پاورپوینت کامل فرار از مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فرار از مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرار از مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فرار از مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۲
همیشه این گونه بوده است: ابتدا دوران کودکی، سپس دبستان و همکلاس ها و رفیقانی که
گمان می کنی تا ابد با تو خواهند ماند. ناگهان متوجه می شوی که مردی شده ای و باید
قدم هایت را با سنگینی بیشتری روی زمین بگذاری. اکنون زمان آن رسیده است آنچه را که
آموخته ای در عمل تجربه کنی. میدان حقیقی امتحان آغاز شده است. تمام سرخوشی های
کودکانه و شادی های آن به خاطراتی دور پیوسته.
تازه درس ها آغاز شده بود و من پشت میز کلاس سوم راهنمایی نشسته بودم. دهم مهرماه
بود که همان ندای درونی مرا خواند. «دیوانه»، «کله خراب»؛ اینها لقب هایی بود که
همان روزها رویمان گذاشتند. همان کسانی که گمان می کردند حالا جنگی شده و بچه ها
برای فرار از درس و مدرسه به جبهه ها می گریزند.
جنگ، مرگ و زندگی را تفکیک می کند، اما دفاع مقدس این چنین نبود. مرگ واژه غریبی
بود. تنها چیزی که به آن فکر نمی کردیم، همین مرگ بود. یادم بود وقتی کودکی خردسال
بودم، شب های محرم (قبل از انقلاب) هنگام نوحه سرایی برای امام حسین(ع) همه به سر و
سینه می زدند که «یا حسین، ای کاش ما کربلا بودیم و در رکابت می جنگیدیم!» زمان
گذشت و کربلا را پیش پای ما آورد و صدایی که می گفت: «حالا اگر مردی، این کربلا و
این هم حسین(ع) که می گوید بشتابید به سوی من. من حسینم. آیا کسی هست مرا یاری
کند؟» و این چنین شد که رفتیم تا بمانیم و این بهانه ای شد برای انسانی دیگر شدن.
کردستان بود و کوچه های وحشت و دلهره. جنگ بود و پاییز سال ۱۳۶۰. کردستان بود و
کوچه های بانه؛ کمین، مرگ، وحشت، خون و تهاجم، همه شهر را گرفته بود. کوچه های پر
اضطراب کردستان و کوه های بلند و مرتفعش با شب های سخت دلهره آور.
مردانی هم بودند که به درجه عالی و متعالی رسیده بودند؛ آنان که در اوج افتادگی و
بی رنگی و خلوص آمده بودند که مرد دیگری باشند. آنجا زمین معنا نداشت و هیچ کس، خود
را زمینگیر نکرده بود. اصلاً راستش را بخواهید، فاصله زمین و آسمان اندک بود. خیلی
به آسمان نزدیک بودیم. وقتی روی خاکریز می رفتیم به آسانی می شد ستاره ها را چید.
این تمام چیزی بود که از جنگ فهمیدم.
پس از چهل روز آموزش فشرده چریکی، به کردستان اعزام شدیم؛ ابتدا به سنندج و بعد سقز
و بانه. پاییز بود، اما برف همه جا را پوشانده بود. زمستان سختی در پیش بود و
سخت ترینش این بود که صفوف دشمن و خودی به هم ریخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 