پاورپوینت کامل معیارها; این بد گویی واجب است! ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معیارها; این بد گویی واجب است! ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معیارها; این بد گویی واجب است! ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معیارها; این بد گویی واجب است! ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
مؤلفه های بصیرت
این بدگویی واجب است!
مدتی است که در فرمایشات مقام معظم رهبری، مکرر از بصیرت، تأکید بر کسب آن، تحلیل قضایا و اقدام و برخورد از روی بصیرت یاد می شود. و با این که ایشان، بارها توضیحاتی در این باره بیان فرموده اند، ولی از آن جهت که این مفهوم، بسیار غنی و پر بار است نقش بسیار مهمی در زندگی اجتماعی ما دارد، این پرسش مطرح می شود که چه کنیم بصیرت ما افزایش یابد؟ بهتر است تحلیل کنیم که بصیرت چیست و از چند عنصر تشکیل می شود و بعد ببینیم کدام یک از این عناصر، در اختیار ماست تا بکوشیم آن را تقویت کنیم.
۱. هوش و فراست
بصیرت، حداقل سه مؤلفه و عنصر دارد و می توان گفت مثلثی است که از سه ضلع تشکیل می شود. اولین عنصر، امری خدادادی است؛ یعنی هوش و فراست خاصی است. هم تجربه نشان می دهد و هم در روایات هست که خداوند به بعضی افراد، فراست مخصوصی داده است. امروزه در روان شناسی می گویند هوش، انواعی دارد؛ هوش هیجانی، هوش اجتماعی، هوش ارتباطی، هوش علمی و…. ممکن است کسی از جهتی باهوش باشد، ولی از جهت دیگر، بهره ای از هوش نداشته باشد. بصیرت، هوش اجتماعی می خواهد. مسائل اجتماعی، درک خاصی را می طلبند. شاید شما هم افراد متعددی را دیده باشید که هوش درسی شان خوب است، یعنی درس را خوب می فهمند و شاید بیش از دیگران پیشرفت علمی می کنند، اما در درک بعضی از مسائل، خیلی ضعیف اند و یک نوع سادگی خاصی در برخی از مسائل دارند. این عنصر، یک هوش خدادادی است: «اتقوا فراسه المومن فانه ینظر بنورالله.»۱ استعدادها مختلف است و خدا افراد را مختلف آفریده است. بعضی ها از این جهت ضعیف اند؛ مثل برخی افراد که قدرت جسمی شان ضعیف است. این هم گونه ای از نقص می باشد؛ مثل کسی که از اول بچگی چشمش کم سو بوده یا گوشش سنگین است.
۲. شناخت
دو عنصر دیگر، کسبی است. اگر انسان آن درون مایه خدادادی را داشت، باید دو کار انجام دهد تا بصیرت۲ پیدا کند؛ یکی این که بر اطلاعات دینی اش بیفزاید و بکوشد دین شناس تر باشد؛ چون یکی از لوازم بصیرت این است که انسان فریب نخورد و یکی از راه های فریب این است که حکم دینی را برای انسان مشتبه کنند. بگویند وظیفه شرعی این است؛ آیه قرآن این را می گوید، حدیث این را می گوید. از این سخنان نشنیده اید؟! آن کسانی که به روی علی شمشیر کشیدند به قرآن استناد می کردند و می گفتند: «إنِ الحُکْمُ الا لِلّه؛۳ تو کافر شدی چون برخلاف قرآن عمل کردی.» یکی از شیوه ها این است که انسان را از راه قرآن و حدیث و امثال آن فریب دهند. کسی که معرفتش نسبت به قرآن و حدیث کم است و نسبت به احکام اسلام اطلاع کافی ندارد، فریب می خورد.
معاویه در اواخر عمر به حجاز آمد و مدتی در مکه و مدینه ماند. می خواست برای ولایت عهدی یزید زمینه سازی کند. او با شخصیت های معروف مدینه ملاقات هایی داشت و البته هر کسی را از راهی فریب می داد. برای یکی هدایا می برد؛ نزد یکی اظهار تقوا می کرد و یکی را مدح و ستایش می نمود. روی هر کدام به گونه ای کار می کرد تا ذهنش را برای پذیرفتن ولایت عهدی یزید آماده کند. با امام حسین صلوات الله علیه نیز ملاقاتی داشت و بالاخره بعد از مقدماتی که به عقلش می رسید تا ذهن ایشان را برای پذیرش آماده کند، گفت: من قصدم این است که بعد از من یزید، مسئولیت من را بپذیرد و به اسلام خدمت کند. حضرت نگاهی کردند و گفتند: این پسر سگ باز فاسق شارب الخمر را می گویی!؟ او این همه زمینه چینی کرده بود که بگوید یزید برای خلافت شایستگی دارد، حضرت کاسه و کوزه اش را به هم زدند. معاویه که دید قافیه را باخته است گفت: آقا! یزید درباره شما این طور حرف نمی زند. می دانید یعنی چه؟ معاویه به امام حسین می گوید: غیبت نکن! غیبت مسلمان حرام است. او از شما بهتر است. تو داری غیبت می کنی، اما او این طور نمی گوید؛ غیبت شما را نمی کند. ببینید، برای امام حسین چه قدر پیچیده حرف می زد.
این فریب دادن از راه دین است. حالا اگر یک انسان عادی بود امکان داشت در مقابل این منطق معاویه کم بیاورد و بگوید استغفر الله؛ اشتباه کردم، غیبت کردم. اما امامj این غیبت را واجب می داند. بی درنگ پاسخ معاویه را می دهد تا دهانش را ببندد؛ این بصیرت است؛ این که انسان بفهمد هر جا چه باید بگوید؛ چه باید بکند و چگونه باید برخورد کند. این جا این غیبت، غیبت واجب است، اگر نگویی گناه کرده ای. مگر گفتن هر سخنی پشت سر هر کسی غیبت حرام است؟ ما حتی در رساله های عملیه مان غیبت واجب داریم. کسی با شما مشورت می کند که فلانی به خواستگاری دخترم آمده و شما می دانید که او مرد فاسق معتاد مشروب خوار بی دینی است. باید به او بگویی یا نه؟ این غیبت واجب است. کسی می خواهد اختیار یک ملت را به دست بگیرد، شما احتیاط کنید و بگویید من چه عرض کنم؛ از دیگری بپرسید. از دیگری بپرسید یعنی چه؟ مقام مشورت است، باید بگویی؛ اگر نگویی گناه کرده ای. مقدس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 