پاورپوینت کامل حرف هایی برای شنیدن ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حرف هایی برای شنیدن ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حرف هایی برای شنیدن ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حرف هایی برای شنیدن ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

گاهی زیاد فکر کردن نشانه آدم های بی حال و بی رمقی است که جربزه کار کردن ندارند.
کسی که داخل اتوبوس خط واحد، هزار تومانی دست گرفته و دنبال بلیت اضافه می گردد،
معلوم است که دنبال بلیت مجانی است! معلوم است نمی خواهد پول بلیت بدهد. مثل خیلی
از ماها که معلوم است نمی خواهیم برای ارزش های جنگ و انقلاب هزینه ای بپردازیم.
این روزها ارزش های جنگ و انقلاب کلی متفکر و نظریه پرداز دارد. خیلی ها در مسیر
انقلاب، هزارتومانی دست گرفته اند و دنبال بلیت اضافه می گردند. بگذریم… این
روزها با خود فکر می کنم که مهم ترین و مؤثرترین حرف های عالم ـ و البته
اصلی ترین هایشان ـ همین حرف های به ظاهر بدیهی هستند. مثل وجود خدا؛ وحدانیت او؛
این که امربه معروف و نهی ازمنکر واجب است؛ این که حضرت محمد(ص) فرستاده خدا و
آخرین پیامبر اوست: این که شهدای جنگ ما راه امام حسین(ع) را ادامه دادند و… خیلی
از همین قبیل بدیهیات دیگر. منتظر چه حرف ها و ایده های خاصی هستیم که از یک جایی
شروع کنیم. این روزها که می گذرد، هر روز… احساس می کنم که کسی در باد… فریاد
می زند… احساس می کنم که مرا… از عمق جاده های مه آلود، یک آشنای دور صدا
می زند… (خدا بیامرزد قیصر امین پور را!)

باور بفرمایید قصد پریشان نویسی ندارم. (گرچه آدمی مثل من برای چنین کاری نیاز به
قصد و اراده ندارد! خود به خود این جوری خواهد شد!) اما در این دوره و زمانه هیچ
حرف مهم، اصلی و اساسی و تأثیرگذاری وجود ندارد که بدیهی نباشد. نمی دانم! شاید
مشکل امروز ما چیز دیگری است! البته نه این که به کار فرهنگی و تذکر ارزش های
انقلاب و دفاع مقدس نیاز نداشته باشیم؛ آن هم در روزگاری که این همه ماهواره و
رادیوی بیگانه و کانال های تلویزیونی ضد انقلاب، سایت رایانه ای، نشریات منافق و
انواع و اقسام تصاویر سکسی مستهجن و… شیپور و طبل و دهل دست گرفته اند و بر آتش
جنگ با ارزش ها می دمند و بر پایه های هرچه باور و هرچه از جنس ایمان و تقدّس
می کوبند. البته که در این وانفسای آخرالزمانی به کار فکری و فرهنگی ـ حتی شاید بیش
از تکنولوژی هسته ای و تکنولوژی نانو و غیره ـ نیاز داریم. هرچه از این قبیل کارها
بکنیم، کم است. اما اینجا هم سطحی نگری متحجّرانه و ابتذال رفتارهای مقلدانه کور و
تکراری و سیاسی کاری های مزورانه و… غوغا می کند! و از همه بدتر و درد
بی درمان تر، سیاسی کاری.

کاش یکی از بزرگان تاریخ نگاری اسلامی آستین همت بالا بزند و بیاید رفتارها و
تصمیمات به ظاهر ضد سیاسی مولای متقیان(ع) و سیدالشهدا(ع) و دیگر بزرگان شیعه را
فهرست کند و تذکر بدهد؛ اصلا از همین تصمیمات ضد سیاسی امام راحل(ع) شروع کند! مثل
حمایت قاطعانه و ناگهانی ایشان از فتح لانه جاسوسی، فرمان حمله او به ناوهای
آمریکایی تازه وارد به خلیج فارس و… دستور اعدام سلمان رشدی و غیره.

