پاورپوینت کامل شهدا; شهید احمد کاظمی ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهدا; شهید احمد کاظمی ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهدا; شهید احمد کاظمی ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهدا; شهید احمد کاظمی ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

من را در کنار یکی از درهای بهشت به خاک بسپارید؛ در کنار قبر حسین خرازی (قسمت اول)

سردار گفت: روزی دکتر ولایتی خاطره عجیبی را تعریف کرد (خاطره ای از زمانی که ایشان وزیر امور خارجه بودند و تازه کشورمان سرافراز حماسه دفاع مقدس شده بود…) زمانی که صدام به کویت حمله کرد و آن فضاحت به بار آمد؛ روزی در جلسه ای که طارق عزیز هم در آن حضور داشت حاضر بودم. به او گفتم که شما با چه زمینه ذهنی به کویت حمله کردید؟ یعنی شما واقعا انتظار…

طارق عزیز در پاسخ به من نکته ای گفت که فراموش نشدنیست… او گفت: «اگر صدام ۲۰۰۰ نفر از این سربند بسته های(سربازان جان برکف عاشق) خمینی را داشت کویت که سهل است! به عربستان هم حمله می کردیم…!!!»

سپس سکوتی طولانی کرد. بعد در حالی که نگاه خیسش را می دزداند گفت: «حاج احمد کاظمی به جِدّ، یکی از فرماندهان اون ۲۰۰۰ سربازه…». کسی که هم او منتظر شهادت بود و هم شهادت در انتظارش… و سرانجام به آرزوی دیرینه اش رسید… اون هم چه روزی. .. روز عرفه… روزی که خداوند در عرفات فرمان «بَلِّغْ» را به پیامبر داد؛ روزی که امام حسین سفر آسمانیش را آغاز کرد؛ روزی که… روز شناخته.. و کسی که خودشو بشناسه خدای خودشو شناخته و هر که خداوند را شناخت عاشق او می شود و خداوند نیز عاشق او می شود و هر که خداوند عاشقش شود خداوند او را می کشد و هر که کشته شود دیه ای دارد و دیه کسی که. ..

و برای همینه که دوباره مروری می کنم برزندگی کسی که خداوند دیه او بود…

احمد کاظمی؛ متولد ۱۳۳۷؛ نجف آباد اصفهان

طبق گزارشات ساواک، کاظمی از خرابکاران(انقلابیان فعال) قبل از انقلاب بود.اسناد دستگیری ۱۵ روزه او بیانگر ذکاوت و البته عدم بروز اطلاعات توسط او بوده است و به عبارتی یکی از مهم ترین علل شدت شکنجه اش همین بود. وقتی از زندان بیرون آمد؛ تا یک ماه از ناحیه بینی خونریزی داشت. بعد از پیروزی انقلاب، دادستان نجف آباد به احمد گفته بود «شما اسم همان پاسبانی که با چکمه زده بود توی صورت شما که به خاطر آن خونریزی شدیدی داشتید، به ما بدهید تا ما دستگیر و مجازاتش کنیم». ولی احمد ما با اینکه این پاسبان را می شناخت اسمش را نداد و گفت: «خود ایشان در این انقلاب تنبیه شده است…».

احمد کاظمی؛فارغ التحصیل رشته ماشین آلات کشاورزی از دبیرستان دکتر شریعتی نجف آباد؛۱۳۵۸

آشنایی او با گروه محمد منتظری برگ جدیدی در زندگی احمد بود. همراه گروه، ۴۵ روز در پادگان حمویه نزدیک دمشق آموزش نظامی دید… تا این که رفتند لبنان و احمد یکی از اعضای گردان های نظامی سازمان الفتح شد و البته همون جا بود که شخصیت بزرگ و برگزیده جهان عرب باهاش آشنا شد… کسی که بعدها به فرمانده احمد نوشت: «خبر شهادت حاج احمد کاظمی دل ما را به درد آورد و مصیبت بزرگی را در دلمان تکرار کرد. ما که از نزدیک حاج احمد کاظمی را می شناختیم اذعان می کنیم که او به حق فرماندهی نمونه و مجاهدی بزرگ و عبدی صالح و برادری وفادار برای ما بود. از خداوند متعال عاجزانه خواستاریم که حاج احمد کاظمی و شهدای همراه او را با حضرت امام حسین علیه السلام و اصحاب و یاران او محشور نماید و همچنین به حضرتعالی و خانواده داغدیده وی صبر جمیل و اجر جزیل عطا نماید». برادر شما حسن نصرالله.

در هر حال احمد ۲۱ ساله ما نتونست زیاد دوام بیاره و ناامید برگشت ایران؛ هیچوقت صریح راجع به این موضوع صحبت نکرد ولی بعد ها معلوم شد که چریک های فلسطینی نه کاری با خدا و پیغمبر داشتند و نه با دین و مذهب… بیشتر آرتیست بازی می کردند تا مبارزه و این با افکار متعالی احمد ما جور در نمی اومد…

احمد کاظمی؛ ۱۳۵۹؛پاسدار سپاه کردستان

پاسدار شدن زمانی که. .. چی بگم. ولی خیلی سخته. حالا اگه کسی اون زمان پاسدار می شد مطمئناً هر پاسداری نمی رفت کردستان برای مقابله با ضد انقلاب… کردستان اون زمانی که اسمش مو به تن هر آدم نترسی سیخ می کرد…همون جا مجروح شد… خلاصه وقتی جنگ شروع شد رفت جنوب و شد معاون غلامرضا محمدی. آبادان؛ فارسیات؛ پادگان حمید و دارخوین، کارورزی خوبی برای یک فرمانده بود…

احمد کاظمی؛ فرمانده تیپ ۸ نجف اشرف؛ ۱۳۶۰

سال شصت سال تشکیل سازمان رزم سپاه بود و سال ۶۱ سال خروش ملت علیه متجاوزین… وقتی جسارت بالای احمد توی عملیات فتح المبین و نگرش جامع تاکتیکی اون برای همه روشن شد؛ نگاه ها به اون خیلی جلب شد.هیچ کس نمی تونه دلاوری و نقش ویژه احمد رو توی فتح خرمشهر نادیده بگیره یعنی اگر احمد و حسین نبودن عملیات چنان دچار پیچیدگی می شد که…

در هر صورت همه می دونن که اون زمان کشور وضع خیلی خوبی از لحاظ ادوات نظامی نداشت. ول

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.