پاورپوینت کامل کمین در کمین ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کمین در کمین ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کمین در کمین ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کمین در کمین ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
۳۲
اشاره
من با شهید «علی امیری» بودم. در پناه سنگی، سنگر گرفته بودیم و چشممان دل تاریکی
را جستجو می کرد، دیدم یک سیاهی از میان تاریکی به سمت ما می آید. علی جلوتر از من
بود. سیاهی به ما نزدیک تر می شد. علی جلو رفت و اسلحه اش را روی سینه او قرار داد.
لباس کردی مخصوصی پوشیده بود. پارچه سفید بلندی دور آستین لباس بود که معمولاً دور
مچ می پیچیدند. یک برنو کوتاه هم روی شانه اش حمایل کرده بود. از نیروهای کومله
بود. همین که نوک اسلحه را روی سینه اش حس کرد، بلافاصله دست هایش را بالا برد.
پارچه ها باز شد. او دستانش را در آسمان چرخاند. پارچه ها مثل پرچم سفید در آسمان
چرخید. کومله ها متوجه کمین شدند؛ علامتشان همین بود.
ایرج کرمی، فرمانده گروهان دموکرات ها بود. آن روز صبح مثل همیشه از کمینگاه خود
بیرون زد و به طرف کوه راه افتاد. بچه های کمین به او ایست دادند. فکر کرده بود
بچه های خودشانند که با او شوخی می کند. گفته بود: «بابا، شما هم این سر صبحی
شوخی تان گرفته بروید پی کارتان.»اصغر فتاحی
اشاره: بار دومی بود که مهمانش می شدیم. اسدی و ولیئی هم بودند. حسابی شرمنده مان
کرد، با همان لبخند همیشگی. همه چیز، حتی سکوت مهیا شده بود ما را تا روزهای به
یادماندنی ایثار و شهادت همراهی کند و ما انتظار می کشیدیم تا شور و حماسه در کلام
«رمضان علی خانی» جاری شود.
اردیبهشت ۶۳ یکی از موفقیت آمیزترین عملیات های پاکسازی سپاه در منطقه غرب کشور رقم
خورد. این بار نگاه گروهک ها، آذربایجان غربی را نشانه رفته بود و چند روستا را در
حوالی تکاب، عرصه قساوت خویش قرار داده بودند. گردان های بسیاری برای مهار آنها
وارد عمل شده بودند؛ اما هر بار در کمین گروهک ها گرفتار می شدند. درخشش گردان ضربت
حضرت رسول(ص) سپاه کامیاران در جریان عملیات های پاکسازی، باعث شده بود آوازه
دلاوری آنها تمامی مناطق غربی کشور را فرا گیرد. هر جا راهی به سوی موفقیت نبود،
خبر از گردان ضربت می گرفتند. این بار هم باید گردان ضربت علمداری می کرد.
آن روز در سپاه کامیاران با بچه های گردان بودیم و خاطرات دلاوری های دوستان
شهیدمان را مرور می کردیم. بسیاری از بچه های گردان، در جریان پاکسازی ها به شهادت
رسیده بودند. خیلی شان جلو چشم مان پرپر زدند و ما نتوانستیم کاری بکنیم. ما همیشه
در آماده باش کامل و منتظر بودیم تا برای پاکسازی مناطق آلوده به گروهک ها اعزام
شویم. تجربه فراوانی که در جریان پاکسازی ها به دست آورده بودیم، باعث شده بود حتی
بیرون از کردستان، هر جا گروهک ها جولان می دادند، ما را فرا بخوانند. آن روز هم
خبر رسید که گروهک ها در تکاب مستقر شده اند. تلاش بچه های تکاب برای مهار آنها،
راه به جایی نبرده بود.
نزدیکی های غروب به سپاه تکاب رسیدیم و تا ساعت دو نصف شب، همان جا استراحت کردیم.
