پاورپوینت کامل مرده و مرده شور ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرده و مرده شور ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرده و مرده شور ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرده و مرده شور ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

اکبر از تو گرد و غبار انفجار خمپاره ها دوان دوان طرفم آمد. ترس برم داشت. فهمیدم
که اتفاق ناگواری افتاده. اکبر رسیده و نرسیده نفس نفس زنان گفت: مجتبی مژده گانی
بده!

با تعجب نگاهش کردم. دو تا خمپاره کمی آن طرف تر منفجر شدند. داد و فریاد فرمانده
از پشت بی سیم می آمد. گوشی را به گوش چسباندم و گفتم: حاجی امرتان انجام شد. از
عقب گفتند که ماشین تو راهه.

بعد، از اکبر پرسیدم: مژدگانی چی؟

اکبر که نفسش چاق شده بود، نیشش تا بناگوش باز شد و گفت: بادمجان بم، چهار چرخش
رفت هوا!

قلبم هری پایین ریخت. پس رحیم مجروح شده؟!

اکبر گفت: بچه ها دارند می آورندش. تو راه اند. دم دستت آمبولانس هست که ببرش عقب؟

ـ یک ماشین پر از مهمات دارد می آید. جان من راست راستی رحیم مجروح شده؟

ـ دروغم چیه؟ الان می آورندش و می بینی. چه خونی هم ازش می رود!

رحیم از نیروهای قدیمی گردان بود. در عملیات های زیادی شرکت کرده بود، اما تا آن
لحظه حتی یک ترکش نخودی هم قسمتش نشده بود و این شده بود باعث کنجکاوی همه. در
عملیات کربلای پنج که دشمن نیم متر به نیم متر منطقه را با توپ و خمپاره شخم می زد
و حتی پرندگان بی گناه هم تو آن سوز و بریز مجروح و کشته می شدند، رحیم تا آخرین
لحظه ساق و سلامت تو منطقه چرخید و آخ هم نگفت. از آن به بعد پُز می داد که من نظر
کرده هستم و چشم تان کور که چشم ندارید یک معجزه زنده را با آن چشم های
باباقوری تان ببینید!

و ما چه قدر حرص می خوردیم. همه لحظه شماری می کردیم بلایی سرش بیاید تا کمی دلمان
بابت نیش و کنایه اش خنک بشود و حالا آن حادثه اتفاق افتاده بود. لحظه ای بعد چهار
تا از بچه ها در حالی که یک برانکارد را حمل می کردند از راه رسیدند.

رحیم خونی و نیمه جان تو برانکارد دراز به دراز افتاده بود. همه می خندیدند!

رحیم گفت: حیف از من که معجزه بودم و شماها قدرم را ندانستید.

اکبر گفت: باید آن ترکش به زبانت می خورد معجزه!

اکبر و بچه ها رحیم را کنار خاکریز گذاشتند و هروکرکنان رفتند طرف خط مقدم. من
ماندم و رحیم. داشت ناله می کرد. با چفیه زخم هایش را پانسمان کردم تا خونریزی
نکند. داشت زیرچشمی نگاهم می کرد. دلم گرفته بود. از شانس خوبش یک آمبولانس از راه
رسید. پر از مهمات. راننده اش که یک جوان دیلاق و لاغرمردنی بود پرید پایین و با
هراس گفت: آقا تو را به خدا بیایید کمک. اگر یک تیر و ترکش به اینها بخورد واویلا
می شود.

تا چشمش به رحیم افتاد، ناله ای کرد و به آمبولانس تکیه داد. رحیم گفت: منو با این
ابوطیاره می خواهید ببرید؟

رفتم طرف آمبولانس و گفتم: پس توقع داشتی بنز سلطنتی برایت بفرستند؟

رو به راننده گفتم: بیا کمک تا زودتر مهمات ها را خالی کنیم.

با حالی زار کمکم کرد و با مصیبت و بدبختی جعبه های مهمات را پای خاکریز بردیم.
داشتیم آخرین جعبه را می بردیم که ناغافل یک خمپاره در نزدیکی مان منفجر شد و چند
تا ترکش به کمر و پاهای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.