پاورپوینت کامل آقا صبح آفتاب نزده، این جاست! ۲۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آقا صبح آفتاب نزده، این جاست! ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آقا صبح آفتاب نزده، این جاست! ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آقا صبح آفتاب نزده، این جاست! ۲۴ اسلاید در PowerPoint :
مرد می دوید. تند و قبراق. کوچه ها و خیابان ها زیر پایش می سریدند. باید زود می رسید و خبر را به اهالی شهر می رساند. شیعیان منتظر او بودند. سومین روزی بود که او از طرف مردم به بیابان زده بود تا «آقا» را ببیند و از او بخواهد که ظهور کند و ستمگران را سرجای خود بنشاند. لحظه ای ایستاد. شب از راه رسیده بود. نگاهی به آسمان پرستاره شهر انداخت. چه شب زیبایی بود! قلبش هنوز تپش ملاقات با آقا را داشت. چه دیدار شوق انگیزی بود!
وقت ایستادن نبود. با خود گفت: «باید زود بروم و خبر را به دوستان برسانم.» دوباره قدم تند کرد. آقا گفته بود: «به مردم خبر بدهید فردا در حیاط خانه کسی جمع شوند.» مرد در ذهنش دنبال دوستان و آشنایان می گشت که برای ظهور آقا بیشتر گریه و التماس می کردند. اندیشید: «باید زودتر از همه به این ها بگویم! اما گوسفندها. باید سه چهار گوسفند هم آماده کنم. حالا چه جوری آنها را پشت بام ببرم؟ اصلاً برای چه؟»
مرد گفته های آقا را مرور می کرد و لبخند می زد. اصلاً باورش نمی شد اینها را آقا گفته است… حتی ساعتش را هم گفت. باید صبح علی الطلوع همه در خانه بزرگ محمد بن هاشم حاضر شوند».
مرد غرق در شادی بود. «آقا ظهور کند، چه می شود! دیگر از ظلم خبری نیست، عدالت همه جا را می گیرد و مردم در صلح و صفا زندگی می کنند.»
با این فکر ها به کوچه محمد بن هاشم رسید. آنجا حسین، محمد نجار و چند نفر دیگر منتظرش بودند. اگر کمی هم دیر می رسید، نگران می شدند. حرکتش را تندتر کرد. وقتی دم در رسید، دستش را روی قلبش گذاشت. نمی دانست خبر به این مهمّی را چطوری به آنها بدهد. صدای جیرجیرک ها و قورباغه ها از طرف شط به گوش می رسید. شهر در سکوت فرو رفته بود. مردم شب ها از ترس سربازان حکومت، توی خانه ها می رفتند و در خانه هایشان را می بستند.
مرد کوبه در را برداشت. وقتی آن را پایین آورد، صدا، سکوت شب را شکست. تقّه های آرام در، چند بار تکرار شد. لحظاتی گذشت. ناگهان پسر هاشم، خود، در را باز کرد.
ـ شیخ علی! تویی؟. .. کجایی مرد؟ دلمان هزار راه رفت!
دو مرد در آغوش هم فرو رفتند و لحظه ای آرام گریستند.
ـ از آقامون چه خبر شیخ؟
صدای پسر هاشم می لرزید.
ـ او را دیدی؟. .. سلام ما را بهش رساندی؟. ..
شیخ علی اشک هایش را پاک کرد و لبخند زد:
ـ آقا صبح آفتاب نزده این جاست. همین جا!
ـ راست می گویی؟
شیخ علی در حالی که ماجرای دیدار را مو به مو به محمد تعریف می کرد وارد خانه شد. حسین و محمد نجّار نیز به استقبال آمدند.
صدای اذان صبح که بلند شد، شیخ علی چشم هایش را باز کرد. اتاق های خانه محمد پر شده بود. شیعیان یکی یکی و بی سر و صدا به خانه او آمده بودند و حالا درگوشی به همدیگر چیزهایی می گفتند. خوش حالی در چشم هایشان دیده می شد. برای دیدار با آقا لحظه شماری می کردند. شیخ بلند شد و به حیاط رفت. وقتی وضو گرفت و برگشت، محمد نجّار با خنده جلوی چشمانش ظاهر شد:
ـ همان طور که گفته بودی، گوسفندها را بی سرو صدا پشت بام بردم و دست و پایشان را بستم. حتی پوزه هاشان را هم بستم تا صدایشان درنیاید.
شیخ علی دست روی شانه محمد گذاشت و گفت: «خیلی خوب، من می روم پشت بام، نماز را هم همانجا می خوانم. یک کمی عجله کنید، چیزی به وقت ملاقات نمانده است».
قلب محمد نجّار تپید. به سرعت راهی مطبخ سرا شد. پسر هاشم به فکر پذیرایی از مردم بود. داشت تنور را برای پختن غذا آماده می کرد. می خواست افتخار پخت این غذا برای خودش باشد. نجّار تا رسید، شمار میهمانان را به محمد اعلام کرد و با عجله برگشت و راهی پشت بام شد.
*
جمعیت در حیاط نه چندان بزرگ پسر هاشم موج می زد. خبر آمدن آقا را که شنیده بودند داشتند بال در می آوردند. همه منتظر بودند آقا از پشت بام خودش را به آنها نشان دهد؛ امّا آقا هنوز دیده نمی شد. چند بار هم از طریق شیخ علی سلام و پیغام خودش را ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 