پاورپوینت کامل انتهای افق، مرز ماست! ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل انتهای افق، مرز ماست! ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انتهای افق، مرز ماست! ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل انتهای افق، مرز ماست! ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
۴
یادداشت های یک شهید زنده
«خرمشهر آزاد شده بود. رزمندگان، خسته از جنگ یک ماهه، در پشت خاکریزهای دفاعی شهر،
به این سو و آن سو می رفتند… پسرک قد بلند، کناره خاکریز را گرفته بود و جلو
می رفت، چشمانش را به زور باز نگه داشته بود. سنگرهای کنار خاکریز را یک به یک نگاه
می کرد. باید می خوابید. در آن تاریکی حاج احمد را شناخت. دو عصا زیر بغل داشت و
گچ پایش در تاریکی به چشم می زد. راهش را کج کرد و رفت طرفی که او ایستاده بود. اما
حاج احمد تنها نبود، بسیجی ها دورش را گرفته بودند. آرام نزدیکشان شد. داشتند از
آزادی خرمشهر می گفتند و فرار دشمن و جشن ملت. یکی گفت: «بی خوابی این چند روزه همه
را کلافه کرده است. باید با چوب کبریت چشم هایمان را باز نگه داریم. خیلی خوب شد.
از امشب می توانیم راحت بخوابیم.» حاج احمد گفت: «بیا برویم بالا». آنگاه از
سینه کش خاکریز بالا رفتند، آنقدر که افق را به خوبی می دیدند. حاج احمد پرسید:
«بسیجی! می دانی آنجا کجاست؟» حیران به حاج احمد نگاه کرد و گفت: «نه، چیزی
نمی بینم» حاج احمد، آرام دستش را بالا آورد و به انتهای افق اشاره کرد. گفت:
«بسیجی! آنجا انتهای افق است. من و تو باید پرچم خود را در آنجا، در انتهای زمین،
برافرازیم. هر وقت پرچم را در آنجا زدی زمین، آن وقت بگیر و راحت بخواب!»
به این فکر کن که اگر این سخن حاج احمد متوسلیان حق باشد ـ که هست ـ آیا نگاه ما به
همان افقی است که انگشت اشاره حاج احمد را نشانه رفت و آیا دغدغه من و تو همان
دغدغه اوست یا نه؟
زمانی بود که هر چه در این کره خاکی اتفاق می افتاد، به گونه ای نسبت به آن حساس
بودیم و واکنش نشان می دادیم، تا اتفاقی و حادثه ای بزرگ یا کوچک در گوشه ای از
دنیا برای مظلومی رخ می داد، اگر حقی پایمال می شد، هیچ کاری اگر نمی کردیم، لااقل
خون دلی می خوردیم. زمانی چشمانمان افق های دوردست را نظاره می کرد. زمانی بسیاری
از کارهای ناشدنی را با «از تو به یک اشارت» شدنی می کردیم، اما امروز…
اگر آن افق مرز ماست ـ که هست ـ اگر ما خون خواه میلیون ها مظلوم و بی کس و تنها و
بی یاور تاریخ ظلم و استکبار فرعونیان هستیم، اگر ما از نسل موسی و ابراهیم
بت شکنیم و روح الله همانی بود که روح جهاد و شهادت را بر این نسل خفته دمید و
زلزله ای را بر شانه جهانخواران انداخت که صدای فرو ریختن ابهت تصنعی آن و خرد شدن
استخوان های آن اژدها حتی گوش های خودشان را نیز می آزارد، باید به موقعیتی که پرچم
ما در آن است راضی نباشیم.
باید باور کنیم این صحنه های خونین که هر روز در گوشه و کنار دنیا می بینیم و
می شنویم، در عراق و افغانستان و افریق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 