پاورپوینت کامل یادداشتهای یک شهید زنده ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یادداشتهای یک شهید زنده ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادداشتهای یک شهید زنده ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یادداشتهای یک شهید زنده ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

دستی به شانه چپم خورد. وقتی برگشتم، کسی را ندیدم. از سمت راست آمده بود و جلویم
ایستاده بود. چشم در چشم که شدیم، گفت: «حاجی جون نوکرتم!» و تا به خودم جنبیدم، دو
طرف صورتم را بوسیده بود و داشت با دو تا دستش سرم را پایین می آورد تا پیشانی ام
را ببوسد. با دو تا چشم از حدقه در رفته نگاهش می کردم تا بالاخره سرجایش ایستاد.
گفتم: «ببخشید به جا نیاوردم!؟»

طوری برخورد می کرد، انگار که صد سال است با هم رفیقیم. دستم را گرفت و گفت: «اما
من به جا آوردم آقا سید!» ذهنم را فعال کرده بودم تا بگردد بلکه نشانه ای پیدا کند.
آخر این جوان خوش برخورد با آن ریشهای مشکی را کجا دیده بودم؟ سنش به جنگ که
نمی خورد تا رفیق آن دوران باشد. توی محیطهای بعد از جنگ هم همچین شخصی را نداشتیم.

هنوز می گشتم، بلکه یادم بیاید و از حیرت دربیایم که پرسید: «پس شما با این وضعیت
جسمی و این بدن پر از ترکش، مناطق جنگی هم می آیید؟»

خلاصه کنم…. عذر خواستم که «من شما را بجا نیاوردم» و تازه معلوم شد بنده خدا از
دست اندرکاران نشریه ویژه اردوهای به سوی نور است و ما را چند سال قبل در مراسمی که
برای خاطره گویی دعوت شده بودیم، دیده است و ….

به چادر بچه های نشریه رفتیم و مهمان یک چای قند پهلو شدیم. ادبیات بچه ها برایم
جالب بود. انگار سال ۶۵ شده بود و کنار رزمنده ها داشتیم برای عملیات کربلای پنج
آماده می شدیم ، شغل بچه ها را پرسیدم. یکی دانش آموز بود، دیگری دانشجوی کامپیوتر،
آن یکی مکانیک بود و دیگری طلبه و … .

درست مثل جنگ همه تیپ آدمی را می شد پیدا کنی. یک نماد کوچک از کل جامعه. خواستم
خداحافظی کنم و بروم سراغ زیارت شهدا که گفتند: «کجا!؟ تازه گیرتان آورده ایم،
بگذاریم به همین راحتی از چنگمان در بروید!» سر بحثی جدی را باز کردند از این قرار:
«بسیاری از کسانی که اکثراً هم نوجوان و جوان اند، وقتی به این مناطق می آیند،
بسیار تحت تاثیر قرار می گیرند و احساس معنویت و تحولی خاص می کنند، اما وقتی عزم
حرکت می کنند، این سؤال برایشان ایجاد می شود که «حالا چه باید کرد؟» یا «اگر شهدا
امروز به جای ما بودند چه می کردند؟» که اگر پاسخی عینی و صحیح به آن داده نشود،
تأثیر این سفر هم کوتاه مدت می گردد و برعکس، جوابی مناسب می تواند زندگی فرد را
تحت تأثیر قرار دهد: ما منتظریم!» سکوتی کامل فضای چادر را گرفت و همه چشمها به سوی
من که به فکر فرو رفته بودم، نشانه رفتند.

حوصله بچه ها داشت سر می رفت که پرسیدم: «آیا واقعاً این سؤال مثل فشنگی که توی
لوله تفنگ گیر می کند، توی ذهن شما گیر کرده؟» سرها که به نشانه تأیید تکان خوردند،
ادامه دادم: «پس اگر واقعاً این سؤال اساسی ذهن شماست، خوب گوش کنید.»

نگاه ما به دفاع مقدس، ارتباط عمیق و تنگاتنگی دارد با نگاه ما به انقلاب اسلامی؛
چرا که اساساً همان انسان انقلاب اسلامی بود که در جنگ، حد اعلای خود را متجلی ساخت
و در قالب «بسیجی خمینی»، در راه آرمان انقلاب اسلامی جان داد و ایثار و فداکاری
کرد. حالا ما که اینجا نشسته ایم، اگر ندانیم از چه عقبه تاریخی و آرمانهایی
برخورداریم، نخواهیم توانست درست تصمیم بگیریم و در فضای امروز به تکالیفمان عمل
کنیم.

ببینید! جوانی که مثلاً انقلاب اسلامی را حداکثر در حد بازی منچستر ـ رئال، مهم و
تأثیرگذار می داند (که البته این به خاطر ضعف تبلیغی ماست) خوب نباید انتظار داشته
باشیم حاضر باشد امروز برای آن جان بدهد یا حتی با شهدای آن ارتباط عمیق و درستی
برقرار کند. انقلاب اسلامی ایران به اندازه تمام تاریخ بشریت عمق دارد. آیا واقعاً
ما نگاهمان این گونه است؟! دوباره می پرسم: آیا واقعاً ما نگاهمان این گونه است؟!

انقلاب اسلامی مگر چه می خواست؟ می خواست که انسان به آن عهد ازلی که بسته است،
بازگردد و دوباره در مسیر فطری خودش قرار بگیرد. بنابر همین، آوینی از تجدید حیات
باطنی انسان سخن می گفت و امام(ره) جنگ ما را جنگ از آدم تا خاتم معرفی می فرمود.
انقلاب اسلامی در عصری رخ داد که در آن، علم تجربی هر آنچه را که غیر قابل تجربه
بود نفی می کرد و چیزهایی مثل دین را افیون می دانست و نقش خدا را در حد یک بازیگر
معمولی سینما هم نمی دانست. آن قسمی را که شیطان خورد، یادتان است؟ «لأغویّنهم
اجمعین؛ همه شان را گمراه می کنم!» انقلاب اسلامی جریانی را در عالم آغاز کرد درست
بر خلاف این جریان شیطانی و غیر الاهی تا انسان را از تاریکی به روشنایی سوق بدهد.
این جریان معنوی که حضرت امام (ره) آن عبد صالح خدا، در این مردم دمیدند، به اقصی
نقاط جهان کشیده شد و دل بسیاری را که هنوز قفل بر قلبشان نخورده بود لرزاند. وگرنه
با چه استدلالی الآن صدها آفریقایی توی قم در حال تحصیل علم هستند؟ با چه استدلالی
امریکایی و کانادایی از آن طرف دنیا می آید ببیند این شمیم خوش چی بود؟ و با چه
استدلالی جریاناتی چون حزب الله لبنان به تأسی از ما، آن پیروزیهای بزرگ را کسب
کردند؟ با این نگاه تاریخی و ایدئولوژیک است که این انقلاب، ثمره تلاش و آرزوی همه
علما و شهدای اسلام از دوران حکومت مولا علی(ع) تا به امروز است. با این نگاه است
که آدم خیلی از حرفها و تعابیر امام را می فهمد که البته متأسفانه نسل امروز، حتی
بسیجیهای ما آن قدر که باید به این سخنان به عنوان یک مبنای فکری اصیل مراجعه
نمی کنند!

حالا با این نگاه، در حقیقت حمله به ایران، نه یک هوس کشورگشایانه و شخصی، که بسیج
شدن جنود شیطان از سراسر جهان برای جلوگیری از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.