پاورپوینت کامل این اسماعیل بُت شکن بود ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل این اسماعیل بُت شکن بود ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این اسماعیل بُت شکن بود ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل این اسماعیل بُت شکن بود ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

اشاره

نبرد پنهان خویش را از همان جا آغاز کرد و رسالتی را که بر عهده ابراهیم زمان یعنی
امام بُت شکن بود برعهده گرفت اسماعیل فرزند معنوی ابراهیم زمان بود. انفجار مجسمه
رضا خان در اهواز یکی از عملیات هایی بود که از ایمان و شهامت بی مثالی خبر می داد
که با روح او عجین شده بود.

دقایقی، در بدر باز طلوع کرد و شعاع قلب ها را درنوردید. تیپ مستقل بدر، آرمان دوری
بود که هیچ گرده ای، تاب سنگینی آن را نداشت: اما همّت بلند دقایقی، ناممکن را به
فیض وجود می آراست و تیپ بدر یادگاری بود که از اراده و اقتدار اسماعیل سخن ها برای
گفتن داشت.

آن روز چه غریب می نمود که سرانجام این قنداقه در قربانگاه رقم خورد؛ اما عهد عالم
ذر، همه چیز را قریب می کرد و او، پیشگام وادی «بلی» بود. اسماعیل نام گرفت؛ چرا که
می بایست به ذبیح خدا اقتدا دارد و بانگ لبیک را در نای آخر الزمان فریاد زند؛
لبّیک، اللّهمَ لبَیک، و بهبهان چه نیک مَهدی برای این اجابت بود.

آمده بود تا نه زمین که آسمان را در سلطه تحیر فرو برد. زمان می گذشت و تواضع،
ذره ذره در روح او امتداد می یافت. خانواده که به ایمان و التزام شهرت داشت، چراغی
شد که او را در سفر کمال مدد می رساند. مسافری بود که رنج طریق، در اراده استوارش
نشانی بر جای نمی گذاشت و روح بزرگش، تنها افق رهایی را نشانه رفته بود؛ آن گاه که
باید لبّیک را گفت و رفت.

هنوز شور و نشاط کودکی از وجودش رخت بر نبسته بود که خانواده ناگزیر از سختی معاش،
راهی دیار غربت شدند تا شاید زندگی، اندکی مدارا کند و آغاجاری مقصد این کوچ بود.
آغاجاری، شهری کوچکی بود که از دیرباز در کانون توطئه قرار داشت. بیگانگان نه تنها
به ثروت نفت منطقه چشم داشتند که با تیرهای ابتذال، ایمان مردم را نشانه رفته
بودند؛ اما فرهنگ وارداتی غرب، هیچ گاه نتوانست راهی به درون او پیدا کند.
آموزه هایی که از کودکی با آنها مأنوس بود، سدی شد به غایت استوار در مسیر هجمه ای
که پیر و جوان را در کام خویش فرو می برد و این چنین شد که اسماعیل، رسالت نهی بر
دوش گرفت و معروف را شناساند.

دیپلم را که گرفت، کنکور دبیرستان نفت را با موفقیت پشت سر نهاد و وارد هنرستان شد.
این مقطع، نقطه عطفی در شکل گیری شخصیت سیاسی او بود. یارانی چون محسن رضایی،
یادگار همان دبیرستان بودند. او، نبرد پنهان خویش را از همان جا آغاز کرد و رسالتی
را که بر عهده ابراهیم زمان یعنی امام بُت شکن بود برعهده گرفت اسماعیل فرزند معنوی
ابراهیم زمان بود. انفجار مجسمه رضا خان در اهواز یکی از عملیات هایی بود که از
ایمان و شهامت بی مثالی خبر می داد که با روح او عجین شده بود.

کلاس های قرآنش، معرفت دینی را در درون جوانان به ودیعت می نهاد و همین فعالیت ها
بود که نقش بازدارندگی را در مقابل ترویج فرهنگ ابتذال ایفا نمود تا آنجا که در
سایه سار این حرکت، بسیاری از جوانان منطقه، گوی سبقت در مبارزه با رژیم را از
دیگران ربودند.

در همین زمان بود که دوبار به زندان افتاد؛ اما شکنجه های جسمی و روحی، هیچ گاه
ذره ای از ثبات عقیده اسماعیل نکاست. هر بار که از زندان آزاد می شد، بزرگ تر شده
بود. رفتارش عمق داشت و کلامش در دل نفوذ می کرد. او طریق را یافته بود و افق
مبارزه را در جایی فراتر از هنرستان جست وجو می کرد. وارد دانشگاه اهواز شد؛ اما
آنجا نیز نتوانست عطش مدام او را در بیداری فرهنگ خفته ملت، برطرف کند. دانشگاه
تهران همان جایی بود که او برای ادامه نبرد برگزید.

محیط نامناسب غرب زده دانشگاه او را از فرایض باز نداشت و حتی نماز شبش به تأخیر
نیفتاد. جریانات التقاطی، دانشگاه را جبهه نبرد فکری ساخته بود و اسماعیل چون همیشه
لبیک گویان به میدان شتافت و با حرکت های روشنگرانه خود توانست بسیاری از افراد را
از دام التقاط برهاند.

سال ۵۷ عرصه حضور دیگری بود که مردانی چون دقایقی را می طلبید. او به تهران آمد و
بارور شدن نهال های امیدی را که کاشته بود از نزدیک به تماشا نشست. به همراه دوستان
در فتح پادگان ها، نقش مهمی را ایفا کرد. با کامیونی که تدارک دیده بود، انبار
مهمات را خالی کرد و دست گروهک ها را در غارتگری و تاراج بست. خانه اش، انبار اسلحه
و مهمّات شده بود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.