پاورپوینت کامل تربیت مهدوی : دعای ابوحمزه و زندگی مهدوی ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تربیت مهدوی : دعای ابوحمزه و زندگی مهدوی ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تربیت مهدوی : دعای ابوحمزه و زندگی مهدوی ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تربیت مهدوی : دعای ابوحمزه و زندگی مهدوی ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

انسان در بستر نظام آفرینش، فردی است قانونمند و هدفدار و مرتبط، که مایل است زندگی ارزشمند و متعالی داشته باشد و برای تحقق این زندگی تلاش می کند و قصد دارد از کوتاه ترین راه و با بهترین نوع کیفیت، به مقصد برسد و جهت تحقق این امر، تلاشی ویژه دارد.

انسان الهی، شخصیتی است که نمی تواند بدون درک حضور پروردگار، زندگی خویش را تعریف نماید و حاکمیت او را در متن زندگی به جدّ مشاهده می کند و با تمام وجود، باور دارد که خداوند از او به خودش، نزدیک تر، مهربان تر و آگاه تر است و با اختیار خود، داوطلبانه در مسیر قرب او حرکت می کند. چرا که این قرب، او را زودتر و دقیق تر به مقصد می رساند.

اینجاست که وارد حوزه عبودیت الهی می شود و در این منطقه، باید آرام آرام، گام هایی حساب شده بر دارد. زیرا منطقه حساسی است که کوچکترین خطا، بزرگترین مصیبت را پدید می آورد. پس نیاز به نقشه راه، بیش از هر زمان دیگر احساس می شود. نقشه ای که بتواند در کوتاه ترین زمان او را به فلاح درستکاری و تعالی و رشد برساند.

قرآن و عترت، نقشه راه زندگی انسان است و دعا، تلاش ویژه ای جهت التزام انسان به این نقشه و مراقبت از خویشتن خویش، تا از مدار نقشه خارج نشود.

دعا وسیله ای است هنگام شکسته شدن وسائل و کلید ویژه ای است به هنگام ناکارآمد بودن کلیدهای دیگر. با دعا می توان به رمز و راز نقشه کلان هستی آگاه شد و با این مقدمه می توان رهرو راه حقیقت گشت و از برکات راه، بهره مند شد.

چه موقع و در کجا و چگونه و با چه رویکردی دعا کنیم؟ برای پاسخ به این سؤالات، باید با عترت پیامبر مأنوس شویم؛ چرا که امام برای ما این سؤالات را در قالب بیان ادعیه و مناجات پاسخ می دهد که فلان دعا را کی و کجا بخوان. و چگونه بخوان اینجا است که سالک طریق عبودیت و بندگی می تواند مهارت لازم جهت گفتگو با خالق خویش را به دست آورد و با او صحبت و عشق ورزی کند.

دعای ابوحمزه، دعائی است که سفارش شده است در سحرهای ماه مبارک رمضان خوانده شود. این دعا به تعالی ابعاد وجودی انسان و ساحت های زندگی او توجه دارد و بنا دارد انسان را در متن یک زندگی ولایی و در بستر عبودیت الهی تعریف نماید.

نکته دیگر اینکه نقش انسان در این هستی، «حرکت» است و باید در جهت تحقق این نقش، فعالانه تلاش نماید. به همین منظور، باید محرک ها را کنترل نماید و نظام حرکت خویش را در جهت رسیدن به یک مقصد متعالی اصلاح کرده و ارتقا دهد و در این بین، دعا، از بهترین وسایل کنترل کننده است.

ابوحمزه ثمالی از صحابی خاص امام سجادg است که توفیق یافته حضور چهار امام را درک نماید. فردی است که با تکیه بر حجت خدا راه را شناخته و با نظارت امام زمان خویش در این راه حرکت کرده و از لحظه های زندگی خویش بهره برداری نموده و توشه اندوخته است و با التزام عملی به ائمه هدی علی، و با التفات ویژه به قول و فصل و تقدیر آن بزرگواران، سعی کرده به حرکت خویش انتظام بخشد و زندگی خویش را در مسیر رضایت حجت خدا رصد نماید. برای همین است که امام رضاg وی را لقمان زمان خویش نامیده و به جهت اینکه خادم چهار امام بزرگوار بوده است، او را سلمان زمان خویش معرفی کرده است.

دعای ابوحمزه ثمالی با مراحلی همراه است که در سالک طریق عبودیت و بندگی، عشق و شوری را آشکار می کند که او را در مسیر حرکت، شارژ کرده و به رشد و بالندگی و در یک کلمه، به تسکین و آرامش می رساند و با اتصال به منبع وحی، با وحی آشنا می کند، تا آنجا که می تواند در سایه آن، هویت خویش را باز سازی نماید و در مسیر درک مراتبی از عبودیت الهی و در راستای حیات طیبه، شخصیت خویش را انسجام داده و زمینه تعادل و تعالی را در خود مهیا سازد.

