پاورپوینت کامل اتل متل یه شاعر…تنها با وضو می شود ستاره چید ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اتل متل یه شاعر…تنها با وضو می شود ستاره چید ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اتل متل یه شاعر…تنها با وضو می شود ستاره چید ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اتل متل یه شاعر…تنها با وضو می شود ستاره چید ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
کوچک که بود، هنگام خواب، یک یک ستاره های آسمان را می شمارد و دوست داشت برود آن
بالا، بالای بالا، و ستاره خودش را که نشان کرده بود، بچیند و بیاورد زمین و به
بچه های محل و همکلاس هایش نشان بدهد و بگوید، نگفتم می شود بالا رفت و ستاره چید؟!
*
همیشه در مسیر خانه تا مدرسه، چشمش به آسمان بود و هر فصل کوچ، پرواز غازها و قوها
را تماشا می کرد و هر گاه بالگردی می گذشت، برای خلبانش دست تکان می داد و می گفت:
«آخرش من هم از زمین جدا می شم و میرم آن بالا بالا کنار ستاره خودم. از اون طرف که
برمی گردم، ستاره ام را نشون پرستوها، سارها و سینه سرخ ها می دم…»
*
انقلاب که پیروز شد، رجبعلی پایش از زمین جدا شده بود، با پرواز بالگرد ۲۰۶ و ۲۱۴؛
اما هنوز احساس می کرد این بالگردها او را به کهکشان نمی رسانند. دوست داشت پر
پروازی داشته باشد که او را آنقدر از زمین و از آنچه در آن بود دور می کرد که کره
زمین را به اندازه نقطه ای ببیند ناچیز و کوچک و حقیر؛ چون نگاه مولایش علی(ع) به
زمین و آنچه در آن بود…
او را برساند به همان ستاره کودکی اش؛ آن را بچیند به زمین بیاورد، به روستای
جورکویه خشکبیجار رشت. به دوستانش که حالا همه بزرگ شده بودند و هر یک از آنها شغلی
و مقامی داشتند نشان دهد و بگوید «نگفتم رفتن اون بالا کاری نداره به شرط اینکه
قلبت را هم چون پایت از زمین جدا کنی.»
*
نبرد کردستان که شروع شد، وضو گرفت و سوار بر مرکبش از مرز صعود عقاب ها گذشت و
دیگر از آن روز کسی «محمدی» را بی وضو ندید!
*
جنگ که آغاز شد، دو هزار سورتی پرواز با وضو را در پرونده پروازش به ثبت رساند و
همیشه زیر برگ پرداختی حق مأموریتش می نوشت: «فی سبیل الله». هر وقت هم که می گرفت،
یکراست می رفت سراغ حساب ۱۰۰ امام…
روزی که به خاطر عملیاتی موفقیت آمیز و به عنوان تشویقی دو تخته فرش به او جایزه
دادند، همانجا آنها را به یک نیازمند هدیه کرد و به خانه برگشت. آخر برای محمدی که
به دنبال عروج بود، فرش زمینی به کار نمی آمد. او به جای دو تخته فرش زمینی در
جست وجوی دو بال عرشی بود؛ دو بال پرواز تا او را ببرند آن بالای بالا نزد همان
ستاره…
*
روزی که قطعنامه پذیرفته شد و سخن از بسته شدن دفتر و کتاب شهادت به میان آمد، خطی
از اشک از سیمای همیشه با وضویش کشیده شد و اشکش از آسمان نگاهش به زمین افتاد، اما
او
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 