علیک یا وارث نوح نبی الله؛ السلام علیکم یا وارث ابراهیم خلیل الله ؛ السلام علیک یا وارث موسی کلیم الله ؛ السلام علیک یا وارث عیسی روح الله؛ السلام علیک یا وارث محمد حبیب الله».

هدف این زیارت، حرکت و پویایی بخشیدن به عاشورا، خارج کردن این واقعه از انزوا و مخالفت با جدا ساختن آن از گذشته و آینده است، زیرا همه خطر در این است که عاشورا و کربلا فقط بدل به یادبودهایی شود که تنها برای کتاب ها، سیره نویسی و یا ذکر آن برای اجر و ثواب اخروی به کار برده شود. بیم آن می رود که این حادثه از ظرف زمانی خود فراتر نرود و مقتل حسین(ع) و یارانش در همان سال ۶۱ مدفون شود؛ حسینی بود، کشته شد و همه چیز پایان یافت.

برای اینکه این واقعه محقق نشود و کار امام حسین(ع) هدر نرود، پاره ای از فقرات این زیارت، پیوندی میان شهادت سیدالشهداء و ستیز همیشگی حق و باطل برقرار ساخته است؛ ستیزی که از نخستین حرکت انسان برای اصلاح و جهاد تا رسیدن به زندگی آزاد، با کرامت و رهایی از ستم و ستمگران ادامه دارد.

دشمنان امام حسین(ع)

یکی از دوستان اندیشمند ما می گوید: دشمنان حسین بن علی(ع) سه گروه اند:

دشمن نخست: کسانی اند که حسین(ع) و یارانش را کشتند. آنها ستمکار بودند، اما اثر ستمشان ناچیز بود؛ زیرا تنها جسم را کشتند؛ اجساد را پاره پاره کردند؛ چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنها چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر امام حسین(ع) در سال ۶۱ به شهادت نمی رسید، در سال دیگری از دنیا می رفت. آنان با کشتن حسین(ع) چه چیزی را محقق ساختند؟ باید گفت که آنان با کشتن حسین(ع)، او را جاودانه و همیشگی کردند. بنابراین خطر دشمن اول، محدود بود.

دشمن دوم؛ کسانی اند که کوشیدند آثار امام حسین(ع) را پاک سازند؛ بنابراین قبرش را از میان بردند، زمینی را که در آن به خاک سپرده شده بود، به آتش کشیدند و یا مانند خلیفه عباسی، حرم را به آب بستند.

اینان مانع عزاداری برای حضرت سیدالشهداء(ع) شدند؛ چنان که در عصر عثمانی این گونه بود. دوران تاریکی بود؛ هنگامی که عزاداران، مجلسی بر پا می داشتند، مراقبینی را به منظور با خبرسازی از رسیدن عمال عثمانی می گماردند تا عزاداران بتوانند پراکنده شوند. هم اینان زیارت حسین(ع) را منع کردند و برای کسانی که می خواستند قبر امام حسین(ع) را زیارت کنند، سختی های بسیار آفریدند. این ها، گروه دوم از دشمنان حسین(ع) بودند؛ کسانی که می خواستند اسم و یاد اباعبدالله(ع) فراموش شود و آرامگاه و عزاداری بر او از میان برود. خطر این گروه بیش از گروه اول بود؛ اما در اجرای برنامه هایشان، ناتوان ماندند؛ چنان که این مسأله در تاریخ روشن شد. ما امروز شاهد گسترش زمانی و مکانی عزاداری های امام حسین(ع) هستیم. امروز دست کم، بیش از صد میلیون نفر در عزاداری های امام حسین(ع) شرکت می کنند؛ نه تنها در جهان اسلام، بلکه در آفریقا، اروپا، آمریکا و در هر کشوری که دوستداران حسین(ع) زندگی می کنند، مجالس حسینی برپا می شود. بنابراین اگر چه گروه دوم دشمنان حسین(ع)، پر خطرتر و ستمکارتر از گروه نخست هستند؛ اما در کارشان ناکام ماندند و خطر این ها از گروه سوم کمتر است.

