پاورپوینت کامل P.W((محمود نیامد)) ۲۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل P.W((محمود نیامد)) ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل P.W((محمود نیامد)) ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل P.W((محمود نیامد)) ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

به یاد همه اسیرانی که دنیا در بندشان بود

کوچه های منتهی به خانه محمود، در کرمانشاه، بوی عطر و اسپند می داد و پلاکاردهای
رنگارنگ و چراغ های چشمک زن منتظر بودند تا چشم شهر و خانواده او را به رخ مردی
روشن کنند که چراغ شجاعت و شهامت، عبادت و ایثار را در هشت سال اسارت خود روشن نگه
داشته بود و به مرزی از معرفت رسیده بود که خلوت با خدا و قرآن را با هیچ چیز دیگری
عوض نمی کرد.

محمود امجدیان، عارف دلسوخته ای بود که هشت سال اسارت (بخوانید: آزادگی) خویش را که
اندازه همان هشت سال دفاع مقدس بود، امتحانی الهی برشمرده بود و کنج اسارت را
هدیه ای از سوی خداوند برای خودسازی و خلوت با خدایش معنا کرده بود. محمود در
نامه ای که آغازش را مزین کرده بود به آیه «یا ایهاالذین آمنوا استعینوا بالصبر و
الصلوه والله مع الصابرین» برای برادرش چنین نوشته بود:

«این اسارت یک آزمایشی است، برایم دعا کنید که از این آزمایش قبول شوم و مورد رضایت
خداوند قرار بگیرم. خداوند خودش آگاه است و می داند من به چه شوقی آمده ام و از
تمام قیدها رسته شده ام. اینجا مکانی مناسب برای خودسازی است. باید به جایی برسیم
که جز خدا، چیزی دیگر را نبینیم. قرآن را در عرض چند ماه یاد گرفتم. بیش از حد بعضی
وقت ها می روم در بحر قرآن. خاک بر سر ما که کتابی به این بزرگی داشتیم، ولی
استفاده نمی کردیم.»

همه شهر در انتظار او بودند. روزی که محمود در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت
درآمده بود ۱۹ سال داشت و اینک پس از هشت سال اسارت باید جوانی ۲۷ ساله باشد؛ جوانی
که هشت سال سختی های دوران اسارت، نه تنها از عشق او به امام و شهیدان نکاسته بود،
بلکه او را به مقامی رسانده بود که دستنوشته های کوتاه اما ژرف و معنوی اش از او
سالکی دلسوخته و مرشدی ساخته بود. با زمزمه قرآن و دعا و عشق به امام زنده بود؛
سالکی که دوست داشت همصدا با او در اسارت، در خانه آنان نیز صوت دلنشین قرآن گوش
جان ها را نوازش دهد.

«برادرم! خانه را با صوت قرآن گرم کن. برایم سوره «حشر و تکویر» را بگذار. در دعای
کمیل حتماً شرکت کن، برایم دعا کن. برادرم! ما در اینجا یکپارچه هستیم. همه گوش به
فرمان آن پیر بزرگوار هستیم.» ۱/۱۱/۶۳(۲)

بوی اسپند در کوچه پیچیده بود، اما هنوز بوی عطر محمود کوچه را معطر نکرده بود.
برای لحظه ای تورق نوشته های دوران اسارت محمود دلشوره ای را در دل منتظران حکمفرما
کرد.

راستی چرا در سال ۶۳ او خطاب به برادرش نوشته بود «خانه را با صوت قرآن گرم کن»؟
چرا او در سال ۶۲ در یکی از نامه هایش از خواندن سرودی در رثای شهیدان سخن گفته بود
و چنین قلم را بر صفحه کاغذ جان بخشیده بود:

«به امید خدا به این زودی ها می آییم. به بچه ها بگو این سرود را بخوانند: بوی گل
ارغوان خورشیدی تابیدی بر دل ها، جاویدی ای شهید؟ یکی از بچه های اینجا این سرود را
خواند، خیلی جالب بود.» ۲۲/۱۱/۶۲(۳)

همه با خود می گفتند: اگر محمود بیاید همراه با «صوت دلنشین قرآن» مردم کام خود را
با «نان برنجی» شیرین خواهند کرد.

اگر محمود بیاید، سرود «جاویدی ای شهید» با حضور همسنگران شهیدان فضای شهر را دو
چندان معطر خواهد کرد. همه آمدند، اما محمود نیامد. خبر آمد که محمود در رمادی است،
اما… قبرستان رمادی. و او درست ۲۵ روز قبل از آزادی در تاریخ ۲۶/۴/۶۹ در اردوگاه
تکریت به دست منافقین به شهاد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.