پاورپوینت کامل اردوی زیارتی آسمان ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اردوی زیارتی آسمان ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اردوی زیارتی آسمان ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اردوی زیارتی آسمان ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۵

دو سه ساعتی است که صدای خنده و شوخی بچه ها قطع شده، دیگه حتی کمتر با هم صحبت
می کنن. همیشه از مسافرت های طولانی که با اتوبوس می رفتم بدم می اومد، حوصله ام
سر می رفت. اما این دفعه با همه قبلی ها فرق می کنه. از صبح زود که راه افتادیم سر
وصدای بچه های ته اتوبوس یه لحظه آروم نشده بود. ترکش های شوخی هاشون کم و بیش ما
رو هم گرفته، گاهی یه خورده عصبانی می شدم، اما حوصله ام سر نمی رفت. همین نیم ساعت
پیش محسن یه پارچ آب خالی کرد رو سر امید که یکی دو تا لیوانش هم به ما ـ بچه
مثبت های اردو ـ رسید؛ بی چاره امید! فکر کنم هنوز هم داره از سرما می لرزه، البته
تقصیر خودش بود، نباید این قدر سر به سر محسن می ذاشت؛ نشسته بود کف اتوبوس به
بهانه اینکه دنبال چیزی می گرده، بندهای کفش محسن رو گره زده بود به هم، آقا محسن
هم بلند شد بره آب بخوره … ولو شد کف اتوبوس، صدای خنده بچه ها تا نیم ساعت قطع
نشد. خیلی دلم می خواست می رفتم عقب اتوبوس و قاطی اون ها می شدم؛ اما راستش از
مرتضی که کنارم نشسته خجالت می کشیدم، من و مرتضی تازه با هم رفیق شدیم، برای همین
یه خورده با هم رودربایستی داریم، بیشتر از یه خورده، برای همین رودربایستیه که از
صبح تا حالا مثل میخ اینجا نشستم و ادای بچه مثبت ها رو در می آرم. جریان رفاقت ما
با مرتضی خودش داستانی داره که طلبتون باشه بعدا تعریف می کنم.

هنوز به ما نگفتن کجا قراره بریم. ده پونزده کیلومتری اندیمشک، حاجی بلند شد، با دو
سه تا صلوات بچه ها رو آروم کرد، بعد از خاطرات منطقه برامون تعریف کرد.

از وقتی که پادگان دوکوهه رو رد کردیم انگار دیگه کسی حال و حوصله شوخی نداره حتی
امید هم که همش برای محسن خط و نشون می کشید که تلافی می کنم ساکت سرجاش نشسته،
بعضی از بچه ها دارن قرآن می خونن، بعضی زیارت …

سکوت بچه ها و حال و هوای منطقه باعث شد دفترچه خاطراتم رو در بیارم و مشغول
نوشتن بشم:

«اتوبوس لحظه به لحظه فاصله ها را بر می دارد و با عجله پیچ و خم های جاده رو
می بلعد.

نسیم بهاری همراه با عطر یاس از پنجره ها سرک می کشد و خستگی هفده، هجده ساعت
مسافرت را از طرف دیگه بیرون می برد.

صدایی آرام در صندلی پشتی زیارت عاشورا زمزمه می کند: السلام علیک یا ابا عبدالله

از پنجره بیرون را نگاه می کنم، با اینکه جاده تقریباً هموار است، اما احساس می کنم
سربالایی حرکت می کنیم و هر چقدر جلوتر می رویم به آسمان نزدیک تر می شویم. معجونی
شیرین از احساسات، در آن غروب زیبا فضای اتوبوس را پر کرده و بیشتر از همه به قفسه
سینه من فشار می آورد و من از همه اینها لذت می برم؛ از غم، شادی، غربت، انتظار،
انتظ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.