پاورپوینت کامل دیگر نمی شود به نقطه اول بازگشت;گفت وگو با سردار میرفیصل باقرزاده، رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دیگر نمی شود به نقطه اول بازگشت;گفت وگو با سردار میرفیصل باقرزاده، رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیگر نمی شود به نقطه اول بازگشت;گفت وگو با سردار میرفیصل باقرزاده، رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دیگر نمی شود به نقطه اول بازگشت;گفت وگو با سردار میرفیصل باقرزاده، رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
۱۳
اشاره: بحث بازسازی مناطق جنگی و حفظ آثار به جا مانده از دوران دفاع مقدّس از چنان
اهمیتی برخوردار است که بی توجّهی های بعضی از مدیران، بَروبچه های جنگ و کسانی را
که جنگ تحمیلی را گنجی ارزشمند برای آیندگان می دانند نگران کرده است و یکی از
مباحث جدّی و چالشی این سال هاست. تخریب آثار موجود در مناطق جنگی با نگاه بازسازی،
تخریب فرهنگ حاکم بر قبور شهدا در شهرها به اسم به سازی و نگرانی از تغییر نام
خیابان ها و کوچه ها از نام شهیدان در آینده از این جمله اند.
امتداد بنا دارد این دغدغه را به طور جدی دنبال کند و لازمه این امر، پی گیری و
اظهار نظر و ارسال خبر از سوی مخاطبانش است؛ لذا طولانی بودن مصاحبه های این چنینی
قطعاً خارج از حوصله امتدادی ها نخواهد بود.
مناطق سه گانه
در حوزه حفظ آثار در دو بخش علمی و عملی کار کردیم؛ در بخش علمی، مطالعات پایه و
کارشناسی ای که صورت گرفته را در پنج مجلد آماده کردیم که بنای کارهای تبلیغاتی ما
در حوزه یادمان ها و مناطق عملیاتی خواهد بود. همچنین طی یک کار مطالعاتی وسیع از
دهانه اروند تا اوشنویه، تمام این مناطق را بررسی کردیم. البته در دوره مدیریت
قبلی، شناسنامه کاملی از این مناطق عملیاتی تهیه شده بود که سه هزار نقطه که در آن
اتفاقات مهمی افتاده ثبت شده و الان در مخزن اطلاعاتی بنیاد وجود دارد. به نظر
می رسد در بُعد عملی، باید اول مناطق عملیاتی را تقسیم بندی کنیم تا دچار اشتباه
نشویم. مناطق عملیاتی به سه بخش عمده تقسیم می شوند که عبارت اند از: ۱. مناطقی که
الان آزاد تلقی می شوند. ۲. مناطق که محدود است. ۳. مناطقی که ممنوعه است.
در مناطق آزاد، بسیاری از کارهایی که برای حفظ آثار جنگ باید انجام می گرفت، در
گذشته و پس از پایان جنگ انجام گرفت و الان زمان آن سپری شده است؛ یعنی الان
نمی شود به آن نقطه برگشت. فرض کنید در منطقه ای مثل دشت عباس، دشت آزادگان و یا
شهر خرمشهر، شرق کارون و یا غرب کارون، مردم به خانه هایشان برگشتند و در حال زندگی
هستند که البته بخش عمده کارشان دامداری است. تأسیسات زیر بنایی آغاز شده است که از
آن جمله می توان از طرح های کلان کشاورزی مثل طرح نی شکر و طرح سد کرخه به دشت عباس
برای توسعه کشاورزی، خطوط آب، برق، گاز تلفن، فیبر نوری، اسکله، بندر، جاده و
بازسازی شهرهایی که در مسیر حفر چاه های نفتی و نیز خود بازسازی شهرها مثل خرمشهر،
سوسنگرد، بستان، دهلران، موسیان، مهران و قصر شیرین، سرپل ذهاب نام برد که از
مصادیق بارز این مناطق آزاد است؛ مناطقی که بعد از جنگ آزاد شد و به آنجا برگشتند.
