پاورپوینت کامل دخیل بر ضریح شهیدان ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دخیل بر ضریح شهیدان ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دخیل بر ضریح شهیدان ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دخیل بر ضریح شهیدان ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
۴
منزل اول
«در این هنگام بر من واجب آمده که راه های حق و نجات را با نشانه های روشن و با
دلیل های واضح بر شما بیان کنم، هرچند از گردن کشان و یاغیان اهل بدعت خائف و
ترسانم»[i]
این جمله را «باب الائمه» علامه مجلسی(ره) درست در زمانی می نویسد که عهده دار مقام
«شیخ الاسلام»ی امپراتوری عظیم صفویه است. این حرکت علامه پس از هجرت های ماندگار
محقق کرکی و پدر شیخ بهایی و شیخ حر عاملی و… و تبیین تشیع ناب صورت می گیرد که
هنوز قزلباشان کلاه سرخ صوفیه بر مسند قدرت تکیه زده و تنها در اصفهان ۲۱ زاویه و
خانقاه را در کنار حوزه های علمیه برپا کرده اند و به ترویج تفکر صوفیه می پردازند.
علامه مجلسی در چنین فضایی به جمع آوری کتاب های تشیع می پردازد و نسخه نویسی از
«کتب اربعه شیعه» را یکی از وظایف طلاب برمی شمارد تا فرهنگ ناب تشیع، زنده به دست
نسل آینده برسد. علامه پس از بیان این وضعیت خاص خود، شجاعانه، حتی در دربار، به
نقد تفکر صوفیانی می پردازد که در حلقه نخست اطرافیان شاهان صفویه بودند و آن گاه
از تفکر صوفیان و مرز بین دیدگاه های آنان با تشیع ناب چنین سخن می راند:
«اینک من به طور اجمال برای شما می نویسم و بیان می کنم چیزهایی را که برای خودم از
اصول مذهب به وسیله اخبار کثیره متواتره، ظاهر شده است تا گمراه نشوید و به خدعه ها
و فریب ها و غرورهای صوفیه فریب داده نشوید و حجت خدا را بر شما تمام می کنم.»[ii]
حرکت اصیل علمای شیعه در طول تاریخ، حرکتی نورانی و متصل به هم است که در راستای
حرکتی پویا و زنده و رو به جلو، می توان آن را به تصویر کشید؛ به گونه ای به جرئت
می توان گفت سنگ بنیانی که کلینی(ره) آن را بنا نهاد، امام خمینی(ره) آن را به
پایان رساند و بی شک اگر امام راحل، این شورگستر عصر کنونی که پوزه شاهان و فراعنه
عصر خویش را به خاک مالید، در عصری از عصرهای دیگر حضور داشت، بنا به اقتضای زمان و
ادای تکلیف، راهی جز راه آن بزرگان سلف را نمی پیمود و حرکتی جز حرکت آن بزرگان را
آغاز و به انجام نمی رساند. همان گونه که خود نیز به این نکته اشاره کرده است.[iii]
از همین روی امام راحل(ره) در نقد نگاه کسانی که با خلط بین مفاهیم و عدم شناخت
درست از حرکت اصیل عالمان شیعه که ریشه در عدم رجوع این افراد به منابع اصیلی
تاریخی دارد و با تأثیرپذیری از غیر اهل فن به ساحت بزرگان توهین می کنند، به دفاع
از حریم عالمان شیعه برمی خیزد و می فرماید:
«اینها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می کنند.