فرمانده گردان، آقای «ناصر فلاح» ساعت دو نیمه شب، بیدار باش داد و دستور حرکت به
سمت روستاهای آلوده به گروهک ها را صادر کرد. به سرعت وسایل و تجهیزاتمان را
برداشتیم و سوار ماشین ها شدیم. رسیدیم به جایی که ماشین ها دیگر نمی توانستند
جلوتر بروند. پیاده به راهمان ادامه دادیم. موقعیت خاص جغرافیایی منطقه، به ما
اجازه نمی داد به راحتی پیشروی کنیم؛ کوه های به هم پیوسته پوشیده از سنگلاخ،
حرکتمان را سخت کرده بود. اردیبهشت ماه بود، اما هنوز روی نوک قله ها برف نشسته
بود. سرما آزارمان می داد. بارش باران هم مسیر عبور ما را پر گل ولای کرده بود.
دلیل انتخاب این موقع از شب این بود که اگر دیرتر حرکت می کردیم، گروهک ها زودتر از
ما به قله می رسیدند و دیگر دسترس به آن امکان پذیر نبود؛ همان مصیبتی که گردان های
دیگر بارها دچارش شده بودند و هر بار، پس از ساعت ها درگیری، مجبور به عقب نشینی
می شدند.
اولین باری بود که به این منطقه می آمدیم و با منطقه آشنا نبودیم. سرانجام با
سرسختی نزدیک روستاها رسیدیم. گروهک ها آنجا بودند. آنها که اغلب کومله بودند، شب
را در روستاها استراحت می کردند و نزدیکی های صبح به محل استقرار خود که بالای
قله ها بود، راه می افتادند. اطلاعات دقیق از نحوه جابه جایی و عملیات گروهک ها و
زمان دقیق پیشروی آنها به ما کمک بسیاری کرد. سه گروهان بودیم. نیروهای سایر
گردان ها و سپاه تکاب هم حاضر بودند که وظیفه پشتیبانی از ما بر عهده آنان بود.
عمل کننده اصلی ما بودیم. جانشین فرمانده گردان، «علی سلیمی» همراه ما بود. قرار شد
دو گروهان در اطراف روستاها کمین کنند و یک گروهان به سمت قله پیشروی کند. دو
گروهان به سمت موقعیت شان رفتند و گروهان ما مأمور حرکت به سمت قله شد. صعب العبور
بودن کوه جلو حرکتمان را می گرفت. باید خودمان را بالای قله می رساندیم. به هر
زحمتی بود مسیر را طی کردیم و حدود ساعت چهار صبح به قله رسیدیم. هوا تاریک بود.
سریع در اطراف قله موضع گرفتیم. من با شهید «علی امیری» بودم. در پناه سنگی، سنگر
گرفته بودیم و چشممان دل تاریکی را جستجو می کرد، دیدم یک سیاهی از میان تاریکی به
سمت ما می آید. علی جلوتر از من بود. سیاهی به ما نزدیک تر می شد. علی جلو رفت و
اسلحه اش را روی سینه او قرار داد. لباس کردی مخصوصی پوشیده بود. پارچه سفید بلندی
دور آستین لباس بود که معمولاً دور مچ می پیچیدند. یک برنو کوتاه هم روی شانه اش
حمایل کرده بود. از نیروهای کومله بود. همین که نوک اسلحه را روی سینه اش حس کرد،
بلافاصله دست هایش را بالا برد. پارچه ها باز شد. او دستانش را در آسمان چرخاند.
پارچه ها مثل پرچم سفید در آسمان چرخید. کومله ها متوجه کمین شدند؛ علامتشان همین
بود. او را سریع تحویل یکی از بچه ها دادیم و در پشت سنگ ها سنگر گرفتیم.
کومله ها که پانزده نفر می شدند، قله را به رگبار بستند. بچه هایی که اطراف قله
سنگر گرفته بودند به کمک ما آمدند و کومله ها را زیر آتش سنگین خودمان گرفتیم. ما
بر آنها مسلط بودیم و به راحتی می توانستیم آنها را بزنیم. فریاد «الله اکبر»
بچه ها همه جا را پر کرد. ما فقط به طرفی که تیر شلیک می شد تیراندازی می کردیم.
نمی دانستیم به هدف می زنیم یا نه. پس از ساعتی، تیراندازی از طرف کومله ها قطع شد.
ما هم تیراندازی را قطع کردیم. هنوز هوا تاریک بود. نمی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 