یکی از مسائلی که در زمان جنگ ارزش بود و بعد از جنگ هم به شدت تعقیب شد و هنوز هم
یک ارزش می تواند باشد، آن بود که مردم مناطق جنگی را ترک نکنند؛ بمانند و بازسازی
کنند. چون دشمن می خواست آن مناطق تخلیه شوند.
در زمان جنگ، یک ارزش این بود که هیچ ساختمانی را نگذاریم خراب بماند آن زمان اصلاً
کسی با نگاه ماندگاری آثار دفاع مقدس نگاه نمی کرد. بنابراین مردم برای اینکه هر
طور شده روی دشمن را کم کنند، اوج بمباران، در شهر می ماندند و خانه ها را آباد
می کردند و این را به عنوان یک مبارزه تلقی می کردند.
بعد از جنگ هم به دلیل این که دولت سازندگی به وجود آمده بود، گفتند هر جایی که
ویرانه است باید بازسازی شود. نقاطی محدود که در خرمشهر است مثل موزه خرمشهر را
آقای چمران تحویل گرفت یا مجموعه ای که برای شرکت نفت بود و یا آن طرف تر، چند
ساختمان را توانستند به زور نگهداری کنند. در آن موج سهمگین که برای بازسازی بود،
ما حتی پالایشگاه آبادان را بازسازی نکرده بودیم. در آن سال های اول امکان بازسازی
آن برای ما نبود. تردید بود که آیا پالایشگاه را اینجا بسازند یا نه. چون در برد
توپ های دشمن بود. همان زمان در یک کار ابتکاری با انگیزه جنگ روانی جهت تضعیف
روحیه ارتش صدام، بلافاصله چندماه بعداز جنگ، لوله های پالایشگاه را به صورت ظاهری
ترمیم کردند، به گونه ای که زیر آن گاز تزریق کردند و بالا را هم کبریت زدند تا آتش
شعله بگیرد که از آن طرف آب، وقتی عراقی ها می دیدند، فکر می کردند پالایشگاه فعال
شده است؛ یعنی تظاهر به بازسازی داشتیم.
من در آن فضا تصور می کردم که اگر جای مسئولین نظام بودم، خرمشهر را بازسازی
می کردم و شهر را به نقطه ای دیگر و جایی نزدیک و سهل الوصول منتقل می کردم تا
مردم، آنجا ساکن شوند و این شهر را با همه شکل و قالبش برای موزه جنگ حفظش کنم؛
یعنی دیگر لازم نبود ما موزه جنگ داشته باشیم و همین شهر را به عنوان موزه قرار
می دادیم. اما دوست عزیزی که از ابتدا در امر بازسازی بود به من گفت: مسئولین
خواستند این کار را انجام بدهند، ولی مردم خرمشهر گفتند ما خانه و زندگی خودمان را
دوست داریم و نمی خواهیم از شهر خارج شویم. ما خواستار بازسازی شهر هستیم. از طرفی
امام(ره) در آن فرمانی که داده بودند، امر را منوط کرده بودند به رضایت مالکان که
دیگر نمی شد آن طرح را عملی کرد.
مسئولین در حد وسعشان این کار را انجام داده اند. حالا این که چقدر باید آثار
نگهداری می شد، این قابل بحث است، اما اصل قضیه این بود که روند، رو به بازسازی
بود؛ مثلاً در دشت عباس که منطقه ای آزاد است، در عین حال که یک جریان شدید کشاورزی
و بازسازی زیربناها و زیرساخت ها وجود داشت، در حوزه منطقه یادمانی شوش ۳۶۲ هکتار
را از منابع طبیعی درخواست کردیم و الان آن را محصور کردیم که بیشتر از این به آن
دست اندازی نشود و درخواست سند مالکیت نیز برای آن شده است.