(خیلی از حرف های امام روی زمین ماند که حتی برای طرح و یادآوری آنها بازهم سال ها
باید بگذرد! خیلی از جوجه سیاستمدارهای تازه چرچیل شده اصلاً نمی گذاشتند مردم از
این قبیل تصمیم ها و دستورات آن بزرگوار باخبر شوند. می گفتند: مگر می شود؟ حفظ
جامعه اسلامی و انقلابی ـ نعوذاً بالله ـ از خود اسلام و انقلاب مهمتر است.

مهم، مصلحت است، نه حقیقت! پیر جماران، بر اساس خوش قلبی و دلِ صاف و پاکش یک
چیزهایی می گوید، اما آدم باید عاقل باشد! کسی نبود بپرسد شما با همین منطق و همین
جنس مصلحت بینی ها و… انقلاب کردید و بر چنان رژیم استخوان داری پیروز شدید؟!
رژیم شاه اصلاً شوخی نبود. یکی از امن ترین و باثبات ترین کشورهای جهان، از نظر
سیاسی و اجتماعی به شمار می آمد. تا چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، کمتر کسی تصور
می کرد یا احتمال می داد که به این زودی ها رژیم ساقط شود. فقط امام بود که می گفت
تا الان هم دیر شده، بجنبید! کار این مردک ـ شاه ایران ـ تمام است؛ به فکر لبنان و
فلسطین باشید! پرانتزمان خیلی طولانی شد. هنوز این جنس از حرف ها را نمی توان بیرون
از پرانتز زد! یکی مثل بنده هنوز هم اصرار دارد که خیلی از حرف های امام(ره) روی
زمین ماند. اجازه بدهید این پرانتز را ببندیم!)

شما خیال می کنید دفاع مقدس یعنی چه؟ آیا حرف زدن از عدالت اقتصادی، حاشیه رفتن از
دفاع مقدس است؟ نزدیک به چهل ـ پنجاه کشور رسمی و غیر رسمی در طول هشت سال جنگ ما
مستقیماً با اعزام نیروی انسانی و پرداخت دلار و پشتیبانی جاسوسی و اطلاعاتی و دیر
قطعنامه صادر کردن در سازمان بین الملل و… با ما جنگیدند. چه روش ها و چه شیوه ها
و ترفندهای عجیب و غریب و ناجوانمردانه ای که علیه آن پیر روشن ضمیر و یک مشت
بچه های نیمه گرسنه معنوی او به کار نبردند و به کار نگرفتند! جای دیگر نیز عرض
کرده ام؛ این ناجوانمردی های به معنی واقعی کلمه «بی شرم» اروپایی و آمریکایی تا
سال ها بعد از شروع جنگ، حتی حاضر نبودند وجود جنگ بین انقلاب اسلامی و صدام را
قبول کنند و به رسمیت بشناسند. گاهی هم که اجباراً پیش نویس قطعنامه ای ـ چیزی ـ در
مورد جنگ ایران عراق تنظیم می کردند، از این جنگ خانمان سوز به عنوان وضعیت شبه
جنگی یاد می کردند! نمی خواستند بگویند جنگ واقعی است که مجبور نشوند قوانین
بین المللی مربوط به آن را به این زودی ها لگدمال و لجن مال کنند! (چون هر قانونی
ریشه در قراردادهای اجتماعی دارد ـ بنابر افاضات فلسفه حقوق و اخلاق سکولاریسم و
اومانیسم و لیبرالیسم و این جور مزخرفات ـ و معلوم است که آدم عاقل به اختیار خود
علیه منافع خودش قول و قرار نمی گذارد!) قانون همیشه تا وقتی قانون است که با منافع
ملی آنها سازگار باشد. همین پرونده هسته ای ایران را که این روزها شاهد هستید،
بی خود و بی جهت و بی شرمانه آن را در شورای امنیت نگه داشته اند و علناً باج خواهی
می کنند. آن روزها را هم می توان به راحتی پیگیری کرد. مجموع قطعنامه ها و
اعلامیه های سازمان بین الملل را جلوی هر بچه ای بگذاری راحت متوجه می شود که فقط
به نفع صدام است. زمانی از لزوم آتش بس و عقب نشینی حرف زدند که عراقی ها مجبور شده
بودند با تحمّل بدترین تلفات از مناطق عملیاتی فتح المبین و خرمشهر و جاهای دیگر
عقب نشینی کنند. وقتی از ممنوعیت فروش اسلحه و مهمات به طرفین درگیر حرف می زدند که
عراق با واسطه عربستان و کویت و حتی مستقیماً به هر تجهیزات و مهماتی که گمان
می کرد نیاز دارد، دسترسی داشت. فروختن مواد اولیه و کارخانه های تولید بمب های
شیمیایی به عراق آزاد بود، ولی ما حتی نمی توانستیم ماسک و بادگیر برای بچه ها به
اندازه کافی تهیه کنیم! یک طرف می توانست سلاح و بمب شیمیایی داشته باشد و یک طرف
نمی توانست از ابتدایی ترین وسایل و معمولی ترین لباس های محافظ برخوردار باشد.
مجبور بودیم به چندین برابر قیمت و با هر کیفیتی که می شد، تهیه کنیم؛ از کره جنوبی
و امثال اینها، آن هم غیر رسمی و با رشوه دادن به دلال های بین المللی. تعداد
گلوله های توپ و تانک و خمپاره و خمسه ـ خمسه ای که عراق بر سر بچه های ما و شهرهای
مسکونی ما ریخت با کل مواد منفجره استفاده شده در جنگ جهانی اول و بخشی از جنگ
جهانی دوم ـ از نظر کمیّت و قدرت انفجار ـ برابری می کرد؛ ده ها شهر بزرگ و صدها
شهر کوچک و روستا و… در طول بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک ما با عراق تحت اشغال
بود و هنوز دنیا قبول نداشت اینجا جنگ است! کم نیستند شهدا و جانبازهایی که هنگام
حملات شیمیایی عراق، ماسک تنفسی خود را ـ به خاطر محدودیتی که بود ـ به دوستان و
همرزمان خود داده اند. گرچه بعدها معلوم شد آن ماسک ها هم قابل نفوذ بوده اند!

