پاورپوینت کامل مبارزی که از آمریکا به طلاییه رفت; نگاهی به زندگی سردار شهید سیدکاظم کاظمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مبارزی که از آمریکا به طلاییه رفت; نگاهی به زندگی سردار شهید سیدکاظم کاظمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مبارزی که از آمریکا به طلاییه رفت; نگاهی به زندگی سردار شهید سیدکاظم کاظمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مبارزی که از آمریکا به طلاییه رفت; نگاهی به زندگی سردار شهید سیدکاظم کاظمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۰
مرد زیر تیغ آفتاب در مزرعه مشغول کار بود که خبر را برایش آوردند. مزرعه او در یکی
از بخش های محروم شهرستان گرمسار واقع شده بود؛ آرادان. کسی که آمده بود، با یک
دنیا نگرانی گفت: باید بروی دنبال قابله.
ساعتی بعد در خانه ای آن طرف تر از مزرعه، کودکی دیده به جهان گشود که نامش را سید
کاظم گذاشتند.
سید کاظم شش سالش شده بود. مشکلات شدید اقتصادی، می رفت که پدر را به زانو
دربیاورد، اما تسلیم نشد. تصمیمش را گرفته بود. با اینکه برایش سخت بود، خانواده را
راضی کرد که همراهش به شهر گرگان بروند. طولی نکشید که دوباره مشغول کشاورزی شد.
سیدکاظم نگاهی به آسمان کرد. چند دقیقه بعد صدای مؤذن بلند شد. سید بیلش را زمین
گذاشت. آستین ها را بالا زد. وضو گرفت و سجاده اش را پهن کرد.
سیدکاظم از همان سنین کودکی و نوجوانی، در کنار درس خواندن، نان آور خانواده هم
بود. مزرعه هایی که سیدکاظم در آنها کار می کرد و عرق می ریخت، هنوز هم نجواهای
عاشقانه اش با معبود را شهادت می دهند.
به مطالعه، به شدت علاقه مند بود. گاهی حتی از خرج های ضروری اش چشم پوشی می کرد و
هر چه که می توانست، کتاب می خرید. پانزده، شانزده سالش که بود، مشترک چند مجله
مذهبی قم شد. سال ۵۲ با همین کتاب ها و مجله ها یک کتابخانه کوچک داخل خانه راه
انداخت، اسمش را هم گذاشت «حضرت حر». کتاب ها درباره زندگی ائمه اطهار(ع) و
موضوعات دینی بود. آنها را به هم سن و سال های خودش امانت می داد.
همان وقت ها با چند تا روحانی اسم و رسم دار توی گرگان آشنا شد. کتاب «حکومت
اسلامی» امام خمینی(ره)، رساله ایشان، و بعضی کتاب های ممنوعه دیگر را از همان طریق
تهیه کرد. سید کاظم این کتاب ها را به لیست موجودی کتابخانه اش اضافه کرد! آنها را
به دوستان مورد اعتمادش امانت می داد. یکی، دو ماه بعد، یک شب، مأموران ساواک از در
و دیوار ریختند توی خانه. از همان شب، سیدکاظم برای اولین بار طعم شکنجه های
وحشیانه و ددمنشانه را چشید.
سال ۵۴ دیپلم گرفت. همان سال، به خاطر مشکلات جسمی اش با گرفتن معافیت پزشکی، از شر
خدمت برای رژیم شاه خلاص شد. هنوز سال به اتمام نرسیده بود که سیدکاظم برای ادامه
زندگی عازم شهر تهران شد. وقتی پدر از علت این هجرتش پرسید، گفت: می خواهم یک کار
مناسب پیدا کنم، و به یاری خدا، در کنکور سال بعد شرکت کنم.
در تهران، با شرکت در آزمون سازمان تربیت بدنی به استخدام آن سازمان درآمد. اما روح
تشنه سیدکاظم به کنج عافیت و به رزقی مکفی، آرام نمی گرفت. در همین روزها با چند
دانشجو که فعالیت سیاسی می کردند آشنا شد. و خیلی زود در فعالیت های مخفی آنها علیه
رژیم شریک شد.
دو سه ماه بعد، برای بار دوم، ساواکی ها او را گرفتند و با توجه به سابقه قبلی اش،
فوراً به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم منتقل شد. ده شبانه روز، شدیدترین آزارها و
شکنجه ها را متحمل شد، اما به هیچ چیزی اعتراف نکرد. نهایتاً چون مدرکی علیه او
پیدا نکردند، مجبور شدند آزادش کنند. سال ۵۵ سیدکاظم با جدیت و پشتکاری که داشت،
موفق شد در آزمون ورودی دانشگاه، با رتبه ای مناسب قبول شود. مهرماه، با خوشحالی
تمام وارد دانشگاه تهران شد. اما هنوز چند روزی از تحصیلش نگذشته بود که حکم اخراجش
صادر شد. پی گیری که کرد، دید ساواک او را به عنوان یک عضو مخرب معرفی کرده که
نباید ادامه تحصیل بدهد. این ممنوعیت، فصل جدیدی را در زندگی او باز کرد؛ مدتی بعد،
با تشویق و حمایت های جدی پدر و مادرش راهی ادامه تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در
آمریکا شد. در آمریکا هم، از طریق دوستانش به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و
کانادا، راه پیدا کرد.
بارزترین خصوصیت شهید کاظمی، بینش عمیق فکری و شناسایی مدبرانه اش از حرکت های
سیاسی بود. این بینش و شناسایی به حدی بود که در کنار مبارزه با رژیم شاه، همزمان
در مقابل گروهک های منحرفی مثل پیکار و سازمان مجاهدین قد علم کرد.
همیشه می گفت: مواظب گروهک ها باشید. مبادا در دامان آنها بیفتید. با تمام توان از
امام خمینی پیروی کنید که اسلام راستین در وجود این مرد خدا نهفته است.
برای ادامه فعالیت های مذهبی ـ سیاسی او مشکل پیدا شده بود. از هر فرصتی برای افشای
ماهیت رژیم نهایت استفاده را می کرد. پخش اعلامیه، نوشتن شعار، و راه انداختن
تظاهرات های دانشجویی، از جمله فعالیت های او بود. تا هنگام بازگشتن به ایران،
دوبار پلیس آمریکا دستگیرش کرد. از ضرب و شتم های اربابان ساواکی ها هم بی بهره
نماند، ولی آنها هم نتوانستند مانع فعالیت او شوند. پیشرفت او در این زمینه به جایی
رسید که در نهایت مسئولیت انجمن اسلامی ایالت محلی را که در آن تحصیل می کرد به
عهده اش گذاشتند.
با اینکه موقعیتش برای ادامه تحصیل در خارج از کشور عالی بود، ولی در اسفند ماه ۵۷
برای خدمت هر چه بیشتر به انقلاب و اسلام، به ایران بازگشت. طولی نکشید که به عضویت
سپاه درآمد و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 