اطرافیان سلاطین، این آقایان بودند. اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند،
نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی(ره)، محقق ثانی(ره) نمی دانم شیخ
بهایی(ره) با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها همراهی شان می کردند، خیال
کند که اینها مانده بودند برای جاه و ـ عرض کنم ـ عزت، و احتیاج داشتند به اینکه
سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند. این حرف ها نبوده در کار. آنها گذشت
کردند، یک گذشت نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها
ترویج کنند.»[iv]
برخورد گزینشی با تاریخ، عدم مراجعه به کتب اصیل، عدم عرضه دریافت ها به بزرگان علم
و سوار شدن بر موج احساسات و جوانی، در کنار جوگیر شدن با تشویق های کسانی که هرگز
با تشیع و آموزه های حوزه های نور آشتی نکردند، پی آمدی جز خلط کردن و گام نهادن در
مسیر قداست شکنی و قداست زدایی نداشته و ندارد. از یاد نبریم اگر مجاهدت های نفسانی
بزرگان شیعه نبود، هرگز امروز تفکر ناب تشیع بر این سرزمین حکمفرما نبود و هرگز
حماسه ای به نام حماسه خمینی(ره) و یارانش رقم نمی خورد و چه بسا امروز دفتر
سردبیرها و اتاق تحریریه ها، به جای پر بودن از عطر کلام اهل بیت(ع) آکنده از افیون
و ابتذال صوفیان و توده ای ها و بهائیان و… بود.
کسانی که به سادگی و بدون هیچ دقتی، حتی فرق بین عالم «سنتی» با عالم «سنت گرا» و
عالم «متحجر» با آخوند «درباری» را نمی دانند و همه را با عینک بدبینی می نگرند،
سرانجامی جز بی توفیقی و گرفتار آمدن در چنبره مخالفان اسلام و انقلاب پیش روی
نخواند داشت.
بی شک آنچه موجب شده است که امروز ضریح شهیدان بوییدنی و بوسیدنی شود، برخورد
عالمانه آنان با تاریخ تشیع و مشی مؤدبانه آنان با عالمان و بزرگان تشیع است که این
سیره و سلوک را از امام شهیدان به ارث برده بودند؛ امامی که هرگز اجازه نداد در
مقابل او نام مرجع بزرگی را، حتی اگر مخالف مشی سیاسی او باشد، با بی احترامی
ببرند؛ چرا که از منظر او توهین به ساحت مقدس عالمان شیعه، موجب «قطع ولایت»
می شود.
منزل دوم
امام راحل که نهضتش را در عصر عاشورای ۱۳۴۲ و در جمع عزادارن در مدرسه فیضیه آغاز
کرد، در بهمن ۱۳۴۱ در واکنش به رفراندوم تشریفاتی شاه، با بر زبان آوردن کلام
امام حسین(ع) خط مشی حرکت عاشورایی انقلاب را چنین تبیین کرده و فریاد برآورد:
«با ما معامله بردگان قرون وسطا را می کنند! به خدای متعال، من این زندگی را
نمی خواهم. انی لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما.»[v]
امام راحل، پیروزی انقلاب را مدیون حرکت امام حسین(ع) می دانست و به صراحت فرمود:
«این را باید همه گویندگان توجه بکنند و ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر
قیام حضرت سیدالشهداء(ع) نبود، امروز نمی توانستیم پیروز شویم».[vi]
امام خمینی(ره) گفتمان عاشورا را تنها گفتمان پیروزبخش به شمار می آورد و زنده بودن
انقلاب را به زنده نگه داشتن محرم و صفر مرتبط می دانست و هرگز از ادبیات عاشورایی
خود دست برنداشت. پیام امام به امت، درباره پذیرش قطعنامه، اگر بیش از دیگر
پیام های ایشان، بوی عاشورایی نداشت، کمتر از آنها نبود. در این پیام بود که امام
مزار شهیدان ر قبله گاه دل سوختگان و عارفان و عاشقان دانستند و راهی نو را
فراروی راهیان نور در آینده و در پاسداشت از عاشورا و مکتب عاشورا به عنوان حافظ
اصلی اسلام و انقلاب نشان دادند.
بی شک عاشورای امام، عاشورای سوگ و حماسه و پیام بود و همین تفاوت عاشورای امام با
عاشوراهای دیگر تا قبل از قیام پانزدهم خرداد ۴۲ بود که کاخ ظالمان و زرسالاران
جهان را به لرزه درآورد. از این رو امام همواره بر این امر مواظبت داشتند تا این
عاشورا تحریف نشود و برای تحت شعاع قرار نگرفتن عاشورای سوگ در میان شعارهای
عاشورای حماسه و پیام، خود در هر محرم به سوگ می نشستند و حتی اجازه صرف نذورات
سوگواری در ایام عزاداری را در غیر آن ندادند.
