پاورپوینت کامل با شهادت استادم دلگرم تر شدم;گفت وگو با ماموستا عبدالکریم فتاحی ۲۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل با شهادت استادم دلگرم تر شدم;گفت وگو با ماموستا عبدالکریم فتاحی ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل با شهادت استادم دلگرم تر شدم;گفت وگو با ماموستا عبدالکریم فتاحی ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل با شهادت استادم دلگرم تر شدم;گفت وگو با ماموستا عبدالکریم فتاحی ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

ـ پدرم زمان طاغوت در یکی از روستاهای بانه بود. همان موقع تبعید شده بود به عراق.
من آنجا متولد شدم. بعد از انقلاب به ایران برگشتیم. سال ۵۹ بود. از اینکه انقلاب
شده بود و طاغوتی ها از بین رفته بودند، خوشحال بودیم. همان سال جذب سپاه شدم. قبل
از آن روحانی بودم و مشغول درس و بحث. سلیمانیه، حلبچه، سیدصادق، هرجا درس حوزه
بود، من هم بودم. بعدها، انقلاب که پیروز شد تمام آن استادهایی که پیش شان درس
می خواندیم، شهرهای عراق را رها کردند و آمدند ایران. دوازده سال درس روحانیت
خواندم. بعد هم وارد سپاه شدم. امروز هم روایت گری می کنم برای راهیان نور. انقلاب
«اسلامی» را خیلی می خواستیم و از آن بیشتر «امام خمینی» را. شیفته اش بودیم.

وقتی می خواستید وارد سپاه شوید، می دانستید که باید اسلحه به دست بگیرید و از
زندگی راحت خبری نیست؟

من سپاه را برای خودم یک مکتب می دانستم. همه چیزهای دین را در سپاه می دیدم. وقتی
وارد سپاه شدم همه چیزهایی را که در حوزه اهل سنت خوانده بودیم، به هم مکتبی های
خودم درس می دادم. آنجا هم یک کلاس تشکیل داده بودیم.

کارم توی سپاه با اطلاعات عملیات شروع شد، چون با شهرها و کوه ها و مناطق کردستان
عراق آشنا بودم، با بچه ها می رفتیم شناسایی. مسیرهای عملیات و محل تجمع ضد انقلاب
و بعثی ها را شناسایی می کردیم.

با امام و اندیشه هایش چه جور آشنا شدید؟

ما معتقدیم که همیشه در هر قرن کسی می آید که اسلام را زنده می کند. این بار در عصر
ما، این زنده شدن اسلام به دست ایرانیان و به رهبری امام خمینی بود.

توی همان عراق که بودم با امام آشنا شدم. هرجا صحبتش بود، می شنیدم. به مبانی اش
علاقه مند شدم و حتی با این که سُنی هستم، توضیح المسائل امام را آنجا خواندم.
می شود گفت فارسی را با کتاب های امام یاد گرفتم. قبلش یک کلمه هم نمی توانستم
بخوانم. به خاطر علاقه ام به امام، رادیو ایران گوش می کردیم. سخنرانی های امام را
گوش می کردم. این جور فارسی یاد گرفتیم.

امام بود که توانست اسلام را زنده کند. امروز هم همان طور است. نقش رهبری درست
مانند نقش امام خمینی(ره) است. اگر ایشان نباشد، وضع به همان اول برمی گردد.

انقلاب خیلی افت و خیز داشت. هر روز یک بحران بود. از زمان امام که یک روز حمله به
طبس و کودتا و… و امروز هم که یک روز کوی دانشگاه و مسئله هسته ای و… دشمن
همیشه در کمین است. و این رهبری است که در برابر این بحران ها ایستاده. اگر رهبر
نبود، چه اتفاقی می افتاد. این نگاه بود که ما را به انقلاب علاقه مند ساخت.

شیرین ترین خاطره تان از دوران مبارزه؟

شیرین ترین خاطره ام، جانبازی ام بود در سال ۱۳۷۰. می خواهم هدیه ای باشد برای روز
قیامت ام. توی گروه تفحص بودم. می رفتیم برای پیدا کردن شهدای زمان جنگ. چون با
مناطق آشنا بودم. ۱۳۵۰ شهید را با دست خودم درآوردم.

یک روز رفتیم به قله ۱۴۵۰. منطقه ای مال والفجر چهار. آنجا حدود چهل شهید پیدا
کردیم.

برای تفحص، جای شهدا را از آزاده ها می گرفتیم که بعد از جنگ کویت آزاد شده بودند.
آنها می دانستند کجا شهید افتاده است. گفتند آنجا یک سنگر منهدم شده و شهید هست.

با یکی از دوستان رفتیم که تمام نقاط عملیاتی را می شناخت. والفجر چهار، والفجر ده
و نه. بیت المقدس پنج و ماووت. همه عملیات ها و نقاط شان را خوب می شناخت. قبل از
انقلاب هم عراق بود و خاک عراق را خوب می شناخت. باهم رفتیم و چهل شهید پیدا کردیم.
آن شب خواب دیدم دو نفر قله سنگی را نشانم دادند و گفتند شهدا را که برده اید ما دو
نفر جا مانده ایم. ما را هم ببرید. بیدار شدم. صبح با بچه ها رفتیم آن موقعیت را
پیدا کردیم. آن کوه سنگی را پیدا کردیم و زیر سنگ ها پوتینی بیرون بود و دو شهید را
آنجا پیدا کردیم.

هر روز شهید پیدا می کرد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.