به هر حال این وضعیت دشمن خارجی ما بود. همان دشمنی که با وجود همه نامردی ها و
فشار و تحقیر و تحریم اقتصادی و نظامی و… هیچ غلطی نتوانست بکند و نمی تواند هم
بکند! (این همه سایت های خبری و اختاپوس های رسانه ای استکبار جهانی مثلاً در مورد
پرونده هسته ای ایران هیاهو کردند و به خیال خودشان دل مردم را خالی کردند که:
امروز آمریکا حمله می کند، یا فردا… اما خودشان هم مثل اکثریت قاطع مردم ایران
می دانند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند! و در طول این سی سال نکرده است. روز
به روز انقلاب اسلامی قوی تر شده است.) سر و ته دشمن خارجی و رو در روی ما همین
بود! چون اصلاً این اراده و مشیّت خاص خدا و سنّت الهی است که کفّار بر «مؤمنان» ـ
بگذارید فعلاً نگویم «مسلمانان» با این مسلمانی هایی که می بینیم ـ دستی نداشته
باشند. خدا اراده کرده که لشکر خود را تا حدود یک به ده هم که باشند، بر کفّار
پیروز کند. البته منظور، پیروزی ظاهری و فیزیکی است، وگرنه پیروزی معنوی حقیقی جوری
است که حتی یک مسلمان و مؤمن هم اگر تکلیف باشد که با کفار جهاد کند، در برابر کل
سپاه استکبار پیروز می شود.

از بحث خود دور شدیم. منظور اصلی مان منافقین اند؛ منافقینی که از کفّار بدترند.
شما فکر می کنید دفاع مقدس یعنی چه؟ منافقین چند دسته اند؟ چرا از کفّار بدترند؟
چگونه عمل می کنند؟ شما فکر می کنید منافقین خودشان می دانند که منافق هستند؟
انقلاب اسلامی و رزمندگان دفاع مقدس هر وقت لطمه خوردند و مجبور به عقب نشینی شدند،
به دلیل فشار و فریب و فرسایشی بود که نفاق با آرمان های ما داشت.

قرار بود درباره کاروان راهیان نور عرایضی داشته باشیم. البته اگرچه تا اینجا حاشیه
زیاد رفته ایم، اما هنوز از حیطه عرصه راهیان نور خارج نشده ایم. کل مخلوقات جهان،
از کوچک ترین ذرات اتم عالم گرفته تا بزرگ تری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.