در این دعا سالک طریق عبودیت الهی، با خدای خویش که محبوب و مربی و انیس اوست، حرف هایی دارد. او عنوان می کند که می خواهد در مسیر قرب الهی گام بردارد، اما موانعی دارد. می خواهد به لقای خدا برسد، اما غل و زنجیرهای حبّ دنیا و نفس و شیطان و حرف های مردم، دست و پای او را بسته است. تمنای پرواز به سوی پروردگار متعال را دارد اما می بیند که با سکوی پرواز، فاصله بسیار دارد و حجاب ها و موانع، اجازه رسیدن او به سکوی پرواز را نمی دهند. لذا ناله می کند و آه می کشد و در دل شب ضجه می زند و فریاد؛ که خدا مسیر راه او را هموار کند تا او بتواند به حرکت خود عینیت بخشد.

وی در ابتدا از خدا می خواهد: «مبادا مرا با عقاب خود ادب کنی و با مکر و حیلت خویش غافلگیر نمایی» چرا که می ترسد مبادا از مسیر اطاعت و بندگی الهی خارج شده و با ظلم و نفاق و کفر و الحاد و فساد و تباهی انس گیرد.

مناجات کننده ـ که مخاطب خویش را در این نجوای عاشقانه خوب می شناسد و می داند که سعادت و فلاح و رستگاری او در ید قدرت اوست ـ به شدت ناله می کند و صدای «یارب، یارب» او به آسمان بلند می شود. زیرا خدای مهربان را به کمک خود او شناخته و او را در زندگی خویش دلیل و راهنما می داند و به برخورداری از نعمت ها و تفضل و احسان پروردگار و گذشت خداوند از تقصیرش اقرار می کند.

سپس از او می خواهد که زندگیش را، با طاعت خود و پیروی از سنت رسولش تعریف کند. چرا که به هیچ کس و هیچ چیز، ارادت قلبی اصیل ندارد. زیرا همه چیز و همه کس را فقیر و فانی می داند؛ جز او که غنی بالذات است و رفاقتش نه برای بهره برداری از ما است، بلکه برای آن است که ما را با مسیر فلاح و رستگاری و رشد مأنوس کند. لذا رشد خود را در عدم تعلق به غیر خدا می داند و تمنای آزادی از غیر او را دارد؛ چرا که در بستر و فضای توحید به این بینش رسیده است که عامل گناه، تعلق و وابستگی به غیر خدا است، نه عدم آگاهی از قبح گناه؛ که این عدم آگاهی، عامل مؤثر است، نه علت تامه. چون وابستگی و دلبستگی نفس به یک پدیده، عامل اصلی گناه است و ابراهیم های تاریخ، با گذشت از اسماعیلِ نفس خویش، به مقامات رفیع رسیدند و زبیرهای تاریخ از طریق وابسته شدن به فرزندشان (عبدالله بن زبیر) از اوج عزت به قعر ذلت و جهنم سقوط کردند.

لذا سالک در متن دعا می گوید: به چه کسی جز تو پناه آورم و به چه کسی امید داشته باشم تا مرا نجات دهد؟ سپس عاشقانه با تضرع و زاری و اقرار به اینکه فرد حاکم بر زندگی من، کسی است که آقای من است، می گوید: «سیدی لا تعذبنی و انا ارجوک؛ آقای من! مرا عذاب نکن در حالی که به تو امیدوارم» و باز سالک در فراز دیگری به موانع راه و پستی و بلندی های آن اشاره دارد و می خواهد تا با پناه آوردن به خدا، در این راه یاری بگیرد تا از موانع، عبور کرده و به منزل مقصود برسد. موانعی که در قالب حالات مختلف، رخ نشان می دهد و سالک را زمین گیر و او را از وظایف و تکلیف دور می کند؛ موانعی چون کسالت و تنبلی، ترس و بخل، اندوه باز دارنده، غفلت و قساوت قلب، فقر و مسکنت و هر بیچارگی که نظام زندگی را از مسیر الهی خارج نماید و هویت انسان را در مسیر هوا و هوس، دنیاطلبی و ترفندهای شیطان، راهبری نماید. چرا دنبال این راه حل، جهت عبور از موانع می گردد و به خدای خویش روی آورده؟ زیرا به زندگی خویش می اندیشد. چون زندگی را بس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.