اما منطقه دوم عملیاتی، مناطق محدود جهت تردد است و مردم عادی به آنجا راه ندارند.
این مناطق نوعاً نزدیک به مرز یا چسبیده به مرز است؛ مثل طلائیه، فکه و بخش هایی از
شلمچه که منحصراً دراختیار نیروهای مسلح نیست، بلکه سازمان های دولتی متعددی
طرح هایی دارند؛ همچنین در منطقه آزاد اروند طرح هایی وجود دارد مثل طرح نی شکر؛ یک
بخش شلمچه را که منطقه آزاد اروند مدعی است و تقریباً بخش جنوبی شلمچه است، خط آهن
طراحی شده که به بصره وصل می شود و نود سال هم این خط آهن به بصره وصل بود. حالا
باز هم می خواهند این خط آهن را احیا کنند.
اخیراً قرار است با توافق دولت عراق، خطوط انتقال پست بالای ۴۰۰ کیلووات برق به
بصره برود که دقیقاً در کنار حرم یادمانی شلمچه دکل های آن را انتقال دادند. در
انتها ما توانستیم مقداری در کارشان دخالت کنیم و چند تا از دکل ها را به حاشیه
ببریم که مقداری فاصله گرفتند، وگرنه می خواستند از وسط منطقه یادمانی دکل بکشند.
حفظ آثار در لابلای سه جریان
در مناطق عملیاتی با چند جریان مواجه هستیم: اول، جریان «بازسازی» که به نوبه خود
جریانی ارزشی است. بعدهم جریانی است به نام جریان «حفظ آثار جنگ» که در جایگاه خاص
خودش ارزشمند است و باید به آن توجه شود. جریان سوم به نام «پدافند غیرعامل» است که
به بخش هایی از این مناطق عملیاتی برای دفاع از سرزمین نیاز داریم تا به همین شکل
دست نخورده بماند. این سه جریان الان به موازات هم کار می کنند.
نقطه رهایی نیروهای ما در عملیات فاو همین ساحل اروند سمت ایران بود. از اینجا
بچه ها زدند به خط دشمن و شهر فاو را به تصرف درآوردند. اینجایی که بچه ها عملیات
کردند، زمین و نخیلات مردم بود. یعنی در این نقطه ای که اکنون یادمان های والفجر ۸
ساخته شده، باغات مردم است و همین الان معارض دارد؛ یعنی نزدیک به ۴۰ ـ ۵۰ نفر
اکنون شاکی هستند که به ما نامه نوشته اند. و البته ما هم اعلام آمادگی کردیم که
این زمین را بخریم. آنها گفتند ما خوشحالیم که شما این نقطه را یادمان کردید، اما
پولش را بدهید. ما هم گفتیم اولاً مشخص کنید سند دارید که گفتند سند ندارند. گفتیم
مشخص کنید که هر شخص سهمش چقدر است. حتی عده ای هم احساس کردند ما قصد خرید داریم،
از کویت آمدند و مدعی شدند که ما اینجا زمین داریم.
این یک بحث قضایی است و باید مشخص شود که صاحب زمین چه شخصی است که ما پول را به او
بدهیم تا زمین آزاد بشود. اکنون هم اگر شما می بینید دست فروش ها جمع می شوند و
بازارچه درست می کنند که جلوه ناخوشایندی برای زائرین درست شده است، این بازارچه بر
ما تحمیل شده است. مردم هم حرفشان این است که می گویند چون زمین برای ما است،
می خواهیم اینجا بازارچه بزنیم. ما حرفمان این است که اگر زمین را بتوانیم بخریم و
پول آن را پرداخت کنیم، قطعاً اینها باید به یک نقطه گسیل شوند تا زائرین بتوانند
از آن فضاهای طبیعی زمان جنگ استفاده بکنند.