دشمن سوم: کسانی اندک هستند که می خواهند چهره امام حسین(ع) را مخدوش کنند؛ واقعه کربلا را در سالگردها و عزاداری ها نگه دارند و آن را در گریه، اندوه و ناله منحصر کنند. ما بر حسین بن علی(ع) بسیار می گرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمی شویم. مویه ما برای نو کردن اندوه ها، کینه ها و میل به انتقام و خشم بر باطل است.چرا به خاک افکنده شدن امام حسین(ع) را یاد می کنیم و آن را در مقاتل می خوانیم؟ ماجرا را صحنه به صحنه می خوانیم تا واقعیت را پیش رو آوریم، خطر ستم پیشگان و سنگدلی شان را دریابیم و همچنین ابعاد فداکاری و قدرت آن را بفهمیم. پس ما تنها به شیون بسنده نمی کنیم و حسین(ع) را تنها شهید اشک ها نمی دانیم؛ برآنیم که تکلیف ما فقط با عزاداری به انجام نمی رسد. اگر در تاریخ نبرد حق و باطل، واقعه کربلا را از جمود خارج سازیم و آن را به گذشته پیوند دهیم، به طور طبیعی حادثه به آینده هم پیوند می خورد چنان که می گوییم حسین(ع)، وارث آدم، نوح، موسی و عیسی(علیهم السلام) است و امام صادق، باقر و رضا(علیهم السلام) میراث دار او هستند در حقیقت هر کسی که با باطل می ستیزد و همه توان و حیات خود را در راه دفاع از حق تقدیم می کند، میراث دار اوست.

حق و باطل همیشه با هم در ستیز بوده اند؛ این مسأله، سنت خداوند در خلقتش است. آدمی خیر و شر را می شناسد؛ چنان که در قرآن آمده است:«فألهمها فجورها و تقواها؛۱ سپس بدی ها و پرهیزگاری ها را به او الهام کرد». خداوند سبحان است که به من آموخت، الهام کرد، روح در من دمید و مرا آفرید. من خیر و شر را در می یابم و توانا بر خیر و شر هستم: «انّا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا؛۲ راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار باشد یا ناسپاس». این سنت خداوند است که در هستی، هم امکان انجام دادن خیر هست و هم شر. ما راه خیر را، چشم بسته و بدون آگاهی از شر، نمی پیماییم. آدمی در هر موقعیتی که قرار می گیرد، خودش را در برابر دو گزینه، مختار می بیند؛ چیزی هست که او را به خیر می خواند و چیزی دیگر، که او را به شر دعوت می کند. او در هر موقعیتی خود را آزادانه در نبردی می بیند، که می تواند خیر را برگزیند و یا در چاه شر سقوط کند. اما اگر خیر را برگزیند، کامل می شود؛ زیرا این گزینش پس از ستیزی ویران گر و درونی بوده است. انسان همچون زنبور نیست. زنبور، تنها می تواند عسل بسازد. آدمی مثل حیوانات سودمند یا خورشید نیست. آنها فقط توانایی کار خیر دارند. اما آدمی هم توانایی انجام دادن کار خیر دارد و هم شر. بنابراین سنّت خداوند در آفرینش، قرار دادن خیر و شر در نفس انسان و عالم خارج است.

وجود خیر و شر، دو جبهه ابدی و ازلی را می سازند. جدّمان، حضرت آدم(ع)، برگزیده خدا، جبهه اصلی را رهبری کرد. نبرد میان هابیل و قابیل صورت پذیرفت. می توان گفت این ستیز، نبردی نمادین یا حقیقتی تاریخی است. فرقی نمی کند؛ آن چه مهم است بازتاب این نبرد برای ماست. قرآن نیز نبرد هابیل و قابیل را بیان می کند. در این نبرد، جبهه کوچک خیر، در برابر جبهه کوچک شر قرار گرفت. گستره این نبرد، محدود بود و میان دو برادر که از یک پدر و مادر بودند رخ داد. قابیل، هابیل را کشت و در زیر خاک، دفن کرد. پس از آن، نبرد آغاز شد تا از همان زمان، تجربه ای را تا ابد در برابر آدمی قرار دهد.

پژوهشگران، منتقدان، فلاسفه، اقتصاددانان و پایه گذاران مکتب های اقتصادی قدیم و جدید، این نبرد را به شکل های گوناگون تفسیر کرده اند؛ درباره آن نظرها داده اند و اثرهای آن را برشمرده اند. آنان در اظهار نظرهای خود بر حق هستند؛ زیرا هر کدام ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.