پاورپوینت کامل هروله تا کربلا ۲۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هروله تا کربلا ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هروله تا کربلا ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هروله تا کربلا ۲۱ اسلاید در PowerPoint :
۴۰
اشاره
چه جاذبه و کششی می توانست اسماعیل را حتی بدون اشاره ابراهیم به مسلخ بکشاند،
آن گونه سلاح بر کف و دل بر طف که ابراهیم خجل نشود؟ لودری آن روبرو مشغول زدن
خاکریز بود، همراه با نُه راننده! یکی در حال کار با لودر و بقیه منتظر که به محض
ترکش خوردنِ اولی، جایش را پر کند و چشمان من فقط پاهای این هشت راننده یدک لودر را
می دید و پاهایی را که ابراهیم پسندانه و اسماعیل گونه، مصمم و محکم می دویدند تا
فرمان عشق زمین نماند و «ولایت» حرف اول را بزند،اینجا مسجدالحرام است، با آن عظمت وصف ناشدنی و جمعیت عظیم طواف کننده. احساس
می کنم نبض زندگی در ذره ذره هر چه که چشمانم می بیند با ضربان محکم و منظم خود
می تپد. حس می کنم ذره کوچکی هستم در لابلای سیارک هایی که در نواری عظیم در بین
کره مریخ و مشتری در جهت حرکت ستارگان می چرخند. سرم گیج می رود. صورتم را به
سنگ های سفید کف مسجدالحرام می گذارم. حالا چشمانم فقط پاهای طواف کننده هایی را
می بیند که در مطاف در حرکت اند که دیوانه می شوم… یاد پاهایی می افتم که در
«کربلای پنج» در کانالِ «پنج ضلعی» بخاطر خدا می دویدند تا زودتر به خط برسند! گاهی
راه بندان می شد و گردان می ایستاد و گاه با شعار «ماشاءالله، حزب الله» به سرعتش
می افزود: «آتش تهیه» زمین را شخم می زد و غوغا می کرد. انفجارها به قدری پی درپی و
زیاد بود که به نظر می رسید تمام طبل های دنیا را آورده اند و با هم می کوبند. خط
شکسته بود و بر و بچه های تیپ مستقل اطلاعاتی ۳۱۳ حر، مشغول پاکسازی سنگرهای اطراف
دژ در «پنج ضلعی» روبروی سنگرهای نونی شکل بودند تا سنگری مناسب برای «شنود» بیابند
و آماده کنند و «بی سیم های راکال» را به آنجا منتقل کنند. من مجبور بودم کنار
یازده بی سیم که تحویلم بود منتظر بمانم و از آنها مواظبت کنم. حال زیر آن آتش
سنگین با آن همه ترکش های سرخ مجبور شدم حفره طاقچه مانندی در دیواره شرقی کانال
بکنم و بی سیم ها را در آن قرار دهم و خودم هم در کنار بی سیم ها بمانم. این بود که
مجبور شدم ساعت ها در طاقچه قبرمانندی که در قسمت پایین کانال بود، دراز بکشم و
چشمانم فقط می توانست پاهای آن بزرگمردان را ببیند؛ پاهای گل آلودی که زیر آن
پاتک های متعدد و آتش تهیه های مکرر و سنگین می دویدند که از قافله عقب نمانند و در
معرکه عشق حضور داشته باشند! از روستاهای جنوب خراسان تا کویر مرکزی و روستاهای
استان های غربی و مرکزی و جنوبی و شرقی، تک تک گلچین کرده و به بطن آن معرکه ها
کشیده بود؟ چه جاذبه و کششی می توانست اسماعیل را حتی بدون اشاره ابراهیم به مسلخ
بکشاند، آن گونه سلاح بر کف و دل بر طف که ابراهیم خجل نشود؟ لودری آن روبرو مشغول
زدن خاکریز بود، همراه با نُه راننده! یکی در حال کار با لودر و بقیه منتظر که به
محض ترکش خوردنِ اولی، جایش را پر کند و چشمان من فقط پاهای این هشت راننده یدک
لودر را می دید و پاهایی را که ابراهیم پسندانه و اسماعیل گونه، مصمم و محکم
می دویدند تا فرمان عشق زمین نماند و «ولایت» حرف اول را بزند. پاهایی محکم، مصمم،
کوبنده، قاطع و باوقار که با دعای «هاجر» و با فرمان «ابراهیم» به مسلخ می شتافت!
چه می گویم! به مشه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 