پاورپوینت کامل خود را گم نکنیم – سرمقاله ۲۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خود را گم نکنیم – سرمقاله ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خود را گم نکنیم – سرمقاله ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خود را گم نکنیم – سرمقاله ۲۶ اسلاید در PowerPoint :
ابراهیمj با همه تلاش های شیطان[۱] و با همه علقه به فرزند آن هم فرزندی چون اسماعیل، از او می گذرد[۲] و قبل از آن با همه دل بستگی به هاجر و فرزند کوچکش اسماعیل، آنهم پس از سال ها نداشتن فرزند، آنها را در سرزمین خشک و بی آب و علف وا می گذارد.[۳] از خود و خواسته خود و از همه می گذرد. سر به سجده می نهد و با همه وجود خود را بنده می داند.[۴] بنده ای که فراموش نمی کند بنده است نه خدا و ارباب.
سخن از ابراهیم را به زندگی امروزی مان برمی گردانیم؛ وقتی که فراموش می کنیم بنده ایم. از دفتر ریاست و معاونت و قائم مقام و مدیریت و… یک مجموعه کوچک تا ریاست و معاونت یک سازمان بین المللی، از ریاست خانه و پدری و مادری تا ریاست جامعه و سروری، همه و همه چقدر بندگی یادمان نمی رود؟ چقدر دل بسته به میز و عنوان و رسته و درجه و پست نمی شویم و چقدر با همه علاقه به این ها، باز بنده ایم و مطیع خدا؟
درخت هر چه بیشتر بَر می گیرد و پُر میوه تر می شود، شاخه هایش بیشتر سر به زمین می نهند. گویا درخت متواضع تر می شود و بنده تر و ساجدتر؛ برای خدایی که این گونه به او نعمت داده و به زیبایی او را باعث خیر رسانی و کانال فیض به دیگران قرار داده است.
انبیا و اربابان الهی، از تمامی فرشتگان، متواضع تر و خاشع تر بودند. اینجاست که فرشتگان را به مقام ولی خدا راهی نیست.[۵]
حال چه شده است که آنکه مسئولیتی گرفته و برای خدمت رسانی، کانال فیض شده، به جای خشوع و خضوع، متکبرانه گام می نهد و مدعی اربابی و خدایی می گردد.[۶]
مادر یا پدر خانه فریاد می زند و می پندارد فرزندان بندگان اویند. مدیر و مسئول ناجوانمردانه عمر و وقت افراد را به بازی و تمسخر می گیرد؛ گویا خداوندگار آنهاست. چه شده است بنده ای که چشم و گوش و نفس او امانت است و مَرکب جسم او امانتی است در کنار امانتِ زمان و مکان و همه امکاناتی که خداوند برایش قرار داده، بی مهابا می تازد؛ جسمش را برده شهوات و امیالش کرده است.
چه شده است که فراموش می کنیم دنیا، فراز و فرود فراوان دارد. روزی که مغرور از نشاط جوانی هستیم به نخوت پیری تبدیل می شود و روزی که مغرور از پُست و عنوان و مقامیم به خجلت عزلت و برکناری خواهد رسید.
چه شده است که حکم ریاست و مهر و امضایی، ما را فرسنگ ها از هویت، دین و برادران دیروزمان دور می کند و فریفتگی و غرورِ عنوان، از ما فرعونِ بی عنان می سازد و فراموش می کنیم که نامه و مهر و امضا و مقام و ریاست، اگر جایگاهی برای ماندن داشت به ما نمی رسید و برای گذشتگان می ماند.
چه شده است که خود را خداگونه و مطلق می پنداریم؛ همه چیز را من می فهمم؛ همه چیز برای من است؛ همه باید با من هماهنگ باشند؛ همه جز من، اشتباه می کنند؛ هیچ چیزی نباید از دیدگان من مخفی بماند، نباید هیچ انتقادی به من بشود؛ بدون هماهنگی من…، بدون اجازه من… انتقاد به من…!
همه و همه می شود من. به بهانه ها و توجیه های مختلف مثل نظم و مدیریت و انسجام و…، دیگران را به بردگی و بندگی نْفسِ سرکش خود می خواند و فراموش می شود که پیامبران و اولیای خدا آمده اند تا بندگان را به بندگی خدا فرا خوانند نه به بندگی خود.[۷]
فراموش کرده ایم که چون خدایی جز خدا قابل تصور نیست و آنچه ماناست فقط خداست، پس راهی برای ماندگاری جز خدا و تعلق به خدا[۸] و بندگی او نیست، که بندگان خدا هم وارثان زمین اند[۹] و هم وارثان فردوس[۱۰] و بهشت برای آنان است.[۱۱]
البته همین امروز هم برخی افراد همیشه بنده اند، با هر مسئولیت و مقامی که باشند؛
ـ فکر کردم از خودمان است. یکی بهش گفت: «اون بیل رو بردار بیار از اینجا مشغول شو!» رفت بیل را برداشت و شروع کرد به کار. دو سه نفر آمدند گفتند: «آقای شهردار! شما چرا؟» گفت: «من و اونها نداره. کار نباید زمین بمونه.» بیل می زد مثل کارگرها، عرق می ریخت عین کارگرها!
ـ چند قدمی از او دور نشده بود که یادش آمد اسم دوست جدیدش را نپرسیده است. همان که مثل نیروهای خدماتی کار می کرد و زباله ها را جمع می کرد. او که می گفت: «همه به خاطر خدا به اینجا آمده ایم. ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 