نکته بعدی، شهر آپادانا در شرق کارون است. از آبادان تا دارخوین و حوالی اهواز هیچ
اثر یادمانی نیست، جز یک نقطه که ما اخیراً ۹ شهید را که از زمان جنگ دفن شده
بودند، شناسایی کردیم و آن را نقطه یادمانی قرار دادیم و قرار است آنجا کار بشود تا
مردم با چند عملیات مانند نصر و ثامن الائمه و بخشی از عملیات بیت المقدس که عبور
از کارون بوده در این محدوده آشنا بشوند.
ساخت و ساز شهر خرمشهر دراختیار ما نیست. جز موزه خرمشهر که دراختیارمان است،
اختیار جای دیگری را نداریم. حتی منطقه ای که جزء آثار جنگ است و در کنار شرکت نفت
قرار دارد دراختیار ما نیست، اگرچه از آثار جنگ حساب می شود.
مسجد جامع را به دلیل اینکه یک اثر تاریخی بوده است، به عنوان اولین اثر ملی دفاع
مقدس با عدد ۱۱۰ ثبت کردیم و تابلو زدیم و قصد حمایت از مسجد را داریم. پل خرمشهر
را هم ثبت کردیم و در تلاش هستیم تا سوم خرداد سال ۸۷ تابلوی آن هم نصب شود.
دروازه کشور امام زمان(عج)
نکته بعدی خود شلمچه است. به دلیل کثرت منافعی که در شلمچه وجود دارد؛ ملقمه ای
شده، اما چیزی که در شلمچه می بینیم، دو اثر است که ایجاد کرده ایم؛ یکی آن محلی
است که شهدای گمنام در آنجا دفن شده اند که به امر مقام معظم رهبری بود. این شهدای
گمنام برای عملیات رمضان بودند که بخشی از آنها را شخصاً در جریان عملیات کربلای
پنج در جستجوی آنها حاضر بودم و پیدا کردیم که عموماً هم از بچه های مشهد بودند،
تیپ ۲۱ امام رضا(ع). مقام معظم رهبری امر فرمودند که در شلمچه اثری بسازید که هر
شخصی که به کشور ایران وارد شد به مرز شلمچه که رسید بداند که به کشور امام رضا (ع)
وارد شده. پس آن چیزی که اجرا شده به امر مقام معظم رهبری و برای تذکر بوده است.
اثر دوم شلمچه، کانال و دژ نونی است که آن را با مشورت و صلاحدید فرماندهان محترم
جنگ از جمله شهید کاظمی ایجاد کردیم تا ذهن بازدیدکنندگان را متوجه جریان جنگ در
شلمچه کنیم. پس ناگزیر بودیم اثری را ایجاد بکنیم که مخاطب بتواند به حقیقت ماجرا
پی ببرد.
در شلمچه حداقل هشت عملیات بزرگ انجام شده است. این عملیات ها عموماً در داخل خاک
عراق بوده است؛ بجز بیت المقدس که از این محور عمل کردیم و یا عملیات رمضان، اما
بقیه عملیات ها در خاک عراق بوده است. وقتی می گوییم عملیات کربلای ۵، مخاطبین ما
اصلاً کانال ماهی را نمی بینند؛ نونی هایی که در شلمچه ایجاد شده را نمی بینند و آب
گرفتگی ها را نمی بینند. پس می بایست یک اثری را ایجاد کنیم که بتواند ذهن مخاطب را
به آنجا نزدیک کند. البته ابتکار جالبی که شده، صدا یا صوتی است که گذاشته شده که
صدای رزمندگان و صدا و صحنه نبرد است و اصلاً صدای مصنوعی نیست. آن صدای بی سیم و
صدایی که شنیده می شود، صدای فرماندهانی است که اغلب به شهادت رسیده اند؛ صداهای
ملکوتی ای است که در آن صحنه، مخاطب بتواند به یک حس و حالی دست پیدا بکند. منطقه
کوشک و زید، بخشی از منطقه عملیاتی رمضان بوده است. البته رمضان از پیچ کوشک بوده
تا انتهای پیچ جاده شهید حسینی در کیلومتر ۵۵. تقریباً اینجا یک نقطه وجود دارد که
ما شهدای گمنام را دفن کردیم. البته باید تأسیسات اولیه و زیر بنایی را نیز برایش
ایجاد کنیم.