در باور امام، گریه و عزاداری برای امام حسین(ع) و شهیدان حق، جزء لاینفک عاشورای
حقیقی است و باید شیعیان به همان روش سنتی، سینه زنی و نوحه خوانی کنند و در اماکن
متبرکه حاضر شوند.
از یاد نبریم در هنگام دفاع مقدس، بودند افراد و جریان هایی که با نادیده گرفتن این
فرمان امام که «جنگ در رأس همه امور است» همواره به انتقاد از وضعیت جنگ و
اختلاف افکنی و نوشتن مقاله بر علیه فرماندهان و بزرگ نمایی ضعف ها می پرداختند و
در کنار این حاشیه روی ها و آب به آسیاب دشمنان ریختن، خود را عقل کل و نوگرا و
نواندیش معرفی و خواستار مبارزه با سنت های عزاداری و سینه زنی می شدند و این گونه
عزاداری ها را ساخته و پرداخته دربار صفویه و غیره برمی شمردند و سرانجام از مسیر
ولایت جدا شدند و تاوان کج فهمی های خود را دادند.
مهدی هاشمی معدوم، که با دوستانش در مقابل حماسه دفاع مقدس، نگرشی کاملاً
نتیجه خواهانه و ملموس را دنبال می کردند و سرانجام همین تفکر خود را به قائم مقام
وقت رهبری انتقال دادند، درباره نوع نگرش به عزاداری مطالبی را بر زبان می راند که
متأسفانه این روزها و درست در «جنگ فرهنگی» آن را از زبان و قلم برخی می شنویم.
مهدی هاشمی می گوید: «عزاداری حضرت حسین(ع)، این را هم، ما نه این که اصلش را منکر
شویم، می گفتیم که بالاخره این یک سنت است و این سنت در زمان صفویه اختراع شده و آن
زمان هم چون که جنگ بین صفویه و دولت عثمانی وجود داشته، دولت صفویه نمی خواسته
اثبات حقانیت دولت تشیع را بکند، در آن قرن این سنت را آورده به این صورت اختراع
کرده برای اینکه مثلاً ماهیت تشیع را به تصویر و تجسم بکشاند. هم برای خود مردم
ایران، هم برای غیر مردم ایران. و چون مبدأ بروز و ظهور این قضیه و این سنت ]را[ به
زمان صفویه تعبیر می کردیم، با آن خصوصیات می گفتیم خب حالا جهانی تغییر کرده است
دیگر، و ما امروز اگر بخواهیم نشان بدهیم واقعیت کربلا و عاشورا ]را[، باید این فرم
را به هم بزنیم، این شکل را به هم بزنیم. یک شکل جدیدی اختراع کنیم.»[vii]
آنچه امروز هزاران نفر را بر آن می دارد تا از اقصی نقاط ایران و جهان، بر گرد مزار
شهدا و قتلگاه آنان گرد آیند، در حقیقت پاسداشت حرکت شهدا در زنده نگه داشتن شعائر
الهی و عزاداری های سنتی است. امروز زائران کوی شهدا، همان گونه بر سینه می زنند و
همان گونه گریه می کنند که شهدا بر سینه زدند و گریستند و این یعنی استمراری که
برای برخی، نه تحمل آور است و نه باورپذیر؛ از این رو به جای همراهی با این قافله
فرهنگی و تأسی به رهبر انقلاب در این حرکت، درست مانند برخی در زمان جنگ، زبان به
نقد و انتقاد می گشایند، غافل از اینکه:
چراغی را که ایزد برفروزد
هر آن کس پف کند ریشش بسوزد
منزل چهارم
از همان آغاز نهضت، مبارزه با عاشورای امام آغاز و با پیروزی انقلاب و خصوصاً در
مقطع دفاع مقدس، مبارزه معاندان و مخالفان وارد عرصه ای نوین شد که متأسفانه برخی
از دوستان انقلاب هم ناخواسته آب به آسیاب دشمن ریختند. از تلاش برای بازگرداندن
عاشورای سوگ توسط جریان های واپس گرا تا به تمسخر گرفتن نمادهای عاشورایی توسط
روشنفکران غرب زده گرفته تا تبلیغ و ترویج نحله های نهیلیستی و فرقه های درون گرا
و…. همه و همه در برنامه کاری دشمنان انقلاب و فریب خوردگان آنان قرار گرفت، با
