پاورپوینت کامل چراغی که در اتاق خواب مرتد روشن شد ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چراغی که در اتاق خواب مرتد روشن شد ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چراغی که در اتاق خواب مرتد روشن شد ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چراغی که در اتاق خواب مرتد روشن شد ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
۴
نگاهی به حماسه مصطفی مازح، جوانی که کابوس سلمان رشدی شدنرجس شکوریان فرد
نام: مصطفی
نام خانوادگی: مازح
تولد: ۳ محرم ۱۳۴۷
محل تولد: کناکری، پایتخت گینه در آفریقا
اصلیت: لبنانی
محل زندگی: بیشتر عمرشان را در ساحل عاج بودند، ولی سال ۱۳۶۶ به لبنان برگشتند.
شهادت: مرداد ۱۳۶۸ ـ ۲ محرم ۱۴۱۰ (شب تولدش)
علت شهادت: بر اساس اطلاعات غیر رسمی، نیروهای اطلاعاتی انگلستان از وجود جوانی عرب
در هتلی که سلمان رشدی (نویسنده کتاب آیات شیطانی) به آنجا می رفت، باخبر شدند و پس
از دستگیری، او را روی صندلی اتاقش نشانده و مقداری از مواد منفجره (که برای عملیات
استشهادی علیه سلمان رشدی تهیه دیده بود) را به بدنش بستند و او را به شهادت
رساندند. مصطفی مازح، اولین شهید در راه اجرای حکم امام(ره) بود.
عکس العمل دولت انگلیس: جنازه قطعه قطعه شده مصطفی را هشت ماه نگه داشتند و از هر
کس که او را می شناخت، در هر کشوری که بود، بازجویی کردند.
محل دفن: روستای دیر قانون در جنوب لبنان (مزرعه پدرش)
عکس العمل دولت لبنان: اجازه تشییع پیکر مصطفی داده نشد.
فصل اول: بهار سبز یا پاییز زرد
تولد، آمدن به این دنیا، نفس کشیدن با ریه های پاک از هوای پاک. این واقعه قطعاً
برای همه رخ خواهد داد. معجزه ای مکرر است. عوام در آن حرف خاصی نمی بینند
دستان نرم و کوچک فرزندش را کف دست می گذارد. سفید است مثل برف، لطیف و نرم مثل
پنبه. خنده اش می گیرد. از بس دوستش دارد، بی اختیار وصفش می کند. دستانش را
می بوسد و دقیق نگاهش می کند. همه خطوط کف دستش را با چشمانش دنبال می کند. حس
می کند که این خطوط، تقدیر نوشته های اوست. می خواهد بخواند. دوست دارد بداند.
ببیند. سعی می کند، اما نمی تواند. خطوط برای او به حرکت درنمی آیند. سخن
نمی گویند. خوانا نمی شوند. به صورتش نگاه می کند. ساکت است. خوابیده است. هر چقدر
هم او را نوازش می کند، می بوسد و می بوید، فایده ندارد. کودک «یک روزه »ای است که
آرام خفته است.
هر چند که او «یک روزی» خواب آرام را از بدترین مخلوقات خدا می رباید.
فصل دوم: عزت یا ذلت
سرسبز و باصفاست؛ آب و هوایش هم مطلوب است؛ هر چند که فضای نامطلوبی دارد؛ البته
فضای دینی و اجتماعی و سیاسی اش ـ ساحل عاج را می گویم ـ مردمش فساد را مثل آدامس
می جوند؛ هر چند که بدانند آخرش پوچ است. تن به مبارزه نمی دهند و خفت سلطه فرانسه
را به دوش می کشند. خانواده مصطفی، اما متدین اند. هجرت کرده اند برای کسب روزی.
شیعه اثنا عشری اند و با خانواده های مسلمان در ارتباط اند. سخت مراقب بچه ها هستند
که فساد، دورشان چنبره زده است. مصطفی دارد بزرگ می شود. از قد و سن، نه از فهم و
عقل. دیگرمسلمانان را هم آگاهی دینی می دهد.
درس می خواند. زبان یاد می گیرد. اما معلم خصوصی گرفته اند تا مصطفی عربی را هم خوب
بیاموزد. معلم، عربی را از روی نهج البلاغه به او یاد می دهد. مصطفی با
امیرمؤمنان(ع) انس می گیرد. آنچه «علی» گفته است، با پوست و خونش عجین می شود.
مصطفی بعداً حق شاگردی را خوب به جا آورد.
فصل سوم: آگاهی، همت
زمان می گذرد، نه مثل نسیم که نوازشت کند؛ مثل تندباد. ناگهان می آید و می گذرد. در
حالی که تو هنوز در محاسبه ای که چه کاری بیشتر به تو نفع می رساند. ناگهان دیر
می شود و تو تازه می خواهی بدانی که چه انجام بدهی؟ کجا بروی؟ با که دوست شوی؟ و…
زمان اما منتظر تو نمی ماند. دیر بجنبی، رفته است.
مصطفی بر زمان غلبه داشت. فراتر از زمان بود. اندیشه اش رشد یافته تر از دانسته ها
بود. روشنفکر بود و این، روشنایی راه را نشانش می داد.
مکان، دورِ دور، آن سر دنیا، یعنی قاره آفریقا. کشور ساحل عاج. مستعمره فرانسه، در
فساد غوطه ور.
اما مصطفی یک کودک، یک نوجوان و یک جوان مسلمان، شیعه غیور بار می آید. معرفت یافته
است. اول ویژگی یک مؤمن که یقین است، در وجودش ریشه دوانیده است. اینجا در ایران
انقلاب می شود. آیت الله خمینی بر مسند حکومت می نشیند. ایران را آزاد می کند. دشمن
را خوار می کند. آنجا مصطفی از تمام سیاست ایران و دنیا مطلع می شود، آن را دنبال
می کند، به آن افتخار می کند، تأسی می کند، می شود یک آزاده و یک خوارکننده دشمن.
مصطفی یک زمان شناس و یک سیاست دان فهیم بود.
مکه مکرمه، سال ۶۴. حجاج ایرانی را وحشیانه به خاک و خون می کشند. غیرت مسلمانان به
جوش می آید و امام پیام می دهند. مصطفی در ساحل عاج است. پیام امام را به همه
می رساند و خودش بخشی از آن را می نویسد و به دیوار نصب می کند که: «باید هسته های
مقاومت حزب الله در جهان تشکیل شود.»
و حال، آرزوی مصطفی آن است که این هسته را تشکیل دهد و خود، عضو آن شود.
فصل چهارم: دنیا، یک گذرگاه
جوانی، زیبایی، امکانات، عزیز بودن، مال… همه را خدا به انسان می دهد. و شاید به
یکی «همه» را بدهد. پس مغرور شدن به آن، جایگاه ندارد؛ چون از آن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 