پاورپوینت کامل دوست مار و عقرب ها ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دوست مار و عقرب ها ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دوست مار و عقرب ها ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دوست مار و عقرب ها ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۵۰

اشاره

می دویدیم و تکبیرگویان افراد دشمن را درو می کردیم. یکی صدایم کرد که: ترابی، آهای
ترابی مرا هم ببر!

برگشتم و دیدم که یکی از بچه ها گلوله دوشکا خورده تو پاشنه پایش و آنجا را متلاشی
کرده. پرسیدم: چی شده؟

گفت: می بینی که مجروح شدم. مرا هم ببر.

خندیدم و گفتم: حقیقتش نمی توانم. من به جایت بودم این لحظه های آخر از خدا طلب
بخشش می کردم و از گناهان گذشته توبه می کردم، آدم خوبی بودی خدا رحمتت کند!

شما هم یادتان باشد که هر وقت از خدا چیزی خواستید، اول کم و زیادش، بد و خوبش را
معلوم کنید و دوم اینکه چی می خواهید و چی نمی خواهید. چرا؟ مثلاً می گویید: «خدایا
برسان!» یک دفعه یک پاره آجر درّقی می خورد تو فرق سرت! من هم مشخص نکرده بودم از
کجا می خواهم انقلاب اسلامی را بیرون از ایران ببینم که خدا دعایم را قبول کرد و
هشت سال آزگار اسیر بعثی های بی پدر و مادر شدم و دمار از روزگارم درآمد تا قدر
ایران و انقلابش را دانستم!

نزدیک عملیات بیت المقدس (آزادی خرمشهر) گردان ما را به یک روستای متروکه بردند که
به جای آدمیزاد پُر از مار و عقرب و رتیل بود! جایتان حسابی خالی! هر شب چند نفر
مورد لطف و مرحمت این جک و جانورهای زحمتکش و پُر تلاش قرار گرفته و آه و
وایلاگویان دست بوس دکتر و سرم و آمپول می شدند! بدمصّب ها یک خوبی داشتند و آن این
بود که همه را با یک چشم می دیدند. برای شان فرق نمی کرد این مادر مرده ای را که
قرار است نیش بزنند، پیر است یا جوان، فرمانده است یا رزمنده عادی. همه را مورد
عنایت ویژه قرار می دادند. نمی دانم خونم مسموم بود یا به قول دانشمندان خُل و چل،
از بدنم عطر مخصوصی ساطع می شد که هیچ وقت گزیده نشدم. بچه ها کم کم داشتند بدگمان
می شدند که تو هم از جنس همین گزنده های دربدری که کاری به کارت ندارند، والّا این
جنس خراب ها حتی پوتین و تایر ماشین را نیش می زنند، پس چرا با تو کاری ندارند؟
داشتم بدنام می شدم که موعد حمله شد و ما شال و کلاه کردیم تا از دست مار و عقرب ها
فرار کرده و به دامان بعثی ها جنایتکار پناه ببریم!

قرار بود ۲۵ کیلومتر راه را با سلاح و مهمات و تجهیزات کامل پای پیاده گِز کنیم تا
به نقطه مورد نظر برسیم. یاعلی گفتیم و راست شکم رفتیم تو دل دشمن. بی سر و صدا و
طبق اصول غافلگیری دشمن، اما چه اصولی؟ تو سرش بخورد. از هر کس صدایی در می آمد،
یکی شعر می خواند، آن یکی صلوات می فرستاد و دیگری سرودهای انقلابی را با صدای
گوشخراش زمزمه می کرد، اما انگاری عراقی ها پاک کر شده و قدرتی خدا هیچ صدایی را
نمی شنیدند، اما از بد حادثه بین راه، پای راستم لغزید و قوزکم آمد پشت پا و اندازه
متکا ورم کرد! بچه ها با دیدن حال و روزم حال مبسوطی بردند و شروع کردند به تیکه
انداختن که: قربان خدا بروم، به جای نیش مار و عقرب مچ پایش در رفت!

– یک بار پریدی ملخک، دو بار پریدی مخلک، آخر به چنگی ملخک!

و من درد می کشیدم و تو دلم راز و نیاز می کردم که: واویلا، از عملیات جا ماندم!

ما یک امامزاده ایی در دزفول داریم به نام «سبز قبا» که برادر آقا امام رضا(ع) است.
حسابی هم معجزه می کند. هر کس مراد و حاجتی داشته باشد، یک شام نذرش می کند و حا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.