پاورپوینت کامل تا بی نهایت ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تا بی نهایت ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تا بی نهایت ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تا بی نهایت ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۴۳

اشاره

گاهی شاگرد با استعدادی را می بینی که مفاهیم درسی اش را به بازی گرفته است:

«… از انبوه xها و yها و دعوای صدها تانژانت و کتانژانت برای رفتن به آن سوی
تساوی تا آرامش آن همه قایق، از دبستان تا دانشگاه، و از دانشگاه تا به… یادگار
خاطره های تو در آب های گرم کارون، اروند، در زیر نخل های بلند «ابوشانک» و بر زمین
گرم «شلمچه» هنوز باقی است. آن دم های آخر، هرچه لحظه های عمرت کمتر می شد و هرچه
زمان آن به صفر نزدیک می گردید، روح تو به بی نهایت ابدیت میل می کرد.

y=lim -1/x , x

اما هنوز، همان پویندگان راستین راهت، شعرهای نغز و طنین گرم آوازهایت را در زیر
بارانِ هزاران اخگر ترجیح وار ترنم می کنند که: «خدایا، امام را قائم دار!» همین.»محمدجواد میری

«آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟ گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از
فاصله صدمتری شلیک می شود و در مبدأ به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده گذر
می کند. معلوم نمایید سر کجا افتاده است؟ کدام زن صیحه می کشد؟ کدام پیراهن سیاه
می شود؟ کدام خواهر بی برادر می شود؟ آسمان کدام شهر سرخ می شود؟…» (نامعادله،
دفتر چهارم)

«احمدرضا احدی، دانشجوی ممتاز پزشکی که با رتبه یک در دانشگاه قبول شده بود…»
شاید جالب باشد؛ اما دلنشین نیست.

«متولد سال ۴۵، جانباز سال ۶۱، ورودی سال ۶۴ دانشگاه، و شهید سال ۶۵ در عملیات
کربلای ۵، …» نه، خالق «حِرمان ِ هور» را این گونه نباید توصیف کرد.

«ژان والژان، تندیس نبرد با زندگی/ شراب سرکش تو/ …اما ای هور!/ شیمی یا کیمیا/
لیله القدر/ خاطرات روزهای تنهایی/ حسنک کجایی؟/ در شام سرد سنگر، روشن چراغ خون
است/ بتاز فرمانده/ کردستان خونبار/ … این عناوین ِ ظاهرا بی ربط همه نام
یادداشت های یک نفرند. نام بخش های مختلف کتاب حرمان ِ هور، دست نوشته های خواندنی
شهید…» بهتر است؛ اما این کجا و خود نوشته ها؟

باورش سخت است که یک دانش آموز دبیرستانی این ها را نوشته باشد؛ اما نوشته است!
البته حرمان هور شامل نوشته های دوران دانش آموزی و دوران دانشجویی نویسنده اش با
هم است. نویسنده خوش ذوقی که یادداشت هایش را در سه دفتر با نقاشی های زیبایش
پاکنویس کرده و حرمان هور مجموعه همین سه دفتر است بعلاوه دفتر چهارمی که از
نوشته های پراکنده شهید احدی جمع شده است.

هر گوشه این کتاب با متنی متفاوت سر و کار داری. یک جا خاطرات صادقانه یک رزمنده را
می خوانی:

«… کردستان با خیلی جاهای دیگر فرق دارد. از یک سو باید مواظب باشی که عراقی ها
از جلو حمله نکنند و از سوی دیگر از پشت سر، اشرار خودفروخته…صدای پایی از پشت،
توجهت را جلب کرد. وقتی جلوتر آمد او را شناختی. او معاون مسئول محور، برادر رضایی
بود. نزدیک سنگر آمد و به انتهای درّه چشم دوخت و گفت:«خبری نیست!» آن گاه گفتی که
موقعیت مشکوک است؛ اگر چه تا الآن خبری نشده است. او گفت: «باید خیلی مواظب باشید!
چون شاید امشب خبری باشد!» با حرف او دلهره ات وسعت گرفت و گفتی «اللهم سکّن قلبی».
آن گاه قلبت ساکن شد… .» (با رضایی، دفتر اول، اردیبهشت ۶۲)

جای دیگر خودت را وسط یک داستان نمادین می یابی:

«… برف بیچاره که سردی و گرمی دنیا را نچشیده بود از دهن دره های باد می ترسید،
می لرزید؛ ولی با گوشه چشمانش به باد می نگریست. فکر می کرد که تا چند لحظه دیگر
باید کجا باشد! آیا به زمین صافی خواهد آمد؟ آیا بعد از مدتی به آب های جوی خیابان
می رود؟… آیا به بام پیرزنی می افتد که توان پاروکردن را هم ندارد؟ ضربه های باد
دانه برف را از این خیال های مبهم بیرون برد. دانه برف خسته تر از همیشه به بالش
خشن باد تکیه داده و همین طور به خواب رفت. لحظه ای بعد، صدای کولاک باد در کوهستان
خفه شد…» (دانه برف، دفتر دوم، تیر ۶۴)

گاهی شاگرد با استعدادی را می بینی که مفاهیم درسی اش را به بازی گرفته است:

«… از انبوه xها و yها و دعوای صدها تانژانت و کتانژانت برای رفتن به آن سوی
تساوی تا آرامش آن همه قایق، از دبستان تا دانشگاه، و از دانشگاه تا به… یادگار
خاطره های تو در آب های گرم کارون، اروند، در زیر نخل های بلند «ابوشانک» و بر زمین
گرم «شلمچه» هن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.