ظهور جریانی به نام اصلاحات، عاشورازدایی و عاشوراستیزی، صبغه ای دیگر گرفت. هر کس
بر علیه سنت های عاشورایی، مظاهر، نمادهای عمود خیمه انقلاب، سخنی بر زبان می راند
و گامی برمی داشت، فرهیخته و نوگرا نامیده شد و هرکس تزی را برای نابودکردن عصر
عاشورای خمینی و یارانش ارائه می داد، صاحب اندیشه و خرد. کار به جایی رسید که
عاشورای خمینی و نمادهای آن را «پارادایم فنا» و گفت وگو با هر قوم و قبیله، حتی
یزیدیان زمان را «پارادایم بقا» نامیدند و پذیرش قطعنامه را نقطه عطف(!؟). و این شد
که سعید حجاریان، سیاست حرکت اصلاح طلبان را چنین ترسیم کرد:
«ما از فرهنگ تسلی، به فرهنگ تضحیه رسیدیم. حال این پرسش مهم مطرح است که آیا ما در
حال گذار و انتقال به مرحله جدیدی هستیم و گفتمان تضحیه دوباره در حال تحول است و
ما مجدداً فرهنگ عاشورا را بازسازی می کنیم… در قضیه جنگ، ما به همین جا رسیدیم و
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به نظر من، یک نقطه عطف(!) جدی است. ما فرهنگ اربعین را شروع
می کنیم که در این فرهنگ، حفظ نظام اصل است و دیدگاه های معتقد به بقا و توسعه نظام
رشد می شد و گسترش می یابد و از پارادایم «فنا» دوباره به پارادایم «بقا»
می رسیم…»[viii]
زیر سؤال بردن عاشورای خمینی و پاک کردن نمادهای کربلای ایران از در و دیوار، که از
دوران سازندگی آغاز شده بود، جای خود را به قلم به مزدانی در دوره اصلاحات داد که
در قالب رمان و شعر و نقاشی، یک گام جلوتر آمده و نه تنها به تحریف تاریخ پرداختند
و چنان وانمود کردند که اصلاً در این سرزمین، نه عاشورایی به وقوع پیوسته، نه
سرزمینی به نام کربلای ایران وجود دارد؛ بلکه چون حرمله هرچه تیر در ترکش داشتند،
به سمت خیمه گاه خمینی و یاران به خون خفته اش پرتاب کردند تا شاید «یاحسین»ی از
نای کسی برنخیزد؛ چرا که موجودیت خود را در گرو نفی و نابودی خیمه گاه
به خون خفتگان خمینی می دیدند. از منظر آنان، اگر تخت جمشید می خواهد سر بلند کند،
باید گنبد امامزادگان و مزار شهدا و قتلگاه شلمچه از یاد برود و اگر گفتمان
ملی گرایی می خواهد غلبه کند، باید منکر هویت کربلایی و گفتمان عاشورایی امام و
یاران امام شد و از همین جا بود وقتی بر آن شدند تا سال نو را در تخت جمشید جشن
گیرند، رهبر فرزانه انقلاب به شلمچه، به قتلگاه یاران خمینی رفت تا نقطه کانونی
انقلاب و مبدأ تاریخی نهضت را نشان و احیا کند و با دستور برای ساختن «یادمان»،
این جمله امام راحل را تحقق بخشد که فرمود: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت
مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»
آن روز و درست در هنگامه نبرد مظلومانه یاران امام با همه دنیای زر و زور و تزویر،
برخی بر آن شدند تا با منکر شدن ارتباط عاشورای حسین(ع) با عاشورای خمینی(ره) و حتی
شهید ندانستن شهدای کربلای ایران، روح حماسه و شجاعت و ایثار را در کالبد جوانان
این سرزمین بمیرانند و امروز درست در هنگامه عربده کشی های آمریکای جهانخوار و
اعضای ناتو و حمله نظامی به ایران، برخی نیز منکر رابطه معنوی جوانان با اسطوره های
حماسه و شجاعت و ایثار می شوند تا شاید…
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 