پاورپوینت کامل تو آخرین نفری ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تو آخرین نفری ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تو آخرین نفری ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تو آخرین نفری ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۴
حسین گفت: پاورپوینت کامل تو آخرین نفری ۲۰ اسلاید در PowerPoint
به یاد حماسه آفرینی های سنگرسازان بی سنگر ـ بچه های مهندسی ـ رزمی
اواخر جنگ بود که لشکر امام حسین(ع) در خط گمرک خرمشهر پدافند کرده بود و لشکر هم
گردان امام حسین را که من هم در آن گردان بودم، مامور کرد تا از خط نگهداری کند.
قسمتی از خط که مجاور نهر عرایض و مقابل قصر شیخ خزعل بود، خاکریز مناسبی نداشت؛
حجم آتش دشمن و گلوله های مستقیم تانک، خاکریز را خیلی کوتاه کرده بود. درخواست
کردیم بچه های مهندسی رزمی بیایند و خاکریز را تقویت کنند؛ اما می دانستیم کار
بسیار سختی است؛ شاید به سنگینی شب عملیات. اما لازم بود.
قرار شد یک شب بچه های مهندسی بیایند و کار را تمام کنند. فاصله ما با دشمن، خیلی
نزدیک بود. می دانستیم تا کار شروع شود، آتش سنگین دشمن خواهد بارید. تصمیم گرفتیم
نیروهای خط را خیلی کم کنیم و آنها را به زیر پلی در نزدیکی خط که جایی امن بود،
انتقال دهیم و عده ای در خط بمانند تا جواب آتش دشمن را بدهند. از طرف دیگر، احتمال
عبور غواص های عراقی از اروند و منهدم کردن دستگاه بلدوزر می رفت. به بچه های ادوات
هم ابلاغ شد تا به گوش باشند. دو نفر از بچه های دیده بانی هم توی خط مستقر شدند تا
آتش توپخانه و ادوات ما را به روی مواضع دشمن برای کم کردن حجم آتش آنها که یقینا
با شروع کار بلدوزر آغاز می شد، هدایت کنند.
شب موعود فرا رسید. هوا داشت تاریک می شد که بلدوزر وارد خط شد. فقط چند نگهبان و
دو دیده بان و یک امدادگر و دو برانکاردچی و خودم و حدود ده نفر از بچه های مهندسی
در خط باقی ماندیم و بقیه را به زیر پل انتقال دادیم. تا جایی که یادم می آید،
مسئول گروه مهندسی شخصی به نام حسین مولایی، از بچه های کمشچه اصفهان بود. قرار شد
هوا که خوب تاریک شد، کار شروع شود. بچه های مهندسی توجیه شدند. نمی دانم چرا، ولی
به تک تک آنها جور عجیبی نگاه می کردم و نسبت به آنها حس عجیبی داشتم. خجالت
می کشیدم به آنها چیزی بگویم. احساس می کردم همه چیز را بهتر از من می دانند که
اینطور جان به کف و بی پروا وارد خط شده اند. نگاه آنها به خاکریز نبود؛ این من
بودم که چشم و دلم گیر خاکریز بود. مشخص کرده بودند چه کسی باید اول استارت بزند.
نفر اول بلند شد با بقیه خداحافظی کرد. یقین کردم او و سایر بچه های مهندسی،
می دانند که دارند کجا می روند و قرار است چه اتفاقی بیفتد. خداحافظی آنها با همه
وداع های جبهه فرق داشت. من فقط مات نگاه شان می کردم. با نگاهمان او را بدرقه
کردیم. کار شروع شد. چند دقیقه بیشتر طول نکشید که جهنمی از آتش روی سرمان باریدن
گرفت. توی سنگر نشسته بودم و به آن دلاوری فکر می کردم که بدون جان پناه روی یک تکه
آهن برای ما جان پناه می سازد. بارها با خودم گفتم الان است که کار را تعطیل کند و
برگردد.
بلدوزر عقب و جلو می رفت که ناگهان با صدای انفجار از حرکت ایستاد. امدادگر و
برانکاردچی ها دویدند. من هم خودم را رساندم. راننده افتاده بود و توی تاریکی و آن
حجم آتش، چیزی معلوم نبود… اما رفته بود! داشتیم کمک می کرد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 