پاورپوینت کامل بازمانده! ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازمانده! ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازمانده! ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازمانده! ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۵۲
اشاره
امروز چهاردهم خرداد ۱۴۴۶ است. ساعت دو و نیم بعداز ظهر. حیف شد، اخبار را دیر
گرفتم، خبرهای حرم را گفته است. «به ادامه اخبار توجه کنید. در هفتاد و هشتمین سال
عروج روح خدا، روح آخرین یادگار دوران دفاع مقدس مسعود سعیدی پرواز کرد و خود را به
امام و شهیدان رساند…»
شما آن موقع چند سال دارید؟
پس از سخنرانی رئیس جمهور در حرم امام راحل(ره) ذهنم به شدت با موضوع پنج بازمانده
جنگ ایران و عراق یا به تعبیر مرحوم سعادتی، جنگ ایران و جهان استکبار، مشغول است.
امشب رئیس جمهور از نسل امروز به عنوان تابعین و از این پنج تن به عنوان اصحاب
بلافصل امام خمینی(ره) نام برد که هر دم و بازدم شان در این هستی مغتنم است و باید
خاطرات شان ثبت شود. او درگذشت حمید سعادتی را که سال گذشته بر اثر کهولت سن از
میان ما رفت، زنگ هشداری برای اصحاب رسانه خواند و تأکید کرد که همگان باید قدر
مسعود سعیدی، سید احمد حسینی، جواد محمدی، محمود داداشی و عزیزالله اسلامی را
بدانند. همچنین وی از محققان و تاریخ نویسان خواست تا رنج سفر به محل سکونت آنها را
به جان بخرند و در ثبت حقایق دفاع مقدس ملت ایران از هیچ تلاشی دریغ نورزند.
یکی از هزاران حاضر در صحن حرم حضرت امام(ره)، رضا دستوری، پانزده ساله، بود که
چفیه بر گردن داشت و در تأیید این حرف ها با هیجان زیادی تکبیر سر می داد. پس از
سخنرانی رئیس جمهور به سراغش می روم و علت هیجانش را می پرسم. در پاسخ می گوید: «ما
شانس آوردیم که با این پنج نفر در یک عصر و زمان زندگی می کنیم و باید قدر این فرصت
را بدانیم. راستش من خیلی دلم می خواهد یکی از این مردان شجاع را که در آن نبرد
افسانه ای حضور داشتند از نزدیک ببینم.» پدر رضا هم که با لبخندی حرف های پسرش را
تأیید می کند، می گوید: «از فوت امام خمینی(ره) ۷۷ سال می گذرد و از پایان جنگ ۷۸
سال، و امثال رضا آخرین نفراتی هستند که مردان جنگ را درک می کنند و این ادراک
تکلیف می آورد. باید بتوانند این حلاوت را برای فرزندانشان توصیف کنند تا پلی شوند
بین اینها و آنها.»
امروز چهاردهم خرداد ۱۴۴۴ است و بنا دارم بحث شب گذشته را با بعضی دیگر از زوار
مرقد امام(ره) مطرح کنم و سراغ جوانی می روم که آستین هایش را به نیت وضو بالا زده
است. اسمش را می پرسم، می گوید: «محسن». می پرسم محسن جان از جنگ دهه شصتِ قرن
گذشته چه می دانی؟ می گوید: «در کتابهای درسی چیزهایی خوانده ام». و دیگری که
عبدالله نام دارد می گوید در یادواره های شهدا شرکت می کنم» از سارا که دختری جوان
است می پرسم، می گوید:
«کتاب های زیادی درباره شهدا خوانده ام» و فاطمه که کنار او ایستاده است نیز همین
پاسخ را می دهد. جالب است که همگی آرزوی دیدار با یکی از این پنج بازمانده جنگ را
دارند. خانمی تقریباً چهل ساله در گوشه ای از صحن، سلام آخر نمازش را می گوید و من
از او می پرسم با رزمنده های آن دوران برخورد داشته ای؟ می گوید: «چند تایی شان را
دیده ام. یکی شان همسایه مان بود و یکی شان از فامیل های دورمان. بعضی هم در دوره
دانشجویی آمدند دانشگاه ما. البته همگی فوت شده اند. اتفاقاً یکی شان جانباز بود».
محمدتقی ۵۳ ساله نیز رزمنده های بسیاری را دیده است. او حتی یکی از جانبازان
شیمیایی را در کودکی اش دیده. پیرمرد و پیرزنی که از راه رفتنشان مشخص است که از پا
درد رنج می برند، آرام آرام به سوی ضریح امام(ره) می روند:
ـ متولد چه سالی هستی پدر جان؟
ـ ۱۳۶۷.
ـ یعنی همان سالی که جنگ تمام شد؟
دو ماه قبل از پذیرش قطعنامه.
ـ و شما مادرجان؟
ـ ۱۳۷۲.
ـ پدر جان! پس شما رزمنده های زیادی را دیده اید؟
ـ بله ولی حیف که پدرم را به یاد ندارم.
ـ چطور مگر؟
ـ پدرم در عملیات مرصاد شهید شد.
ـ یعنی پدر جان، شما فرزند شهیدی؟
ـ الحمدلله بله.
امروز ۱۴ خرداد ۱۴۴۵ است. نوشته های سال قبل به دلم ننشست و برای چاپ ندادم. طی سال
گذشته، هر چند بارها در مناسبت های مختلف، پنج بازمانده دفاع مقدس در نشریات و
شبکه های تلویزیونی، از آن هشت سال خاطره گفتند و جزء پرمخاطب ترین صفحات و
برنامه ها بودند، ولی هنوز کسی سراغشان نرفته است و خاطراتشان را از سر حوصله و
کامل ثبت و ضبط نکرده است.
افسوس که محمود داداشی را در فروردین و جواد محمدی را در آخرین ساعات سوم خرداد
امسال از دست دادیم و همین بس بود که رئیس جمهور از مرکز اسناد انقلاب اسلامی
بخواهد تا ثبت خاطرات سه بازمانده را به عهده بگیرد و من شیرینی شهد مصاحبه سال
گذشته ام با آن پیرمردِ فرزند شهید اجازه نمی دهد که برای گفتگو سراغ جوانان بروم.
زینب، نام صاحب چهره ای چروکیده است که به سختی خود را به حرم امام رسانده است. سنش
را می پرسم. می گوید ۸۵ سال. می گوید بسیاری از رزمنده ها را دیده است و در
یادواره های آن زمان از بسیاری شان خاطرات جنگ را شنیده؛ خاطراتی که بعضاً برایش
حیرت آور بوده. حاج حسین نام پیرمرد ۷۸ ساله ای است که جانبازان و رزمنده های
بسیاری را درک کرده است. می گوید: «من سال ها پس از جنگ به دنیا آمده ام، ولی در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 