تقریباً تمام این نقاط یادمانی پس از تدفین شهدا و پس از استقرار تفحص در یک منطقه
ایجاد شده است. یعنی غیر از نقطه ای که مربوط به شهید چمران است، بقیه مرتبط با
شهدا بوده است. اگر هویزه یادمانی ساخته شده مرتبط با شهدا بوده، خود محل یادمان
چمران هم به همین صورت. محلی بوده که شهید چمران به شهادت رسیده است.
موزه طبیعی جنگ
نقطه بعدی در منطقه طلائیه است. طلائیه چندتا نکته دارد، بدین صورت که ما در اینجا
سه کار انجام داده ایم. چون طلائیه از ابتدا دورترین نقطه از اهواز بود و از چند
جهت هم ما در محاصره عراق بودیم. به این معنا که دو طرف، عراقی ها مستقر بودند و از
یک طرف نیز اشرار می آمدند. زمانی هم آبگرفتگی بود و تا طلائیه امتداد پیدا می کرد
و این ادامه داشت تا زمانی که تعرضاتی به نیروهای تفحص ما می شد و ما در معرض خطر
حملات بودیم. حتی منافقین آنجا تردد می کردند که مقر فرماندهی اصلی تفحص آنجا بود.
این نقطه ای که ایجاد کردیم ۲۰ کیلومتر جلوتر از خط ارتش بود و جلوی ما دیگر نیرویی
جز عراق نبود. حتی چندبار با عراقی ها درگیر شدیم که من خودم شخصاً کمین خوردم. در
یک جریانی که داشتیم می رفتیم در جاده سیدالشهدا(ع) لازم بود استحکامات ایجاد کنیم؛
یعنی مقر، سنگر، سوله. بچه ها فقط ایام بهار آنجا نبودند، بلکه در طول سال در گرمای
تابستان کار می کردند. باید امکانات می گذاشتیم. کولر قرار می دادیم. چون شخصی که
در گروه تفحّص کار می کرد باید جایی برای استراحت داشته باشد. خاکریزهای آنجا را
زیرو رو کردیم. که در غیر این صورت، نمی توانستیم شهدای مان را از زیر آنها در
بیاوریم. سنگرهای عراق را تخریب کردیم. چون هر آن احتمال داشت عراق حمله کند. ما یک
شرایط خاصی داشتیم که احتمال حمله عراق می رفت. ما برای اینکه مبادا دشمن از این
سنگرها استفاده بکند، آنها را زیر و رو کردیم تا اگر شهیدی آنجا مانده را از زیر
آنها دربیاوریم.
همچنین در مناطقی که محدود به حاشیه نوار نهر زوجی است. که در کنار پل نشوه است، یک
ابتکار دیگر هم انجام دادیم: ضمن اینکه تفحص می کردیم، خاکریزهایی که عراق زده بود
در کنار نهر زوجی، شهدا را پیدا کردیم و سپس خاکریزها را تبدیل به خاکریزی کردیم که
به نفع ما باشد تا بتوانیم برای دفاع از سرزمین مان به آن اتکا کنیم و با یک تیر
چند نشان زدیم: هم سد و موانع ایجاد کردیم، هم یک خطوط دفاعی ایجاد کردیم، هم
شهدایمان را کاوش کردیم. این کار بسیار ارزنده بود. بعد کار دیگری هم در منطقه
طلائیه انجام دادیم که در زمانی بود که بنده هنوز به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های
دفاع مقدس نیامده بودم. در گروه تفحص که بودم (در زمان آقای چمران) به دوستان گفتم
موزه طلائیه را به عنوان موز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 